به نام خالق هستی ^^^^^*^^^^^ 🚨 خواب عجیب علامه امینی درباره عذاب شمر ^^^^^*^^^^^ 💠 علامه امینی میگوید: مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ در عالم رویا دیدم، آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود. کوزهها را بر داشته و رفتم آنجا و آنها را پر آب نمودم. ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشود. دیدم از دور کسی رو به من میآید. هر چه او به من نزدیکتر میشود هوا گرمتر میگردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد. که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداء علیهالسلام است وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت مینمودم .دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد؛ آنها را به هم کوبیدم. کوزهها شکست و آب آنها به زمین ریخت و بخار شد. او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد. من بیاندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت هر چه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عذاب میدهد. اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلختر، و از هر عذابی برای او درد ناکتر بود. بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم ^^^^^*^^^^^ 📙داستان دوستان، ج ۳، ص ۱۶۳
به نام خالق زیباییها *♥♥♥♥*♥♥♥♥* جرقههای کوچک این رمان در بهمن سال نود و شش در ذهنم شکل گرفت بعد مدتی هرشب قبل از اینکه بخوابم اندکی به ایدهام میاندیشیدم ان زمان چیزی بیشتر از یک سرگرمی نبود ولی ارام ارام این تصور حقیر شروع به رشد کرد تا اینکه اولین نسخه این رمان را در فروردین نود و هفت برای مدرسه نوشتم که نگارش بسیار ضعیف و اماتوری بود ولی با این حال با تشویق معلمان و دوستانم همراه شد که مرا بسیار مصممتر کرد زمان گذشت تا اوایل سال نود و هشت رسیدیم، در ان دوره چندین بازرس که کارهای نشر نیز انجام میدادند، در کلاس ادبیات ما حضور یافتند. که به توصیه معلم ادبیاتم که (قدر شناس ایشان هستم) انها مرا شناختند و متوجه شدند؛ دستی به قلم دارم و قول دادند پیگیر چاپ کتابم باشند همه چیز عالی پیش رفت و قرار بود رمان در تابستان نود و هشت چاپ شود، اما دوستی نصیحتی به من کرد که بابت ان دین زیادی به او دارم؛ او گفت: رمان جای توسعه بسیاری داره و بهتره الان چاپ نشه تا به سطحی بالایی برسه. من به خاطر اندرز دوستم و شرایط ان هنگام پیشنهاد نفیس چاپ را رد کردم که افرادی بسیاری به من گفتند، کاری بسیار احمقانه انجام دادم؛ ولی الان از کار ان روز هیچ پشیمان نیستم بلکه خرسند نیز هستم، در طی ان یکسال تا به حال اثار بسیاری را مطالعه کردم و اصول بسیاری را یاد گرفتم؛ رمان نیز در این مدت پیشرفت چشمگیری داشت اکنون در مرداد گرم و سوزان که با پیشتازی کرونا همراه است، تصمیم به انتشار ان گرفتم؛ شاید اگر در وضعیت اندکی مناسب تر بود رمان را چاپ میکردم، اما در چنین وضعیتی این امر مقدور نیست *~*****◄►******~* اما بیاید سرتان را درد نیارم و به موضوع اصلی بپردازم: چرا باید این رمان را بخوانم؟؟؟؟؟ که سوالی بسیار مهمی است، رک و خلاصه بگویم؛ اگر نخوانی غیر ممکنها و شرایط زندگی همچنان بزرگترین کابوس هرشبت خواهد بود؛ اما اگر بخوانی در مواجه با غیر ممکن ها پوزخند میزنی و شانس این را داری که از دریچه دید شخصیت های کتاب که با دیگر شخصیت های رمان ها تفاوتی بسزا دارند، دنیا را بنگردید در واقع به این دلیل میگویم متفاوت که شما را در این رمان همراه افرادی میکنم که برایش البته اگر همه را من بگویم که دیگر صفایی به خواندن ندارد!!!! بخوانید رمان را تا بدانید که از هیچ همه چیز میسازیم غیرممکن و قوانین دنیا که دیگر چیزی نیست!!!! و محدودیت ها را نامحدود میکنیم من زمانی که ترس در تمامی سلول هایم رخنه میکند؛ خودم را شخصیت اول رمان فرض میکنم و ان زمان برایم معجزه رخ میدهد؛ شما هم بخوانید تا متوجه منظورم شوید...
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ او به تو میخندید و نمی دانستید سیب دزدیده شده خانه ی من بود که چید باغبان میان راه خورد زمین و شَل شده از راه رسید سیب را دست پسر دید و غضب آلود کرد نگاه خانه ی دندان زده ؛ افتاد به خاک ؛ من کشیدم آهی و میان خانه میلرزیدم ؛ نکند گاز زند بر تن من ولی انگار همه با هم رفتن به نظر آه من کرد اثر همه را فحش دادم و من خوشحالم که ، منِ کرمه بی زبان در سیب را ، آن زمان گاز نزد و سالهاست که در سیب دگر خانه ایی دارم شاد فکرم این است که ؛ نکند بار دگر قصه ی عشقِ بی پایانی ؛ خانه ی بیگناه دگری سوزاند و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که خدایا شکرت منه بدبختِ میان سیب را دفعه قبل گاز نزد حسین پیرزاد روزبهانی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضبآلود به من کرد نگاه سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم و من اندیشهکنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت حمید مصدق _ خرداد ۱۳۴۳
به یكی قبل اعدام ميگن حرفي داري ؟ ميگه نه ميكشنش بالا دست وپاميزنه كه حرف دارم میارنش پایین ميگن بگو: میگه جناب سروان خونه روبرویی ماهواره داره ازاينجامعلومه 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ خیلی دلم میخواد لبامو بزارم رو لباش اما مامانم نمیذاره میگه زشته 😞 میگه نوشابه رو باید با نی بخوری 🤓 @~@~@~@~@~@ ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﺏ ﭘﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﻭﻍ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻕ ﺷﺪﻥ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﺷﺖ ﺷﺪﻥ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟ ﮐﭙﯽ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﮐﯿﻪ ؟ ﺑﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﻬﺎﻝ ﺑﮕﻴﺮﻥ 😂😂😂😂 @~@~@~@~@~@ خندهدارترین دیالوگی که تا حالا بین بچه و بزرگترش برقرار شده اونه که طرف بچه رو برده دستشویی شلوارشو کشیده پایین همون لحظه یه سوسک دیده دوباره شلوار بچه رو کشیده بالا بچه برگشته با تعجب پرسیده: جیش ندارم؟ 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ دختره 11 سالشه پست گذاشته سال ها با تــــــــــــــــــــــــو خاطره داشتم ولی افسوس که زمونه از هم جدامون کرد . . . فکر کنم منظورش با مای بیبی بوده 😂😂😂😂 . . . @~@~@~@~@~@ فحش دادن جَفَر در حال عصبانيت خاک تو سرت بشینه انگار از وحشى اومده بلبل درازى هم كه ميكنى زبون کلفت هر چى هم بزرگتر ميشه گنده تر ميشه صداتو برا من داد نزن تو نه تربيت دارى نه خانوادگى با من چرت نگو وقتی با من حرف میزنی دهنتو ببند 😏 خودت گیر عجب آدم خَری افتادی 😒😂 @~@~@~@~@~@ هیچوقت نفهمیدم چرا وقتی ناخودآگاه زبونتو گاز میگیری دردت میاد ولی وقتی از قصد اینکارو میکنی هیچ دردی نداره الانم نمیفهمم که چرا داری زبونتو گاز میگیری مگه هاری؟چخه 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ پول چرک کفه دسته و زن مايع دستشويي همچين ميشوره ميبره که کف کنی 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ دختره دید تو خیابون تصادف شده برای اینکه بره صحنه رو از نزدیک ببینه به آدمای دور و ورش گفت برین عقب من همسرشم بعد دید که اون یه خره دو نفر از خنده از دنیا رفتن خره بلند شد گفت من زنمو میخوام 😂😂 @~@~@~@~@~@ میمونه از مادرش میپرسه چرا ما اینقدر زشتیم؟ مادرش میگه قربون اون دماغ پهن وکله پشمالو ودهن گشادت برم خدا رو شکر کن شبیه اونی نیستی که الان داره پست رو می خونه منم قربانی شدم فحش ندین توروخدا 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ زنگ زدم یه جا برای کار… بهم میگه ۱۵ روز کار ،۱۵ روز استراحت، ماهی ۶۰۰ تومن بهش گفتم نمیشه اون ۱۵ روز رو هم نیام ماهی ۳۰۰ تومن؟؟؟ هیچی دیگه یکم فحش های جدید ازش یاد گرفتم ☺️☺️😂😂 @~@~@~@~@~@ اون کیه که هم شیطونه ، هم جذابه هم خوش تیپه ، هم منه ؟ . . . . . . ای وای ببخشید هول شدم جوابو گفتم 😜 @~@~@~@~@~@ توﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ دختره ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ببخشید ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟ یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم با یه صدای خسته گُفتم :ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ نابود شدم… میفهمی؟ نابود 😐 😂😂 @~@~@~@~@~@ واکنش مامانم به عکسهایی که رو پروفایلم میذارم جوکر : روانی شدی ؟ تو زن باید بگیری سیگار : معتاد بدبخت بیا ببریمت ازت تست بگیریم ، از عاشقیه قلب : عاشق شدی ؟ بذار به بابات بگم یه فکری میکنیم برات از خودم که میذارم : از خودت عکس میذاری که خودتو نشون دخترا بدی هیچی نمیذارم : چیه چرا عکس نمیذاری ، از همون قدیم بی تفاوت و بی حس بودی باید زن بگیریم برات تا خوب بشی @~@~@~@~@~@ زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت این چاه واقعا کار می کنه 😳 😂😂 @~@~@~@~@~@ دختره به پسره ميگه: ميخواي جايي كه آمپول زدم رو ببيني؟ پسره ميگه: آره آره 😍 دختره ميگه: همين تزريقاتي روبرو 🤦♂ حالا پسره منحرف بود ، تو دیگه چرا؟ ازت انتظار نداشتم 😒😂 @~@~@~@~@~@ زنی حس کرد شوهرش میخواد زن دوم اختیار کند پس یک روز صبح چهار تخم مرغ آبپز کرد و آنها را به رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرده و جلوی شوهرش گذاشت شوهره جویای مسئله شد زن بهش گفت بعد از اینکه تخم مرغها را خوردی متوجه میشی مرد هر چهار تخم مرغ رو خورد زن بهش گفت متوجه شدی که مزه همشون یکی هست؛ زنها هم همینطور فقط شکلشان متفاوت است مرد کمی فکر کرد و گفت ولی من یه کشفی کردم زن گفت چه کشفی؟ 😐 مرد گفت فهمیدم مرد با چهارتا تخم مرغ بهتر سیر میشود 🤦🏻♀️😂 @~@~@~@~@~@ ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮد ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ من حداقل 14 حقیقت رو راجع به شما میدونم یک. الان بیداری دو. گوشیت روشنه سه . یه انسان هستی چهار. داری پیام منو میخونی پنج. تو نمیتونی وقتی زبونت بیرونه بگی ژ هفت. الان داری امتحان میکنی هشت. الان خندت گرفت نه. اصلا ندیدی که عدد شیش رو جا انداختم u ده. الان برگشتی چک کنی ببینی جا انداختم یا نه یازده. الان باز خندیدی دوازده. نمیدونی که من یه عدد رو هم چندبار نوشتم سیزده . الان چک کردی ببینی کدومه چهارده. پیداش نکردی داری میخندی 😂😂 @~@~@~@~@~@ یه بار سر یه داستانی بابام زد زیر گوشم با بغض زل زدم بهش، گفتم بابا تو منو زدی (دستمو گذاشتم رو صورتم) اینجام درد نگرفت (دستمو گذاشتم رو قلبم) اینجام درد گرفت توقع داشتم اونم با بغض بغلم کنه ولی یه دونه دیگه زد وسط پام همه جام درد گرفت 🤯😫🤪 @~@~@~@~@~@ تا حالا به چرخه زندگی دقت کردینن 🌎🌍🌏 سوسک🕷 از موش میترسه 🐀 موش🐀 از گربه 🐈 گربه🐈 از سگ🐩 سگ 🐩از مرد🕵 مرد🕵 از زن 👸 زن👸 از سوسک 🕷😂😂 @~@~@~@~@~@ دقت کردید وقتی یه پیام اشتباه میفرستی و میخای تا ندیده سریع پاک کنی همونجا گوشیت هنگ میکنه بعد زنگ میخوره بعد از دستت میفته خاموش روشن میشه بعد کلا نت قطع میشه بعد فیلتر شکن وصل نمیشه و وقتی همه اینا ردیف میشه میری پاک کنی جواب داده خاک بر سرت واقعا که متاسفم برات 😜😝😤 آن لحظه هزاران باااار تقدیم تو باد 😂😂 . @~@~@~@~@~@ ولی امسال محرم کار مداح ها آسونه 🤕 هنوز نخونده ملت دارن واسه این همه گرونی و بدبختی گریه میکنن 😢😂 @~@~@~@~@~@ معلم یه نگاهی به من کرد و گفت : چرا درس نخوندی ؟ از خجالت سرمو انداختم پایین بعد چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت : منو بزن گفتم : چی ؟ گفت : بزن ، حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتی منم دیدم حرفش منطقیه به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش 😂😂 من روی نوع آموزش خیلی حساسم 😂 @~@~@~@~@~@ ✋ مرد در خانه❗️ همانند نمک است اگر رفت زندگی بی مزست و اگر آمد فشارخون را بالا میبرد 💔😔😂 ✋ولی زن در خانه❗️ همانند شکر است اگر رفت زندگی تلخ تلخ میشود و اگر آمد شیرینی زندگی را چند برابر میکند 👍☺️ هر خانمی کپی نکنه پوست پیازه 😂😂 @~@~@~@~@~@ مرد را باید بوسید حتی وقتی اعصاب نداره حتی وقتی ریشش بلنده حتی وقتی داد میزنه حتی وقتی بی تفاوت شده حتی وقتی سرش همش تو گوشیشه حتى وقتى شبها دیر میاد خونه این مرد را باید بوسید و گذاشت كنار والا قحطی که نیومده 😍😁😂 @~@~@~@~@~@ یه زنی میگفت فهمیدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن، دختره اسم خودشو گذاشته (پروانه طلایی) پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ و عاشقانه میزنن و قرار ازدواج گذاشتن شوهرم تو فیسبوک اسم خودشو گذاشته (پسر دنیا دیده) یه فکری تو سرم زد که ازش انتقام بگیرم، رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم (ابو القعقاع) تو پروفایلم کلی متن و فیلم های ترسناک درباره قتل و آتش زدن آدمها و گردن زدن گذاشتم و بعد یه متن برای شوهرم فرستادم نوشتم این دختر که اسمش پروانه طلایی هست، زن منه و من از دار و دسته داعش هستم و از تو همه چی میدونم، اسمش و اسم مادرش و اسم همه خواهر برادراش و کجا ساکنه کجا کار میکنه رو بهش گفتم و بهش گفتم به خدا قسم اگر تو رو دوباره تو فیس بوک ببینم گردنتو در جا میزنم خلاصه روز بعد دیدم صورتش سرخ و زرد شده و از خونه اصلا بیرون نمیرفت، فیس بوک، واتساپ، اینستاگرام و بقیه برنامه های چت رو حذف کرد و یه گوشی ساده خرید هر چند لحظه میره و میاد تو هال خونمون و میگه اذان عصر کی میگن خدا شاهده هدایتش کردم 😆 میگن شیطان دو ترم برای تمرین پیشش ثبت نام کرده 😂 @~@~@~@~@~@ زن و شوهری از زندگی خسته شدند و تصمیم گرفتند با هم خودکشی کنند با هم با بالای برج بلندی رفتند و مرد گفت تا ۳ میشماریم و با هم میپریم تا ۳ شمردند و زن پرید ولی مرد نپرید مرد با لبخند سقوط زن را نگاه میکرد که ناگهان چتر نجات زن باز شد و در حالی که با آرامش در حال فرود بود میگفت بیشرف دروغگو مگر پات به خونه نرسه میدونم چیکارت کنم اینو گفتم بگم مرد هر چی مارمولک باشه به پای زن نمیرسه 😀😀😀 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ😊 ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ !😎 ﻓﻌﻼ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﭼﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ😐😂 . @~@~@~@~@~@ 🔴راه کارهای بعضی روانشناس ها و مشاورها برای نگرانی 😐 یک-نگران نباشید دو-نگرانی را از خودتون دور کنید😐 سه-وقتی نگران شدید سعی کنید، نگران نباشید☹️ چهار- نفس عمیق بکشید و هیچ نگران نباشید😟 پنج-برای چیز بیخودی نگرانید 😊 شیش- نگران چیز به این بی اهمیتی نباشید ☹️ هفت- اینکه نگرانی نداره 🙁 هشت- نگرانی شما مشکلی را حل میکنه؟؟ پس نگران نباشید😑 نه- حرفتونو درک میکنم، ولی جای نگرانی نداره 😐 🔻لطفا اگر کسی نگرانه این مطلب را براش بفرستید ثوابه دعاتون میکنه. امروز اینکارو میکنید. محبتتون فردا بی جواب نمی مونه اونم وقتی شما نگران بشید براتون میفرسته من خودمم نگران بودم ولی با خوندن این راهکارها از نگرانی در اومدم 😅😅😅😁🤗 @~@~@~@~@~@ رفتم مصاحبه یارو پرسید موضوع آخرین کتابی که خوندی چی بوده ؟ گفتم درباره یه پسری بود که بخاطر کسب علم و دانش حتی روزای تعطیلم میرفت مدرسه گفت چه جالب اسمش چیه ؟ گفتم حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت فک کنم چون نخونده بودش زنگ زد حراست بیان بندازنم بیرون😂 @~@~@~@~@~@ ﯾﻪ همکلاسی داشتیم اﺳﻤﺶ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﻮد استاد همیشه اول ﻓﺎمیلو می گفت ﺑﻌﺪ اسمو وﻗﺘﯽ اوﻟﯿﻦ بار ﺻﺪاش ﮐﺮد ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎﻗﺮ ﺑﯿﺎد با ﺣﺮﮐﺖ زﯾﮕﺰاﮐﯽ رفت ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ استاد گفت:چته؟ ﭘﺴر :ﺧﻮدﺗﻮن ﮔﻔﺘﯿﻦ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎ.. ﻗﺮ ﺑﯿﺎد ﻫﯿﭽﯽ دﯾﮕﻪ! ﮐﻞ ﮐﻼس ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ 😂😂😐 @~@~@~@~@~@ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺭﻭﯼ ﺯﺍﻧﻮﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﭼﯿﻪ؟ ﮔﻔﺖ : ﺣﺪﻭﺩﺍ ۵-۶ ﺳﺎﻟﺖ ﺑﻮﺩ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﭘﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎ ﭘﺴﺮﻋﻤﻮﻫﺎﺕ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺁﺗﯿﺶ ﭘﺮﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻫﺎﻥ … ﭘﺲ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻧﺴﻮﺧﺘﯽ،ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺳﻮﺯﻭﻧﺪﻣﺖ 😐 ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺮﯼ ﻣﺎﺩﺭ من ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺗﻮ ﯾﺎﺭﯼ ﻭ ﯾﺎﻭﺭ ﻣﻦ 😂😂 @~@~@~@~@~@ زن ایتالیایی میاد ایران سوار تاکسی میشه عطرش خیلی خوشبو بوده راننده ازش میپرسه ببخشید خانوم این چه عطریه ؟؟ زنه میگه نیناریچی از رم😊 بعد از چن دقیقه راننده میگوزه 💨😣 زنه میگه: این چه بویــیه 😷؟؟ راننده میگه لوبیا چیتی از قم 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ اولین بار که به مامور رشوه دادم چون ناشی بودم انقدر زیاد بهش دادم که موقع رفتن ماموره باهام روبوسی کرد 😑😂😂 @~@~@~@~@~@ من نميدونم چرا هميشه كار خودم دم خود پرداز ٣٠ ثانيه طول ميكشه اما كار نفر جلوييم ٣٠ ساعت 😑😐 @~@~@~@~@~@ با بابام بحثم شد یهو گفت یادته شیش سالت بود زمستون ساعت چهار صبح با بشکه تو صف نفت بودیم بهت گفتم از کنار بشکه ی خودمون تکون نخور من برم برات خوراکی بخرم رفتم ساعت ده برگشتم هیچی هم نخریده بودم؟ گفتم آره چطور؟ گفت اومدم خونه خوابیدم خوب کاری کردم 😐😳😐😂 @~@~@~@~@~@ تو زندگیت هیچ وقت حسرت سه چیزو نخور بک .. زیبایی دو .. تیپ سه .. جذابیت ما که داریم به کجا رسیدیم بخدااااا هیچی توش نیس!!! باور کن جز این که روزی چند تا کشته میدیم و آهشون پشتمونه قوربون دستتون یکی اسپند دود کنه . . . @~@~@~@~@~@ واقعا این مهمان دارای هواپیما خیلی بی اعصابن سوار هواپیمای تهران ارومیه شدم یک ساعته به مهمان دار میگم من تبریز پیاده میشم هی اخم میکنه و میگه بتمرگ سر جات تا پرتت نکردم پایین 😂😂 . . . @~@~@~@~@~@ واقعا نمیفهمم ما کی میخوایم از دخالت کردن تو کارای شخصی همدیگه دست برداریم یارو تو مترو به من میگه چرا دستت تو جیب منه؟ خب به تو چه، دست خودمه دوس دارم تو جیب تو باشه 😂😂 . . . @~@~@~@~@~@ ﻋﻤﻪ ﻫﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻥ سه ﺗﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻥ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮﻫﺎﺷﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺑﺤﺜﺸﻮﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻪ 🙈😁😂 . . . @~@~@~@~@~@ یارو داشت واسه بچهش لالايى ميخوند بچهش نميخوابيد بهش گفت عزيزم چرا نميخوابى؟ بچهش گفت دو دقيقه زر نزنى خودم ميخوابم 😂😂😂 . . . @~@~@~@~@~@ یه خانواده ای تو اعلامیه پدرشون نوشتن از وقتی رفتی گرمی از این خونه رفته 😫😩😔😭 یعنی خیلی ریز به موضوع خاموش کردن کولر اشاره کردن 😂😜😂 . . . @~@~@~@~@~@ یه بار رفتم پیش مربی بدنسازی ازش برنامه بگیرم گفت لخت شو بدنتو ببینم گفتم تا ازدواجمان صبر کن 😏😌😊 با هالتر افتاد دنبالم بیشور 😢😂 @~@~@~@~@~@ به بابام میگم بدم میاد آبمیوه رو تو لیوان شیشه ای بخورم برگشته میگه بریز تو آفتابه بخور نی ام داره 😐 خیلی بهم ارادت داره لنتی @~@~@~@~@~@ داشتم نماز ميخوندم، مدام تصوير چهره ي عمه ام ميومد جلوي چشام خيلي ريز فهميدم خدا داره غيرمستقيم اشاره ميكنه كه اين نمازخوندن به درد عمت ميخوره 😂 @~@~@~@~@~@ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* با تشکر از آبجی هستیو بابت جوکاش
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ کار هر روزم شده بود اومدن مقابل پنجره خونشون حتی اسمش رو هم نمی دونستم باید هر جور شده می فهمیدم اسمش چیه مثل آدمهای علاف دست به جیب مقابل خونشون ایستاده بودم که دیدم یه پسر بچه چاق دستشو رو زنگ فشار داد فکری از ذهنم گذشت به سرعت خودمو بهش رسوندم
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم