ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این میارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگیها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفتهاند ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ اندازه نگه دارکه اندازه نکوست، هم لایق دشمن است و هم لایق دوست 😍
♦♦---------------♦♦ توی کلاس دینی وقتی فقط ۱۱ سالم بود معلم گفت: نباید "مشروب" بخوری من اصلا نمیدونستم مشروب چیه معلم دینی یادم داد گفت نباید با "دخترا" بازی کنی نباید به بدنشون "نگاه" کنی من اصلا توی بازی با دخترا ، متوجه بدنشون نبودم معلم دینی یادم داد گفت: اگه خواهر داری ، نذار بدون روسری بره جلو "نامحرم" من نمیخواستم به خواهرم "زور" بگم معلم دینی یادم داد معلم دینی میگفت: زنها "نصف" مردها ارث میبرن من نمی خواستم به زنها جور دیگه نگاه کنم نمی خواستم "حقشون" رو بخورم معلم دینی یادم داد سرکلاس دینی ، همیشه حرف از "دوری" از زنها و حرف "بهشت و حوری و شهوت" بود ما جدا افتادیم از "جنس مخالف" ولی همیشه راجع بهشون با ما حرف زدند همیشه تکرار کردند «یه جور عقده شد» تکرار ، تکرار ، تکرار و ذهن هایی که فقط پر شده بود از "شهوت" ، بدونِ هیچ خاطره ای ما گرفتار افکاری همیشگی بودیم بدونِ هیچ راهی برای شناخت ما از جنس مخالف "جدا" بودیم برای همینه که حتی الان هم رفتار با جنس مخالف را بلد نیستیم برای همینه که تا یک زن می بینیم ذهن مون و رفتارمون جوریه که خودتان خوب میدانید معلم دینی از جنس مخالف برای ما ذهنیتی "انسانی" نساخت ذهنیتی "ابزاری" ساخت معلم دینی به ما یاد داد هر چیزی در اطرافمان که خوب است ، «نعمت خداست» و هر چیزی که بد است ، «حکمت خدا» ما هم این وسط یک مشت علافیم که کاری از دستمان ساخته نیست معلم دینی بود که یاد داد "تقیه" کنیم یعنی میزان "تقوای" شما بسته به "شرایط" تعیین میشود یعنی اگه صلاح بود که "دروغ" بگویید ، اشکالی ندارد یا اگر صلاح بود یک نفر را "بفروشید" ، اشکال ندارد یا اگر صلاح بود "منت کشی" کنید ، اشکال ندارد معلم دینی بود که سر صف نماز "تهدید" کرد اگر کسی که "خندیده" را "معرفی" نکنیم ، از همه نمره انضباط "کم" میکند همانجا بود که معنی "آدم فروشی" را فهمیدیم حالا از ما چه مانده!!!؟؟؟ آدمهایی هستیم که همه چیز و همه اطرافیان خود را "میفروشیم" و "ریا" میکنیم و نامش را میگذاریم: "تقیه" جلوی رئیسمان مطیع محض هستیم ، تا به پول و قدرت و احترام برسیم برای رسیدن به یک "زن" از غرور ، شرف ، و همه چیزمان میگذریم همه "ترفندها" را به کار میگیریم اما پس از رسیدن به خواسته مان ، مثل یک "ابزار" کنار میگذاریمش نمی فهمیم که او هم یک " انــســـان" است مثل خود ما مـــا پـســران ایــرانـیـــم مـَـــردان ایـــرانـیــــم دوست داشتیم "خـــوب" باشیم ولــــی "مـُـعـلــّــم دیــنـــی" داشــتـیـــم من دوست دارم برگردم به "۱۱سالگی" وقتی معلم دینی را دیدم " ترک تحصیل" کنم ، چون ترک تحصیل بهتر از ترک "انـســانـیـّـت" است کاش معلم انسانیت داشتیم و معلم دینی نداشتیم کاش هرکس به وسعت تفکرش آزاداست 🔹🔸
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ ما دیگه، اون نوجوونای قدیم نیستیم که با شنيدن سينوس کسینوس خندمون بگیره بزرگ شدیم،نه؟ بچه کوچیکا بهمون میگن خاله، عمو قدمون چند هوا بلندتر شده دیگه، دستمون به کابینت بلندای اشپزخونه میرسه و پامون ...با، گاز و کلاچ بعضيامون انقدر بزرگ شدن رفتن پی سیگار بعضيامونم نه، دیدن غم و غصه شون دود کردنی !نيست، نشستن خوردنش ما دیگه، روزای برفی لیز نمیخوریم نه که زمین یخ زده لیز نباشه ها فقط یاد گرفتیم باید با احتیاط قدم برداریم که با مخ نریم تو ...زمین قلبامون چی شد راستی؟؟ بعضيامون دل شکستن ،خیلیامون دل شکسته ...ن ، بعضيامون دل باخته و بعضيامون دل تنگ ما خیلی وقته که دیگه بچه نیستیم ولی پیر شدیم یا بزرگ ؟؟ ...اینه که، جای بحث داره 🖤🥀
♦♦---------------♦♦ نمی دانم، روزگار با ما نمی سازد یا ما با روزگار؟ نمی دانم، ساز روزگار کوک نیست یا ما بلد نیستیم با سازش برقصیم؟ نمی دانم، ما خودمان را گم کردیم یا روزگار مارا؟ نمی دانم نمی دانم
گاهی وقتا مواظب همدیگه نیستیم مداومت حضورمون کنار همدیگه ما رو بیخیال هم میکنه برا هم عادی میشیم بعد چند روز یا چند ماه و یا چندسال متوجه میشیم ای دادِ بیداد یکی از ماها نیست کم شده گم شده رفته و ما اینقدر بخودمون مشغول بودیم که نفهمیدیم یه عزیزی که ادعایی بجز دوست داشتن ما نداشت اینقدر خوب بود که برامون عادی شد خیلی عادی ندیدیمش حالا رفته این عمر ماست که رفته ولی یه جایی توی دلمون جای یه چیزی یه کسی یه حسی خالیه سلام... این پست رو یادت میاد؟ دقیقا شش ماه پیش این پست رو گذاشتی (دلتنگ آبجی پریسات بودی💜) حالا منم امروز این پست رو گذاشتم چون دلتنگ بودم چه خوب میشه اگه برگردی... جای خالیت اینجا هر لحظه خیلی حس میشه اصلا بیا به یه چیزی فکر کن، فکر کن ما الان توی موقعیت تو هستیم و تو شدی آبجی پریسا، میبینی چقدر درد داره خیلی خیلی بیشتر از داستان آبجی پریسا چون تو میدونستی که آبجی پریسا رفته و این پست رو نمیخونه ولی من میدونم تو هستیو این پست رو میخونیو جواب نمیدی! فکر کنم بتونی حالمونو تصور کنی! راستش خیلی فکر کردم که چی بنویسم تا نتونی دست رد به سینم بزنی ولی حقیقتا دیدم که این ساده ترین راهه. لطفا برگرد اینجا اگه هیشکیم منتظرت نباشه که مطمئنا هست، یه نفر هست که از حالا هرروز منتظر اومدنته.برگرد و یه فرصت دیگه به هممون بده... ممنون. 💜 ممکنه حس کنی واسه هیشکی مهم نیستی ولی بخاطر تو الان یه نفر خودشو کمی بیشتر دوست داره چون تو بهش اظهار لطف کردی و باعث شدی حس خوبی داشته باشه یه نفر کتابی رو خونده که تو پیشنهاد دادی و توی صفحاتش گُمه یه نفر جوکی رو که تعریف کردی رو به یاد آورده و باعث شده تو اتوبوس لبخند بزنه یه نفر لباسی رو پوشیده و حس زیبایی میکنه چون تو ازش تو اون لباس تعریف و تمجید کردی یه نفر بخاطر وجودت و بخاطر بودنت احساس فوق العاده ای داره هیچوقت فکر نکن تاثیری نداری اثر انگشت تو هیچوقت نمیتونه از نشونه های کوچکی از مهربونی که توی دنیا به جا گذاشتی پاک بشه تنها راه امیدم همین بود... نذار نا امید شه
o*o*o*o*o*o*o*o و سپس خداحافظی گرمی با اوس رجب کرد که ابی زیر لب گفت
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ یادش بخیر پارسال اینموقع یومالشک بود که چهارشنبهسوری اینهفته است یا هفته بعد 😕 @~@~@~@~@~@ با بستن جاده های منتهی به شمال دارن به شعور و شخصیت مسافران عزیز توهین میکنن، میشه با راه های محترمانه تری از سفرشون جلوگیری کرد مثل کار گذاشتن مین در مسیر یا استقرار سامانه موشکی پاتریوت در ارتفاعات مشرف بر جاده 😀 @~@~@~@~@~@ بوی ویروس، بوی سیل بوی ماسک رنگی بوی تند آب و الکل وسط سفره عید با اینا زمستونو سر میکنم 🚶🏻♂️ @~@~@~@~@~@ اینایی که رفتن شمال شمالیا کتکشون زدن و شیشه های ماشینشونو خرد کردن جدی جدی جاده های شمال محاله یادشون بره 😂 @~@~@~@~@~@ الان بیست روزه دارن میگن فقط چهارده روز تو خونه هاتون بمونید 😐🚶🏻♂️ @~@~@~@~@~@ از این پس به جای واژهی بیگانهی *قرنطینه* به پاسداشت زبان فارسی از واژهی * تمرگینه * استفاده کنیم 😂 @~@~@~@~@~@ آخرین پیامک از طرف کرونا بالاخره که میای بیرون 😏 @~@~@~@~@~@ به وزیر جوان بگید این صد گیگی که دادن سرعتش خیلی کمه، من الان میرم بیرون 🙄 @~@~@~@~@~@ ایتالیا با شعار من در خانه میمانم، دارن از پیشروی کرونا جلوگیری میکنن تو ایران هم با شعار پدرسگ بتمرگ توی خونهات، مردم رو تفهیم میکنن 😐😂 @~@~@~@~@~@ از وقتی با ماسک و دستکش میرم بیرون، هی دلم میخواد هر کیو میبینم بگم ما همهی تلاشمونو کردیم! متاسفم 😂 @~@~@~@~@~@ وزیر خارجه چین گفته ما منشأ کرونا نیستیم داداش مگه باد شکمه که گردن نمیگیری؟ کل دنیا رو دارین میفرستین سینه قبرستون حتما بعدشم میخواد چن بار بلند شه بشینه بگه صدای صندلی بود 😐 @~@~@~@~@~@ قم ورود ممنوع شده اما خروج آزاده این هم قرنطینه به شیوه بومی سازی شده 😀 @~@~@~@~@~@ پدر بزرگم علائم كرونا داشت آوردیمش بیمارستان، الان ۳ ساعته داره با پرستارا میرقصه هر چی میگیم خوب شدی پاشو بریم خونه میگه خفه شو نمیبینی دارم میمیرم 😂 @~@~@~@~@~@ اخبار شبکه سه یه گزارشی نشون میداد زنه با یه حالت تاسفی میگفت واقعا نمیدونم چرا همه تو خیابونن؟ بعد خودشم تو خیابون بود 😐 @~@~@~@~@~@ آخرین پیام وزارت بهداشت: همدیگر را حلال کنید 😐😂 @~@~@~@~@~@ سال ۹۹ هم نامگذاری شد دوری و دوستی 😬 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ *ghalb_sorati*دلاتون خوش، لباتون خندون *ghalb_sorati*
****►◄►◄**** کاش دورانمان کمی عقب تر بود مثلا یک قرن من چادرِ گلدار سرَم میکردم و تو با چند نانِ سنگکِ تازه ، سرِ کوچه می ایستادی تا من از کنارت رد شوم و تو با تمامِ جسارتت به من نانِ داغ تعارف کنی من نگاهم را نجیبانه می دزدیدم و تو ... عاشق تر می شدی ... به این منِ دست نیافتنی مالِ آن دوران اگر بودیم برای دلبری از تو ، آبگوشت های جانانه روی اجاق ، بار می گذاشتم که بویِ دلبرانه اش تا خانه ی شما برسد و تو بیشتر از همیشه عاشقم شوی تا مادرت باز هم از نجابت و خانمیِ دخترِ چادر گلی بگوید و تو قند در دلت آب شود ، و از شرم و وَقارت ، سرخ و سفید شوی و سرت را پایین بیندازی مالِ آن دوران اگر بودیم ؛ تو برای یک لحظه دیدنم ، با تمامِ جهان می جنگیدی چقدر حیف که مالِ آن دوران نیستیم مال آن دوران اگر بودیم کوچه ها پر می شد از مردانی که دلشان می تَپید به خانه برگردند و زنانی که تمامِ کوچه را برای آمدنِ مرد عاشقشان ، آب و جارو می کردند
*********◄►********* انَّ مَعَ العُسرِ یُسرا فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا خدایا تو قول دادی! یادت هست؟ تو اگر زیر قولت بزنی، پس به کجای این جهان می شود دل خوش کرد؟ مگر خیلی سال و اندی پیش؛ وقتی که قرار بود آدم ها را جمع کنی دور خودت وقتی که قرار بود آدم ها را دعوت کنی به دوست داشتنت و وقتی که میخواستی، آدم ها را در اوج سختی ای که برای به پایِ تو ماندن؛ به دوش می کشیدند...آرام کنی خودت نگفتی که بعد از هر سختی، آسانی برایمان میفرستی؟دوبار هم گفتی. یادت هست نه؟ ما سند داریم! نگاه کن! ببین این دست خط توست تو پایش را با امضایِ نامرئیِ خدایی ات امضا کرده ای. ما ناامید نیستیم خدا جان ما بیشتر از ناامید بودن منتظریم خدایا ایمان ضعیف ما رو با صبر خودت امتحان نکن... نفری یه چراغ تو دلمون روشن کن؛ که همه تاریکیا و سیاهیا رو آب کنه، بفرسته پشت کوه قاف... اومدم بهتون مژده بدم؛ خدا تو قرآن بهمون قول داده...اینم سندش، اینم مدرک خداییش فقط می مونه تلاشت و قلب روشن ات و دعای خیر من و بقیه بچه ها که پشتوانه راهته خدایا دوستت داریم رفیق پروازی که اشک تو چشمات حلقه زده صبح سحر نزدیکه دلتو روشن کن ✋ *********◄►*********
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم