..♥♥.................. فکر میکنم دیگه برام مهم نیست. جواب خودمو با اشکال نداره و ولش کن میدم. یه وقتایی خیلی نگاه کردم. خیلی فکر کردم. خیلی خودمو #سرزنش کردم. خیلی اهمیت دادم. آدمِ درونم سرشو کوبوند به در و دیوار و جیغ کشید و شیشه شکوند و چنگ انداخت و بی قراری کرد. بعد، بعدِ سالها شکافتنِ دهن من و خودش، یهو آروم گوشه پنجره نشست، پاهاشو جمع کرد تنگِ بغلش، یه چایی گرفت دستش و خیره شد به بیرون پنجره. انگار که تموم سالها یه گلوله ی آتیشو توو بغل خودش نگه داشته بود و حالا فهمیده بود خیلی راحت فقط باید دستاشو وا کنه و رهاش کنه. #رها کرد. رها کردم حالا دیگه نمیدونم کی نگاه میکنه؛ کی نگاه نمیکنه. کی حواسش هست؛ کی حواسش نیست. کی تحسین میکنه؛ کی تمسخر میکنه. کی موافقه؛ کی مخالفه. کی میدونه؛ کی نمیدونه. چشام هنوز وائه ولی دیگه #نگاه نمیکنم نازنین هاتفی
*khar_ghalt* *khar_ghalt* خدایا یکی سیب خورداومدیم این دنیا حالا یکی خفاش خورده باید برگردیم اون دنیا ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ▫️یه زمان میگفتن اگه دستتون رو کردید تو دماغتون برید دستتونو بشورید الان میگن دستتونو بشورید بعد بکنید تو دماغتون *khande_dokhtar* *khande_dokhtar* @~@~@~@~@~@ ▫️تأثیری که کرونا روی تمیزی ما گذاشت ؛ " النظافة من الإيمان " نگذاشت *khar_ghalt* *khar_ghalt* یادش بخیر یه زمانی عطسه میکردیم میگفتن عافیت باشه الان عطسه کنی از خونه میندازنت بيرون @~@~@~@~@~@ 🔷 به چند نفر بدهکار بودم طرف زنگ زد برای پول گفتم من کرونا گرفتم تو خونه هستم خودتون بیاین بگیرین همشون پیام دادن خوشا حلالت @~@~@~@~@~@ 🔷توالت بودم.. بابام در زد منم سرفه کردم که بفهمه کسی تو توالته؛ درو از اونور قفل کرد الانم از زیر در داره گاز آمونیاک میده تو *khandidan* *khandidan* *khandidan* @~@~@~@~@~@ 🔷اونایی که ماسک فیلتردار زدن یه جورایی به آدم نگاه میکنن که انگار پشت مازاراتی نشستن *modir* *modir* *modir* @~@~@~@~@~@ 🔷مادرم انقد با وایتکس خونه رو ضدعفونی کرده که هر نفسی که میکشم میکروبای بدنم سه بار میگن: یا قاضی الحاجات *♥♥♥♥*♥♥♥♥* 🔹اگر خدای نکرده علائم كرونارو احساس کردید، قبل از رفتن به بیمارستان به سراغ همه آنهايي كه به شما ظلم كرده اند بروید و آنها را در آغوش بگیرید و آنها را ببخشید، بالاخره بخشش خصلت بزرگان است😊😂 *khar_ghalt* *are_are* @~@~@~@~@~@ 🔸گزارش ثبت احوال از اسم بچههایی که این هفته به دنیا اومدن دخترها کرونا بانو نازنین کرونا کرونا خاتون پسرها امیر کرونا کرونا سام عبدالکرونا *neveshtan* *LoL* @~@~@~@~@~@ 🔹نوشته که ویروس کرونا ۲ تا ۹ روز میتونه توی بدن نهان باشه فکر کن داری دستتو میشوری برمیگرده بهت میگه اسکول، من تو ریهتم چیو داری میشوری😏 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ 🔸از بالا که ماسک زدم، از پائینم پنبه بنفشه چپوندم. دیگه هیچ راهی واسه نفس کشیدن ندارم 🚶🏻♂️ @~@~@~@~@~@ 🔹بابا من دیگه خسته شدم، بیاین تو خیابون خودمونو بمالیم به همدیگه همه بگیریم تموم شه بره😐 *khande_dokhtar* *khande_dokhtar* @~@~@~@~@~@ رفتم آشغالا رو گذاشتم دم در، اینقدر خوش گذشت جاتون خالی😂 قرنطینه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دلاتون خوش لباتون خندون❤
میگن سعدی به چند نفر شماره داده بود یه شب یکیشون زنگ زد،نمیدونست کدومه میگه ملکا مها نگارا،صنما،بتا،بهارا متحیرم ندانم ، که تو خود چه نام داری قابل توجه بعضیا شماره میدین اسمشم بنویسین یادتون نره ??? ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره … شیش هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون . . . . . . . . اون موقع از دستش عاصی بودم چون واقعا اذیتم میکرد. یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم ؛ نوشته بود که اگه میخوای دیگه اس ندم بهت یه چیزی بگو . . . . بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست براش فرستادم چون واقعا دیگه نمیخواستم اس ام اساشو ببینم . . . . خلاصه از اون به بعد دیگه اس نداد ؛ نمیدونم اصلا چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت ، اصلا انگار نه انگار که منم هستم به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس ام اس هاش تنگ شده اگه الان اینارو میخونی ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی ، قول میدم بچه ی خوبی بشم . . . . . . . . . . . هم تو مسابقه ها شرکت کنم ، هم آهنگ پیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال ، برنده ۱۰۰تومن اعتبار هدیه داخل شبکه شم … ایرانسل دوسِت دارم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فکر میکنید اگر در دوره حافظ و سعدی ، فردوسی و... تلفن بود اونم از نوع منشی دار ، منشی تلفن خونشون چی میگفت ؟ . . پیغامگیر حافظ رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام زان زمان کو باز گردم خانه خود غم مخور . . . پیغامگیر سعدی از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم به پیغام تو خواهم گفت پاسخ فلک گر فرصتی دادی به دستم . . پیغامگیر باباطاهر تلیفون کرده ای جانم فدایت الهی مو به قربون صدایت چو از صحرا بیایم ، نازنینم فرستم پاسخی از دل برایت ?? . . پیغامگیر فردوسی نمیباشم امروز اندر سرای که رسم ادب را بیارم به جای به پیغامت ای دوست گویم جواب چو فردا برآید بلند آفتاب . . پیغامگیر خیام این چرخ فلک ، عمر مرا داد به باد ممنون توام که کرده ای از من یاد رفتم سرکوچه ، منزل کوزه فروش آیم چو به خانه ، پاسخت خواهم داد ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این شعر رو از دست ندین . . رفته بودم سر کوچه دو عدد نان بخرم و کمی جنس به فرموده مامان بخرم از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه قصد کردم قدحی ناز از ایشان بخرم ناز از دلبر طناز خریدن دارد بس که ابروی تتو با مژه اش ست شده بود مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم تا به خود آمده دیدم به سرش شالی نیست به کجا میرود این چنین شتابان بخرم نکند دوره 40 سال عقب برگشته یا که من آمدم از عهد رضا خان بخرم با کمی استرس و دلهره گفتم بانو بهرتان روسری اندازه روبان بخرم؟ گفت با لحن زنانه برو گمشو عوضی پسر مش صفرم آمده ام نان بخرم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم دوسدخترم میخواست موهاشو ببافه، گفتم توو کارهای مردونه دخالت نکن اونم از این حرف رومانتیکم کلی حال کرد و خرکِیف شدو گف باشه عجقم . . . . . . . . موهاشو یه جوری گره زدم که مجبور شد از ته بزنه ولی خدایی با کلاه گیس هم خوشگله ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي خوشگل مياد تو ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي... فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام... اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح خودت كمكم كن پسره از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده! هل نده زشته ، خودم ميرم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎﻟﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭘﯿﭻ ﻭ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ که ﺍﺻﻮﻻ ﺁﺩﻡ ترسوییه ﻣﯿﮕﻢ : ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يك بابايي داشته از سر كار برميگشته خونه، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند، منتها يجور عجيب غريبي اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن، بعد يك يارو مرده با سگش راه ميره ، بعد ازون هم يك صف 500 متري ملت دارن دنبالشون ميرن يارو كف ميكنه، ميره پيش جناب سگ دار، ميگه: تسليت عرض ميكنم قربان، خيلي شرمندم... ميشه بگيد جريان چيه؟ يارو ميگه: والله تابوت جلوييه خانممه، پشتيش هم مادر خانومم... هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرده مرده ناراحت ميشه، همينجور شروع ميكنه پشت سر يارو راه رفتن، بعد از يك مدت برميگرده ميگه: ببخشيد من خيلي براتون متاسفم، ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست، ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم؟ مرده يك نگاهي بهش ميكنه، اشاره ميکنه به 500 متر جمعيتي پشت سر، ميگه: برو ته صف ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی ميگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه ميگه و ميخنده .... سومی ميگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ابر ها گریه می کنند تا گل ها بخندند. پس بخند گلم... الان که بارون نمی یاد پس نیشتو ببند ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به پسر خالم گفتم میخوام برم کلاس گیتار گفت افرین ولی من پیشنهاد میکنم بری اکاردئون که اگه کور شدی منبع درامد داشته باشی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتیم تشک بخریم یارو هی میگه این آلمانیه طبیه نرمه فیلانه!بعد آخرش میگه یه جوری طراحی شده همسرتون شب غلت بزنه شما متوجه نمیشین بیدار شین :| آخه آدمیزاد نباس بفهمه اونی که کنارشه، غلت میزنه ؟ خوابه ، بیداره ؟ تب داره ؟ چه مرگشه؟ من اصن میرم تشک ایرانی میگیرم که بدونم یکی کنارم خوابه اصن یه جوری که تکون خورد که هیچ اگه نصف شب بیدار بود آرنجشو گذاشته بود رو پیشونیش زل زده بود به سقف و فکر و خیال میکرد و تکون نمیخورد... بفهمم، بیدار شم بگم جونم؟ چیه؟ بیــا بغلم والا.... :)))) ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفته بودم ازاین فروشگاه بزرگا اسم نميبرم تبليغ نشه براش يه پيرمرد با نوه اش اومده بود خريد، پسره هي زِر زٍر مي كرد پيرمرد مي گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزيزم جلوي قفسه ي خوراكي ها، پسره خودشو زد زمين و داد و بيداد پير مرده گفت: آروم فرهاد جان، ديگه چيزي نمونده خريد تموم بشه دَم صندوق پسره چرخ دستي رو كشيد چنتا از جنسا افتاد رو زمين، پيرمرده باز گفت: فرهاد آروم! تموم شد، ديگه داريم ميريم بيرون! من كف بُر شده بودم بيرون رفتم بهش گفتم آقا شما خيلي كارت درسته اين همه اذيتت كرد فقط بهش گفتي فرهاد آروم باش پيرمرده با اين قيافه :| منو نگاه كرد و گفت: عزيزم، فرهاد اسم مَنه اون پدر سگ اسمش سيامكه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بيماريهايي كه چت بازی مسبب اون ميشه تنهايي ميخندي وهمه اطرافيان تعجب ميكند ميخوابي درحالتي كه موبایلت رو توبغلت گرفتی به كسي كه كنارت نشسته كم محلي ميكني كمرت خم ميشه وگردن درد ميگيري خواب نامنظم وكم داري بخصوص اگه توگروپ باشی دچار مشكلات خانوادگي ميشي وهميشه بابقیه اعضای خانوادت درحال دعواكردن هستي وقتی برات پیام میات خیلی خوشحال میشی وقتی دستشویی میری موبایلو با خودت میبری دوستايي كه تو این چت بازیا نیستن فراموش ميكني حالا كي ميتونه بگه اينا دروغه؟ خدا وکیلی اینجوری نیستين ؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ **♥** دلتون شاد و لبتون خندون *ghalb_sorati*
اقای سید علی اکبر کوثری از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام- و روضه خوان امام خمینی در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم شام عاشورا شب شام غریبان امام حسین خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
وصیت نامه شهید مدافع حرم امین کریمی چنبلو ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ به نام خالق هرچه عشق، به نام خالق هرچه زیبایی به نام خالق هست و نیست سلام علیکم و اما بعد، بنده حقیر امین کریمی فرزند الیاس، چنین وصیت میکنم بارالهی، ببخش مرا که تو رحمانی و رحیم همسر مهربانم _کُرِخان_ حلالم کن، نتوانستم تو را خوشبخت کنم، فقط برایت رنج بودم پدر و مادر عزیزم، ببخشید مرا، نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم پدر و مادر عزیزم _حاج آقا و حاج خانوم _، داماد و پسر لایق و مهربانی نبودم، حلالم کنید بنده در کمال صحت و سلامت عقل چنین وصیت میکنم بعد از فوت بنده، تمامی دارائی و اموال من در اختیار همسر مهربانم قرار گیرد و ایشان بنا به اختیار و صلاح دید خود عمل نماید و در آخر از تمامی عزیزانی که نسبت به بنده حقیر لطف کردهاند، خواهر، برادر عزیزم حلالیت میطلبم و خواهش میکنم و باز خواهش میکنم که خود را اسیر غم نکنند. لطف و تدبیر خداوند چنین بود همسر مهربان و عزیزم، ای دل آرام هستی من، ای زیباترین ترانهی زندگی من، ای نازنین از شما خواهش میکنم که باقی عمر گران قدر خود را به تحصیل علم و ادامهی زیبای زندگی بپردازی. (من از شما راضی هستم)، زیبای من خدا نگهدارت باد بنده حقیر امین کریمی چبنلو 14/6/1394 *♥♥♥♥*♥♥♥♥* نامه های عاشقانه | قسمت اول | شهید عباس دوران ◄ نامه های عاشقانه | قسمت دوم | محمدرضا ملک خواه ◄ نامه های عاشقانه | قسمت سوم | علیرضا اشرف گنجویی ◄ نامه های عاشقانه | قسمت چهارم | روح اللَّه خمینی ◄ نامه های عاشقانه | قسمت پنجم | محسن حججی ◄ نامه های عاشقانه | قسمت ششم | محمدرضا دستواره ◄
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ امدی ، جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب امدی سنگدل این زودتر می خواستی، حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک روز مهمان توام، فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا چه که با این عمر های کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من، لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر این سفر راه قیامت می روی، تنها چرا ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ استاد شهریار
*~*~*~*~*~*~*~* سرمو بالا گرفتم، قلبم از جا کنده شد دوتا پسر هم سن و سال خودم دورش کرده بودن یکیشون دسته کیفشو که محکم نگهش داشته بود داشت میکشید اون یکی هم میخواست بزنه تو صورتش که داد بلندی زدم، دستش تو هوا موند اونها با تعجب و کمی ترس نگاهم میکردن زیبای ناشناس هم با خوشحالی و امید
@~@~@~@~@~@ ای کسانی که مدام می گویید ما زن بگیر نیستیم، کی زن می گیره ؟ همانا اگر نگاهی به ریخت خود شرایط خود و مواردی اینچنین کنید خواهید دید که اگر هم بخواهید بگیرید کسی به شما دختر بده نیست 😂😂 @~@~@~@~@~@ این وضعی که من میبینم چند سال دیگه دو تا پسر دارن حرف میزنن رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم رضا : کریم ،کدوم کریم ؟ علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه دو تا دختر دارن حرف میزنن ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقو دسته شاخیه دو تیکه اش کنم مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد :))) 😂😂 @~@~@~@~@~@ این پسرایی که از سر تنبلی اسم هارو مخفف میکنن به فاطمه میگن فاطی به نازنین میگن نازی به آزاده میگن آزی به سوزان میگن سوزی الهی یه زن گیرشون بیاد اسمش باشه گوهر ببینم اونو میخوان چی صدا کن 😂😂 @~@~@~@~@~@ تاحالا دقت کردی ما ایرانی ها دروغ گفتن رو از صبح با گفتن پاشو لنگه ظهره شروع می کنیم؟ 😂😂 @~@~@~@~@~@ فقط توی ایران اینطوره ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻌﺪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻦ ﻣﯿﮕن ﺨﻮﺏ ﺁﻗﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﺗﺮ ﺁﻗﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺁﻗﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺁﻗﺎ ﺗﺸﺮﯾﻒ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ (ﺳﺎﻋﺖ ۱ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ) ﺁﻗﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺩﯾﺮ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻕ ﺑﻮﻭﻭﻕ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺷﻤﺴﯽ ﺟﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺷﺮﻓﺠﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﮔﻢ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﺯﺕ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺶ 😂😂 @~@~@~@~@~@ آداب کادو دادن فقط در ایران اگه اصلا کادو ندهید، خیلی خسیس هستید اگه کادو ارزان بدهید، خسیس هستید اگه کادو کوچک بدهید،باز هم خسیس هستید اگه کادو ایرانی بدهید،بی تعارف باز هم خسیس هستید اگه کادو گران بدهید، اهل پز دادن هستید اگه کادو بزرگ بدهید، اهل پز دادن هستید اگه کادو مارک دار بدهید، اهل پز دادن هستید اگه اصلا کادو بدهید...حالا من این کادو رو چیکارش کنم !!؟؟ 😂😃😃 @~@~@~@~@~@ آرزوی ایرانیها در چند دهه گذشته دهه 50: اگه انقلاب بشه خوشبخت میشیم دهه 60: اگه جنگ تمام بشه خوشبخت میشیم دهه70: اگه خرابیهای جنگ رو بازسازی کنیم خوشبخت میشیم دهه80: اگه معجزه بشه خوشبخت میشیم دهه90: خدا کنه از این بدبخت تر نشیم 😥😅😅 @~@~@~@~@~@ آمریکاییا1زن دارن1معشوقه،اما معشوقشونو بیشتر دوست دارن آلمانیا1زن دارن1معشوقه،اما زنشونو بیشتر دوست دارند ایرانیا2تا زن دارن،3تاصیغه،6تا معشوقه،7تادوست دختر،آخرسرهم ننه شونوازهمه بیشتردوست دارن 😂😂 @~@~@~@~@~@ آیا شما میدانستید ما تنها کشوری هستیم که منشی خودش رو بیشتر از دکتر برای آدم میگره؟ 😂 @~@~@~@~@~@ آیا میدانستید : در بیمارستان های ایران مریض را (بیدار) میکنند تا قرص خوابشو بخوره 😅 @~@~@~@~@~@ خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد قورباغه ای در تله ای گرفتار بود قورباغه حرف می زد رو به خانم گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد قورباغه به او گفت: نگذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم هر آرزویی که برایت برآورده کنم، ۱۰ برابر آن را برای همسرت برآورده می کنم خانم کمی تامل کرد و گفت: مشکلی ندارد آرزوی اول خود را گفت... من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم. قورباغه به او گفت: اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر به دنبالش بیافتد و تو او را از دست بدهی خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او به جز من نخواهد ماند پس آرزویش برآورده شد بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد خانم گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین قابل توجه خواننده های مونث: این جا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید ... 😂😂... @~@~@~@~@~@ كلاغي داشت پرواز ميكرد رو آسمون آبادان كه ميرسه و تحت تشعشعات آبادان قرار مي گيره ازش ميپرسن چرا قارقار نميكني ميگه سگ تو روحت كي ديده عقاب قارقار كنه 😂😂 @~@~@~@~@~@ به آبادانیه میگن عراقیا چطوری شما رو شکنجه میکردن؟ میگه نگو نگو دست و پامون رو میبستن نوار بندری میذاشتن 😂😂 @~@~@~@~@~@ زنبوره آبادانیه رو نیش میزنه آبادانیه میگه اوووف وولک کا یعنی ما گلم 😂😂 @~@~@~@~@~@ از خاطرات زن قلمراد :من تا ۵۵ سالگی فکر میکردم اسمم زهره هست آخه مامانم هر وقت مى خواست منو از خواب بیدار کنه میگفت :پاشو ظهره 😂😂 @~@~@~@~@~@ به سلامتي کسايي که ... براي داشتنشون لازم نيست با سياست باشي و نقش بازي کني ... همين که يک رنگ باشي کافيه @~@~@~@~@~@ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خنده دار **♥** با تشکر از هستی بابت جوکایی که برامون فرستاده
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم