ممد با جفر میرن مکه مشغول سنگ زدن بودن 😂 ممد سنگاش تموم میشه به جفر میگه سنگام تموم شد چیکار کنم . . . . . جفر میگه کم نیار فوشش بده اشغالو 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو انگلیسیه رو میبینه طرف میگه اسمت چیه؟ انگلیسیه میگه: باند هستم جیمز باند. شما اسمت چیه؟ . . . . یارو میگه: مت هستم، حش مت 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ همه رو میبخشم بجز اونی که واسه تولد 5 سالگیم پارچ و لیوان آورده بود 😂 . . . . خدا ازت نگذره یهویی یادم اومد ☹️😂 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نکشی مارو 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من اگه ميتونستم از خودم چند تا كپى كنم يكى رو مى فرستادم بخوابه . . . . یكى رو مى فرستادم بخوابه يكى ديگه رو هم مى فرستادم كه فقط بخوابه 😂😜 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سه خانم امریکایی انگلیسی و ایرانی تصمیم می گیرن لباس چرم مشکی بپوشند و عکس العمل شوهرانشان را ببینند شوهر امریکایی : وای عزیزم تو زن رویاهای منی شوهر انگلیسی : خیلی خوشحالم از اینکه تورو دارم. شوهر ایرانی : شام چی داریم لواشک؟ 😂😜 درود بر دلاور مردان غیور سرزمین 😂 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مد شده به بچههاشون کلمهی «لطفا» یاد میدن ولی رو هیچ قسمت تربیتی دیگش کار نمیکنن . . . . امروز مامانه گفت: بازی بسه بریم خونه . . . . بچه ش گفت: مامان گوه نخور لطفا 😂 ارسال شده توسط زهرا خانوم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو دهاتمون نمایش حضرت ابراهیم واسماعیل برگزار کردن من و بابام هم بازیگراش بودیم سر اون تیکه سربریدن کدخدا اومد ریش گرو گذاشت که بابام ول کرد 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خـدا شاهـده الان دست خـودم نیـست، بابام اینــا باهـاش رفتـن شهرستـان . . . . . . . . . حضرت سـلیمان در حال پیچوندن جاناتای برای ندادن قالیچه ی پرنده 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شما خیلی پشتکار دارید که میخواید از این شنبه شروع کنید . . . . . من گذاشتم سال رند بشه 😂 سال ۱۴۰۰ به امید خدا شروع میکنم 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فکر میکردم دخترایی که میان خریدکفش پاشنه بلند میپوشن آرایششون در حد عروسه اسکولن . . . . . . وقتی فروشنده به اونا تخفیف داد به من نداد فهمیدم اسکول منم ✋😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ عقل که نداری ... فقط هیکل گنده کردی . . . . . جاناتای خطاب به رستم بعد از کشتن سهراب 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی اشتباهی زنگ زد گف آقای ایزدی چرا دیروز سرکار نیومدید؟ گفتم دوست نداشتم بیام . . . . . خلاصه آقای ایزدی اگه داری این پست رو می بینی، بدون که اخراج شدی 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره رفته قصابی گفته : آقا جگر دارید ؟ قصاب گفته جگر سفید یا سیاه؟ دختره گفته رنگای دیگه ندارید ؟ . . . . . میگن قصاب پشم گوسفند و انداخته رو خودش فقط میگه بع بع 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پفک بسته ای هزار تومن، تازه نصفشم خالیه یه زمانی رو زمین پفک می دیدیم جفت پا می رفتیم روش که له بشه و کیف کنیم . . . . . . الان باید دو دستی از رو زمین برداریمش، پوفش کنیم ضد عفوني شه، بوسش کنیم، بذاریم دهنموت 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره پست گذاشته: دلم برای یک نفر تنگ است نه میدانم نامش چیست و نه میدانم چه می کند حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم لبخندش را هم ندیده ام. فقط میدانم که باید باشد و نیست . . . . . خب مستقیم بگو یکی بیاد منو بگیره من شوهر میخام دیگه 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جشن اولین پی پی بدون کمک وخداحافظی با شیر میگیرن . . . . . . بعد یه بار واسم تولد گرفتند بابام گفت تولد همتونه،خواهر برادرام نوبتی اومدند شمع فوت کردند 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پسر عموم رفته تركيه عكس گذاشته راكى ميزنيم . . . . . شوهر عمم كامنت گذاشته دو پيك خوردى فكر ميكنى كى هستى كه راكى رو بزنى؟ خدايا مارو منقرض نكن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم بابام تو ماشین سیگار دید بهم گفت مال کیه؟ . . . . . . گفتم راننده تاکسیه بود که لباسم بو سیگارشو میگرفت ایندفه سوار ماشین من شد سیگارش جا موند 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به بابام میگم 27سالم شده نمیخوای برام استین بالا بزنی 😂 . . . . . میگه: والا اگه کسی راضی بشه با تو ازدواج کنه استین که سهله با شورت میرم خواستگاری برات 😂😜 یعنی اینقد تو خونواده منو قبول دارن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو کنسرت محمدرضا گلزار یارو خیلی جیغ و داد و عربده میزد گفتم مثل اینکه شما خیلی طرفدارشین . . . . . گفتم نه داد میزنم صداشو نشنوم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دلم كمى مرگ ميخواهد . . . . . الكى مثلا من افسرده ام 😂 شمام بگين غلط كردى و بيا بغلم و اين حرفا 😂 ناموسا ضايع نكنيد 😂✌️
یارو تو دسشویی میگوزه میاد بیرون میبینه 4 تا دختر خوشگل پشت در بودن . . . . . واسه اینکه ضایع نشه میگه: کثافتا میگوزن اب نمیگیرن بره منم ندیدم پام رفت روش ترکید 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به بابام میگم 27سالم شده نمیخوای برام استین بالا بزنی 😂 . . . . . . میگه: والا اگه کسی راضی بشه با تو ازدواج کنه استین که سهله با شورت میرم خواستگاری برات 😂😜 یعنی اینقد تو خونواده منو قبول دارن 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺩﺧﺘﺮﻙ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻓﺮﻭﺵ ﺭﻭ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ؟ . . . . . . . ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺍﻻﻧﻢ ﺑﭽﺸﻮﻥ ﺳﺎﻗﯽ ﻣﻮﺍﺩ ﺷﺪﻩ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم سوپر مارکت يه چيپس گرفتم رفتم بيرون يارو گفت کجا؟ 😂 گفتم الکي مثلا پولشو دادم گفت بيا اینجا بینم رفتم جلو يه دونه محکم زد تو دهنم تا يه ربع صداي زود پز ميدادم 😂 . . . . . گفت الکي مثلا بقيه پولتو بهت دادم 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نمی دونم چی شده که شوهرم اینقدر مومن شده از وقتی که من وایبر و تلگرام نصب كردم، هر بار که پیامی برام میاد، مخصوصا نصف شب، شوهرم با صدای بلند میگه... لااله الا الله . . . . . حالا هی بگین دنیای مجازی بَده 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره داشته نماز میخونده خواهرکوچولوش اومده میگه: بسه دیگه خدا رو خسته کردی . . . . . . . . . مگه فقط تویی که شوهر میخوای...؟!؟ 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم پیش مشاور باهاش مشورت کنم که چطوری همسرم خوشحال کنم ؟؟؟ 😂 گفت باید عشقتو بهش نشون بدی 😂 . . . . . منم با عشقم قرار گذاشتم بردم به خانمم نشون داد نفهمیدم چی شد تازه از کما اومدم بیرون 😂 مرتیکه بی سواد اسمشو گذاشته مشاور 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از يك آخوند حاضر جواب پرسيدند كه آيا تا به حال پيش آمده است كه درپاسخ به متلكي ناتوان شوي . . . . جواب داد يك بار! و آن موقعي بود كه يك سپيدهدم باراني براي پيشنمازي به مسجد مي رفتم و كوچه پر از گل و لاي بود. ناگهان در يكچاه فاضلاب افتادم و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو رفتم 😂 در فكر اين بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم... نماز مومنان قضا خواهد شد و اگر با همين وضع به مسجد بروم كه نميتوانم نماز را اقامه كنم، كه خانم جواني رسيد و مرا كه در آن حالت ديد با لبخند شيطنت آميزي پرسيد: حاج آقا چرا اينقدر تو خودتون فرو رفتين؟!؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ديشب خونه ي عمه بوديم اينا يه پسر حدودا 5ساله دارن بابام هي اين بچه رو اذيت مي كرد مي گفت به به چه دختر خوبي اينم مي گفت من دختر نيستم پسرم اينقدر بابام گير داد که بچه عصبي شد شلوار و شرتشو با هم كشيد پايين . . . . . گفت: ديــــــــدي !؟ دختــرا كه ازينا ندارن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺁﭘﺎﺭﺍﺗﯽ ﺑﺎﺩ ﭼﺮﺧﺎﺷﻮ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ ﺑﺎﺩ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﻟﻄﻔﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﭘﻤﭗ ﺑﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺎﺩﺵ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪ ﺍﻭﺳﺘﺎﻫﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ ﺗﻮ ﮐﻞ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺩ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﺑﻘﯿﻪ ﯾﺎ ﭼﯿﻨﯿﻪ ﯾﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ، اﻻﻥ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺻﻮﺭﺗﯿﺸﻮ ﺯﺩﻡ . . . . . . ﺩﺧﺘﺮ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﭼﺮﺍ ﺻﻮﺭﺗﯽ؟ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ بابامه . . . . ﺑﻘﯿﺸﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﮕﻢ ﻣورﺩﻡ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻗﻄﻌﻮ ﻭﺻﻞ میشه 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دزد: دستاتونو ببرید بالا. اسم تو چیه؟ . . . . دختر: اسمم الهامه ولی دوستام بهم میگن الی دزد: اسمت مثه اسمه نامزدمه تو رو نمیکشم، اسمه تو چیه؟ پسر: اسمم امیر حسینه ولی دوستام بهم میگن الی 😂✌️ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو ایران، شما برو در هرخونه ای که میخوای رو بزن، بعد که پرسیدن کیه؟!!؟ بگو: منم به احتمال 80 درصد در رو باز میکنن اگه هم احیانا باز نکردن و دوباره پرسیدن کیه؟!!؟ بگو: منم بابا، منم . . . . اين دفعه ديگه حتماً باز میکنن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بابابزرگم اومد به خوابم، گفتم: آقاجون جات خوبه؟ گفت: مثلا جام خوب نباشه میخوای چه غلطی بکنی؟ . . . . . . خدابیامرز زنده هم که بود عصبی بود 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم کتابفروشی، گفت چی میخوای؟ گفتم بیشعوری گفت کتاب بیشعوری؟ . . . . . گفتم نه تو بیشعوری که به دختره میگی درخدمتم به من میگی چی میخوای کتابو پرت کرد سمتم 😂
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭﺍﺳﺶ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﺵ ﻋﮑﺲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ اینستاگرام پایینش ﻧﻮﺷﺘﻪ . . . . . . ﯾﻪ ﺭﻭﺯِ ﺧﻮﺏ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭِ خووووب 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پادشاهی 2 شاهین گرفت آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند اما یکی از آنها از روی شاخهای که نشسته بود پرواز نمیکرد پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین را درمان کند پاداش خوبی میگیرد 😂 . . . . . کشاورزی موفق شد پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ کشاورز گفت: شاخهای که به آن وابسته شده بود را بریدم و با کمی با روغنِ اویلا چربش کردم و در باکسنِ شاهین فرو کردم تا زین پس هرجا شاخه دید درجا بال بزند 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوتا دختر کنارم تو تاکسی نشسته بودن یکیشون از دوسش پرسید: مدافعين حرم كيا هستن . . . . . دوستش هم خیلی جدی جواب داد: همونان كه يه چيز پشمالوى رنگى جلوی حرم دسشونه، ميزنن به آدم و ميگن خانوم برو جلو 😂😁😂😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﺮﻩ دکتر، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻢ ﭼﺮﺑﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﻢ ﻗﻨﺪ . . . . . . ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺎﺩﺭﺟﻮﻥ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺮﻧﺞ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﻔﻬﻤﻪ 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گاهی وقتها تنها چیزی که احتیاج دارم . . . . . یه فنجون قهوه و یک میلیارد تومن پوله 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ لذتهای کوچک اولین باری که فرق دختر و پسرو فهمیدم بچه بودم با دختر همسایه دعوام شد . . . . . لگد زدم لای پاش دیدم هنوز داره دنبالم میکنه 😂 داشتم دیوونه میشدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از بس پست عاشقانه خوندم . . . . . . فکر میکنم یکی ولم کرده رفته وجدانن هر کی ولم کرده رفته بیاد گناه داررررم 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه روز مامانم یه طرحی اراعه داد هرکی دیرت ازخواب بیدار شه اون باید رخت خوابا رو جمع کنه . . . . . . الان نزدیک سه هفته هست که هیچ کس نخوابیده، راستی بابام تشنج کرد خواهرمم بستری توبخش روح و روان فقط منو مامانم موندیم خدا بهمون رحم کنه ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوال امتحانی: وقتی انسان ها به طبیعت احترام نمیزارن و حیوانات نادر رو شکار میکنن ، میدونید چی میشه؟ . . . . . . جواب : ﻧﺎﺩﺭ خیلی ناراحت میشه 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پشت چراغ قرمز داشتم آهنگ جدیده ی شادمهر روگوش میدادم وسط آهنگ گفت مگه میشه همه برگشتن سمت من گفتن مگه داریم . . . . . باکیا تشکیل جمعیت دادیم شدیم هفتاد میلون نفر 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خارجی: شما چطور اختلاص میکنید ایرانی : اون پروژرو میبینی خارجی : من که چیزی نمیبینم ایرانی: قربون دهنت همین چهل میلیارد خرجش شده 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو دستشویی دانشگاه کاغذ زده بودن که اب قطع است . . . . . . یکی زیرش با عن نوشته بود دیگه دیره خییییییلی دیره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پاندا میتونه تاریخ زایمان خودشو کنترل کنه و۳تا۵ ماه به تعویق بندازه . . . . . . اون وقت ما یه گوز رو نمیتونیم کنترل کنیم زارت آبرومون میره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﮐﺘﺎﺏِ "" ﺟﻨﮓ ﻭ ﺻﻠﺢ "" ﺍﺛﺮ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥِ ﮐﻨﺖ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮی بود . . . . . . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺨﻮﻧﺪﻣﺸﺎ، ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺳﺮﻡ ﺳﻮﺕ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ، کصافط کوچیکتر بنویس 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوازده سالم بود پسره واس اولین بار تو خیابون بهم گفت شمارتو بده . . . . . منم از همه جا بی خبر در نهایت پاکی و صداقت شماره تلفن خونمو بهش دادم . . . . . الان چهار ساله که دنبالشن هنوز پیداش نکردن حیف شد جوون رعنایی بود ارسال شده توسط مهدیس
یکی از تفریحات کوروش کبیر و حسین پناهی و خسرو شکیبایی تو اون دنیا اینه که . . . . . . . هروز اینترنت رو چک میکنن، ببینن که تازگیا خودشون جمله جدیدی گفتن یا نه ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روز خواستگاری ـ خب آقا داماد چیا دارن؟؟؟ ـ بیکار ـ اینجوری که نمیشه ـ ولی دخترتون و خیلی دوست دارن ـ از کجا معلومه؟؟ ـ پسرم، پاشو خودتو از تراس پرت کن آقا ببینن ^_^ پسر: بوووووووووووف حضار: مبارکه :| ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شما هم یادتون میاد کارتون فوتبالیستا رو می دیدیم اگه نیوتون این کارتون رو می دید نظرش درمورد جاذبه عوض می شد @_@ سوباسا می پرید خاطرات بچگیش تا زمان مرگش رو یادش میومد بعد تازه سقوط می کرد -_- ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوسک ها پس از تماس مستقیم با انسان سریعا به گوشه ای رفته و خود را تمیز می کنند ●_0 . . . . . . میشه یکی بگه دردناک ترین راه مردن چیه 😂😁😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو یه جمعی دور هم نشسته بودیم ... بابام ازم پرسید برو ب جهنم ب انگلیسی چی میشه ؟!؟ گفتم Go To Hell ی دفه ای محکم زد تو پس کلم جوری ک چشام مث زردالو از حدقه زد بیرون -__- بعدش داد زد: گوه تو حلق خودت بیشعور نفهم ! بلد نیستی بگو بلد نیستم دیگه ^__^ من :| ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﻣﮑﺎﺭﻡ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ: ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﯿﻔﻮﻥ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ . . . . . ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﻓﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻧﻮﺑﺖِ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻪ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شما به یه دختر بگو برو از طبیعت عکس بگیر . . . . بازم یجوری عکس میگیره که ناخنای لاک زده معلوم باشن 😂 تازه یکشون بود از برگ رو درخت عکس گرفته ولی لاک انگشت پاش معلوم بود 😂 حالا چجوری ؟ بماند 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من یه بار تو 16 سالگی عاشق شدم بابا دختره فهمید دیگه نمی ذاشت دخترش بیاد بیرون یه روز تیپ زدم به موهام ژل زدم رفتم در خونشون باباش اومد گفت چیه ؟؟ 😂 گفتم دخترتو می خوام اومدم خاستگاریش گفت یه لحظه واسا الان میام 😂 رفت با یه توپ پلاستیکی برگشت گفت بیا عمو جون بگیر برو دنبال بازیت ینی رید به عشقم با این حرکتش بزرگترین شکست عشقی زندگیم بود 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﺎﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﻣﻨﻄﻖ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ؟ ﺍﺯ ﻣﻨﻄﻖ ﭼﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻲ؟ ﭘﺴﺮ: ﺑﺮ ﻓﺮﺽ ﻣﺜﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﻱ ﺍﻳﻦ ﺻﻨﺪﻟﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺻﻨﺪﻟﻲ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﭘﺪﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻓﺮﻧﮓ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻣﻲ ﺁﻣﺪﻱ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭﺕ ﺷﻮﻡ ، ﺑﺮ ﻓﺮﺽ ﻣﺜﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﺮﻍ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻱ، ﻣﺮﻍ ﻣﮕﺲ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ، ﻣﮕﺲ ﮔﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﻮ ﮔوه میخوری 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ الان به نظرم مداحا نشستن دارن با آهنگای حامد همایون مرثیه میسازن مردم کوفه بجوشید... بخروشید که در کوچه یزید است از شما شمر ستمکار بعید است 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من برآورد کردم با سی ملیونم میشه زن گرفت ولی فقط میشه گرفت دیگه بعدش هیچ گهی نمیشه خورد 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بچگیا از چند نفر کتک خوردم بهشون گفتم جراتشو دارین همینجا وایستین تا برگردم 😂 . . . . . یه ساعت دیگه برگشتم ببینم رفتند یا نه، دوباره کتکم زدن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ موزیک روی شافل بود . . . . . . گریه کن از قمیشی پلی شد داشتم گریه میکردم که آهنگ تموم شد و گریه نکن از ابی اومد اسكل کردین مارو 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه كه بودم ، باور کرده بودم مجریای برنامه کودک مارو میبینن تا این که یه بار پسرعموم رفت جلو تلویزیون شلوارشو کشید پایین گفت ببین اگه میدید الان یه چیزی میگفت ديگه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار از فشار دسشویی داشتم میترکیدم تارسیدم خونه پریدم توی توالت وشروع کردم به باز کردن دکمه های پیرهنم به دکمه ی آخر که رسیدم یادم افتاد نباید پیرهنمو دربیارم هیچی دیگه انقد خندیدم ریدم تو شلوارم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار رفتم وسط پدر مادرم بخوابم بابام گفت چه گهی میخوری؟ گفتم همه بچه ها این کارو می کنن گفت آره ولی نه تو سن 30 سالگی گمشو بیرون نکبت 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو خیابون ماشینه آدرس پرسید گفتم دنبالم بیا. بعد کلا یادم رفت پشت سرمه . . . . . رسیدم دم خونه ماشینو پارک کردم یارو گفت داداش چیکار کنم؟ بیام بالا؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بابام گفت من قوی ترم یا تو؟ گفتم تو دستشو گذاشت رو شونم، گفت حالا کی؟ گفتم تو دو تا دستش رو گذاشت گفت حالا؟ گفتم من ترسیدم بره رو کولم 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ انقدر گفتید گداها مایه دارن که یه دختر هست تو مترو همش گدایی می کنه یه ماهه دارم رو مخش کار می کنم مخشو بزنم ولی هی میگه به منه بدبخت کمک کن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به مامانم گفتم من فیلم ترسناک دیدم شب بیام پیشت بخوابم؟ . . . . گفت من همسن تو بودم دوتا بچه داشتم نمیدونم چه ربطی داشت به حرف من انگار من اجاقم کوره 😂😜
شوهر: زنگ بزن آمبولانس، حمله قلبیه زن: (گوشی شوهرش رو میگیره) زود باش رمز موبایلت رو بگو . . . . شوهر: ولش کن نمیخواد، احساس میکنم الان بهترم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حال و روز این روزهاے شاخای اینستا 😂 . . . . . مامان بہ خدا اگه لباس فرممو تنگ و چسب نکنی من مدرسہ نمیرم 😂️😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﮐﻼ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺗﻮ زندگیم ﺭﻳﺎﺿﻲ ﻡ ﺭﻭ 20 ﺷﺪﻡ . . . . ﺑﻌﺪ ﺑﻐﻞﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﺮﮔﻤﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺩ ﭘﯿﺶ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﻨﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺶ ﻧﻤﺮﻩ ﺩﺍﺩﯾﺪ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻌﻠﻪ ﻭ ﺯﺩ 2 ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺯﻡ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو راهپیمای یه دختر پرچم ایرانو با ماژیک کشیده بود رو صورتش پریدم پرچم رو بوس کنم با کیفش کوبید تو ملاجم!؟!؟ ایا این بود احترام به پرچم !؟ 😂 ایا چنین برخوردی با یک شخص وطن پرست صحیح است!؟ 😂 مرگ بر امریکا 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم بابام کنتور گاز رو دستکاری کرد . . . . . روزی ١٣٠٠ تومن اداره گاز باید به ما پول میداد 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه صابون نمیزارن تو دسشوییِ پادگان دستمون رو بشوریم بعد میگن سرباز زینت کشور است 😂 . . . . زینتِ کشور دستش عنی باید باشه؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اوایل جنگ بود، زن به شوهرش میگه باید بری کولر بخری، میره تعاونی بهش میگن باید سه ماه بری جبهه طرف میره جبهه اسیر میشه بهش میگن چه پیامی برای خانوادت داری؟ . . . . . میگه: فقط به گل نسا بگید خنک شدى عَن خانوم؟؟؟😂 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شاش قبل از خواب موجب ارامش شاش بعد ازخواب موجب سرحالی . . . . پس همواره بشاش ب این زندگی تا شاد زندگی کنی مثانه تان پرشاش...زندگی تان بشاش 😂 بخند ولی کپی نکنی ک اگه برسه ب مش کاظم شاشیدن رو حرام اعلام میکنه 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ آبادانیه می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟ آبادانیه می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت 10 ثانیه با تبر قطع کنم آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟ آبادانیه می گه: از کویر لوت آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!؟ می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو مترو يِ دختره جلوم نشسته بود اول تو چُرت بود بعدبلند شد ساندويچ شو از کیفش درآورد و خورد بعدگلابي خورد بعد آب خورد آخرشم نخ دندون كشيد . . . . منتظر بودم لخت شه ي دوش هم بگيره که دیگه پیاده شد 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جملۀ سردر دانشگاه آکسفورد: آینده مکانی نیست که به آنجا میرویم، جاییست که به وجود می آوریم. راه هایی که به آینده ختم میشوند، بافتنی نیستند بلکه ساختنی هستند 😂 جملۀ سردر دانشگاه صنعتی شریف: خواهرم حجابت را و برادرم نگاهت را حفظ کن! 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روال دعوا تو مدرسه تو دهه شصت به این شکل بود که اول همو مث سگ میزدیم ، ناظم میومد جدامون می کرد 😂 بعد تک تک هممونو مث سگ میزد ما ناظمه رو جدا می کردیم 😂 بعد زنگ میزد بابامون میومد باباهه هم مث سگ میزدمون ناظمه جدامون می کرد 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خدایی اینا چه اسماییه که این رپرا میزارن 😂 امین فلاکت احسان کثافت آرمین خباثت کامران وقاحت آرش شقاوت سینا رذالت جمشید جرخورده از ماتحت به خودشونم میگن هنرمند 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زیاد از تنهایی ناراحت نباشید روزی میرسه که یکی وارد زندگیت میشه . . . . . و تو موقع ریدن هم مجبوری گوشی رو با خودت ببری تو دستشوئی 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این ماجرا کاملا واقعی است گفتم : مادر گفت : جانم گفتم : درد دارم گفت : بجانم گفتم : خسته ام گفت : پریشانم گفتم : گرسنه ام گفت : بخور از سهم نانم گفتم : کجا بخوابم گفت : روى چشمانم . . . . گفتم : پارچ آب برگشت رو فرش گفت : اى خدا ذلیلت کنه ، بمیرى راحت بشم از دست 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از طرف ميپرسند چرا كوچه شما آسفالت نشده؟ 😂 . . . . ميگه: بسم الله الرحمن الرحيم، باسلام خدمت بينندگان عزيز و پرسنل محترم شهرداري و مقامات قضایی و انتظامی و ریاست جمهوری و خانواده محترم شهدا و مفقودین و ايثارگران عزیز، تمامی پرسنل زحمتکش صدا و سیما، شما خبرنگاران گرامی و همه برادران بسیجی، مسولان شورای شهر و شورای این محلهٔ قشنگ و شهید پرور، عرضم به حضور شما من مال اين كوچه نيستم 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ . . . . . ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺯﯾﺮ ﺷﮑﻢ،ﺩﻭﺭ ﭘﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ مانتو ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ لنز را در میارن گن را در میارن ﻣﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑَﻨﻨﺪ ناﺧﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﭘﺎﮐﻦ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﯾﻨﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ ﺟﺎﺳﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨـــــــــــــــﺪ . . . . . ﭘﺴﺮﻫﺎ: ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﻨﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨـــــــــــــــــــــــــﺪ . . . . ازاتاق فرمان اشاره کردن شلوارکم نميپوشن، ميخوابن 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نگاه به نامحرم حرام است مگر اینکه لامصب خیلی خوشگل باشد . . . . . . . آیت الله هردمبیلی 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺗﻮﻥ ﺩﻋﻮﺍﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺮﯾﻊ ﻧﯿﺎﯾﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺰﻧﯿﺪ single ﯾﮑﻢ ﺟﻨﺒﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﺎﻡ ﺑﺰﻧﻢ yatim😂 . . . . . ﺣﺠﺎﺑﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻦ 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روی بسته های خوراکی، جای اینکه بنویسن: از اینجا باز شود . . . . . . باید بنویسن "اگه تونستی از اینجا باز کن" 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شما چجوري زرشك پلو رو با مرغ ميخورين؟!؟ . . . . . . من به يه مرغ گفتم بیا باهم زرشك پلو بخوريم اصلا متوجه نميشد چي ميگم 😂☹️ ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ چگونه آزار دهنده باشیم؟ 😂✌️ . . . . . . وقتی کسی خونه نیست صدای تلویزیون رو تا آخر ببرین بالا و بعد خاموشش کنید تا وقتی یکی تلویزیون رو روشن کرد دچارِ ریزِشِ پشم بِشه 😂✋️😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حیف نون نامزده شو دعوت میکنه به احترام نامزدش مرغ خونشونو سر میبره و سرخ می کنه میاره سر سفره دختره میگه عزیزم چرا زحمت کشیدی؟؟ 😂 . . . . . حیف نون میگه چه زحمتی؟ 3تاشو سگ خورده یکیشم تو بخور 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شیطان هرکاری کرد آدم سیب نخورد . . . . . رو کرد به حوا گفت بخور واسه پوستت خوبه 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺩﯾروز ﺭﻓﺘﻢ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﮐﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﻋﮑﺲ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻢ : ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ!!! ﻋﮑﺲ ﻗﺒﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ . . . . . ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻨﻈﻮﺭ عابر بانک اینه وقتی پول توحسابت نیست از سرقبرت بیارم...؟؟ عابربانکا چه فهمیده شدن 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حموم رفتن زمان ما: میرفتیم تو حموم یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود یه عر میزدیم از سوزش، مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون، تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده، بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود دو لایه از پوستمونو بر میداشتن، فک میکردن چرکه باز ادامه میدادن بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن، یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده 😂😁😂 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ توی همه کشورهای دنیا دختر با یه نگاه بهت میفهمونه که عاشقت شده اما توی ایران دخترا تو خیابون یه جوری نگات می کنن و با هم پچ پچ می کنن و میخندن که، نمیفهمی خوشگلی , زیپ شلوارت بازه , سوراخ دماغت پره , خشتکت پارست 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختره کلا ۱۸ کیلو وزنشه پست گذاشته خیلیا آرزو دارن هیکل منو داشته باشن آخه …. یکی نیست بهش بگه تو همینجوری بری بانک کشاورزی بهت وام خشکسالی تعلق میگیره والا به خدا 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ واسه شتر و گاو و الاغ و هر جکو جونوری داره کشتی میسازه…واسه من یه قایقم نمیخره . . . . . . پسر نوح در حال دردو دل با جاناتای 😂😁😂😂 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اعتراف میکنم دیروز دو ساعت برقمون قطع شد گوشیمم شارژ نداشت . . . . تو این دوساعت چیزای زیادی فهمیدم فهمیدم یه هفتس داریم خونه رو نقاشی میکنیم داداش بزرگم ۲ ساله ازدواج کرده بابام چهار ماهه بازنشسته شده خواهر کوچیکم کنکور قبول شده و جالتر اینکه یه برادرزاده ۵ ماهه دارم که اسمشو رامین گذاشتن 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ توی عربستان وقتی هوا دو نفره است هیچ کار خاصی نمیکنن منتظر میشن هوا پنج نفره بشه تا با همسرشون برن بیرون 😂😜 ارسال شده توسط لیلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ازدواج: یعنی یه غلطی میکنیم که بعدش هر غلطی میکنیم نمیتونیم هیچ غلطی بکنیم جمله سنگینی بود یه صلوات عنایت بفرمائید 😂 ارسال شده توسط لیلی
جعفر میگن قشنگترین فانتزیت چیه ؟ . . . . . میگه يه حالی میده رو پله برقی بگووووزیی پشت سریت نه راه پیش داره نه راه پس فقط باید بوو کنه 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مورد داشتیم طرف تو دبی سوار تاکسی شده موقع رسیدن نمیدونسته چجوری عربی بگه پیاده میشم . . . . . زده رو شونه راننده گفته: داداش… صدق الله العلی العظیم 😂😁😂😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بعد دو ساعت رفتم گوشیمو از شارژ دربیارم دیدم گوشی بابام تو شارژه، میگم چرا گوشیمو کندی؟ . . . . . گفت: فرض کن شارژر رو بد زده بودی، الان فهمیدی شارژ نشده 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يارو تو جبهه بی سيم ميزنه، ميگه . . . . . من 5000 عراقی دستگیر کردم بیایید ميگن: خودت بيار ميگه : نه شما بياين اينا نميذارن من بيام 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به یارو ميگن: همسایه ات داره تو باغت زنتو می بوسه . . . . . . ميگه: بااااابااااا انقد بزرگش نكنيد ، بااااغ كدومه؟؟؟ چهارتا درخته ، حالا انقد بگید تا یارانمو قطع كنن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ معلم روستا از بچه ها عکس گرفت و گفت: ببينيد چقدر قشنگه چند سال بعد ميگيد: اين حسنه که دکتر شده اين علي که مهندس شده اين قربون که هيچ گهي نشد قربون از ته کلاس داد زد . . . . . . اينم آقا معلمه. ريدم تو روحش، مرده 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه: بابا آدمها چه جوری بوجود اومدن؟ پدر: اول میمون بودن بعد به مرور دمشون اوفتاد چهرشون عوض شد آدم شدن 😂 . . . . بچه: مامان آدما چه جوری بوجود اومدن؟ مادر: خداوند انسان رو آفرید و از روح خودش در اونا دمید شدن آدم 😂 بچه: ولی بابا میگفت 😂 . . . . . مادر: خب بابات در مورد فامیلای خودش توضیح داده منم در مورد فامیلای خودم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به جفر میگن: اگه انگلیسی بخوای به کسی بگی بیا اینجا چی میگی؟ جفر میگه : کام هیر میگن آفرین چه خوب بلدی میگن اگه بخوای بگی برو اونجا چی میگی؟ میگه : اول خودم میرم اونجا بعد میگم کام هیر 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو ميره ، حرم امام رضا نامه مي نويسه . . . . يا امام رضا به من ماشين بده، خونه بده ، پول و ثروت بده، بچه هامو سروسامون بده، بعد بميرم از حرم که ميره بيرون تصادف ميکنه درحال مردن ميگه: يا امام رضا داری از آخر ميخونی 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به یارو ﻣﯿﮕﻦ: پسرت ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﺣﺸﯿﺶ ﭼﯿﻪ ﻣﯿﮕﻦ: ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﻓﻀﺎ . . . . . ﺷﺐ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ، ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮐﺒﺮ ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﯽ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﮕﻪ؟ میگه: ﺧﻔﻪ ﺷﻮ، ﺗﻮ ﻓﻀﺎ ﺩﯾﺪﻧﺖ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه جفر ازش میپرسه: بابا چرا فقط برای ما جوک میسازن؟ 😂 جعفر میگه : اون قابلمه رو بده تا بهت بگم ☹️ بعد میزنه ته قابلمه : تق تق تق تق تق 😂 . . . . بچه داد میزنه : کیه !؟ 😂 جفر میگه : فهمیدی چرا ؟ 😂 حالا قابلمه رو بگیر من برم در و باز کنم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ظهر از باشگاه جنازه رسیدم خونه ولو شدم رو مبل داداش کوچیکم برام یه لیوان آب سرد آورد گفتم: به به. تو که از این کارا بلد نبودی. عجیبه . . . . . برگشته میگه: معلم دینیمون امروز گفت هرکس یه سگ تشنه رو هم سیراب کنه میره بهشت فردا دارم میرم مدرسشون 😂 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو تو مراسم ختم میره به صاحب عزا کمک کنه مُرده رو بشورن صاحب عزا میگه: شما میترسین زحمت نکشین . . . . . یارو میگه نه بابا این سگ کی باشه که ازش بترسم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم: به مامانم میگم بزرگترین آرزوت برای من چیه؟ . . . . . میگه اون گوشیت بسوزه 😂😁😂 قبلانا میگفتن عروسیت 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!؟ . . . . . . . . فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن اومدن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بچه که بودم دلم بستنى قیفى میخواست گریه کردم نشستم وسط خیابون . . . . . . . ننم مثل دیوید بکهام سانترم کرد تو جوب، دیگه آدم شدم 😂😜 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروز داییم بهم گفت رفتی خدمت اومدی من و بابا و مامانت یه برنامه هایی واست داریم گفتم برنامه هاتونو عوض کنید، من یکی زن بگیر نیستم . . . . . دایی: برو بابا بنایی داریم... باید آجر بندازی بالا 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه دو تا پسر دارن حرف میزنن رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم رضا : کریم ،کدوم کریم ؟ علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه دو تا دختر دارن حرف میزنن ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقودسته شاخیه دو تیکه اش کنم مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هوشمندانه ترین اسم کالا همون ایزی لایف باید باشه زندگی آسون . . . . . وسط یه جلسه مهم کاری در حالی که به چشمای طرف زل زدی میرینی تو خودت خیالتم نیست 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ غضنفر داشت گشاد گشاد راه ميرفت، دو تا پزشک متخصص، از پشت ميبيننش و با هم شرط بندي ميكنن در مورد علت گشاد راه رفتنش ميرن جلو و ميگن: ما دو تا پزشك متخصص هستيم، من تشخيص دادم كه شما بعلت داشتن فتق اينجوري راه ميری و اين دوستم ميگه: شما بعلت داشتن بواسير هستش كه اينجوري راه ميري ميشه بگيد كه كدوممون درست تشخيص داديم؟ 😂 . . . . . . غضنفر ميگه: ۳ تامون اشتباه كرديم دکتره با تعجب میگه چرا 3تامون؟؟ غضنفر میگه خودم هم فكر كردم ميخوام بگوزم، اما ریدم 😂😁😂
@~@~@~@~@~@ میگن یه روز جبرئیل می ره پیش خدا گلایه می کنه که: آخه خدا، این چه وضعیه؟ *bi asab* ما یک عده ایرونی توی بهشت داریم که فکر می کنن اومدن خونه باباشون! به جای ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی می خوان بجای پابرهنه راه رفتن کفش نایک و آدیداس درخواست می کنن هیچ کدومشون از بال هاشون استفاده نمی کنن، میگن بدون بنز یا بی ام و یا تویوتا جائی نمیرن اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد *talab* خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم. امروز تمیز می کنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است *help* من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم می کنن و حلقه های تقدس بالای سرشون رو به بقیه می فروشن *haaaan* چند تاشون کوپن جعلی بهشت درست کردن و به ساکنین بخت برگشته جهنم می فروشن چندتاشون دلالی باز کردن و معاملات املاک شمال بهشت می کنن اتحادیه غلمان ها امضاء جمع کرده که اعضا نمی خوان به دیدن زنان ایرانی برن چون اونقدر آرایش کردن و اسپری مو و ماسک و موس و به سرشون زدن که هاله تقدسشون اتصالی کرده و فیوزش سوخته در ضمن خانمهای ایرونی از غلمانها مهریه و نفقه میخوان :khak: هفته پیش هم چند میلیون نفر تو چلوکبابی ایرانیها مسموم شدن و دوباره مردن. چند پزشک ایرونی هم بند کردن به حوری ها که الا و بلا بیایید دماغاتونو عمل کنیم، گونه بکاریم، ساکشن کنیم و از این کلک ها *difal* خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیها هم مثل بقیه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست *malos* برو یک زنگی به شیطون بزن تا بفهمی دردسر واقعی یعنی چی *goz_khand* جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان، دو سه بار میره روی پیغام گیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟ *chaie* جبرئیل میگه: آقا مثل اینکه خیلی سرت شلوغه؟ *fekr* شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه *help* این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! میخوام خودمو بازنشست کنم *fosh* شب و روز برام نگذاشتن! تا صورتم رو می کنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا می کنن تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی حالا هم که... ای داد! آقا نکن! بهت میگم نکن *fuhsh* جبرئیل جان، من برم اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش می کنن که جاش کولر گازی نصب کنن *odafez* یک عده شون بازار سیاه مواد سوختی بخصوص بنزین راه انداختن چند تا پزشک ایرونی در جهنم بیمارستان سوانح سوختگی باز کردن و براش تبلیغ می کنن و این شدیدا ممنوعه چندتاشون دفتر ویزای مهاجرت به بهشت باز کردن و ارواح مردمو خر میکنن. بلیت جعلی یکطرفه بهشت هم می فروشن *haaaan* یک سری شون وکیل شدن و تبلیغ می کنن که می تونن پیش نکیر و منکر برای جهنمی ها تقاضای تجدید نظر بدن چند تاشون که روی زمین مهندس بودن میگن پل صراط ایراد فنی داشته که اونا افتادن تو جهنم. دارن امضا جمع میکنن که پل باید پهن تر بشه *hang* چند هزار تاشون هم هر روز زنگ میزنن به 118 جهنم و تلفن و آدرس سفارتهای کانادا و آمریکا رو میپرسن چون می خوان مهاجرت کنن هر روز هزاران ایرونی زنگ میزنن به اطلاعات و تلفن آتش نشانی و اورژانس جهنم رو میخوان الان مراجعه داشتم می گفت ما کاغذ نسوز میخواهیم که روزنامه اپوزیسیون بیرون بدیم *gij_o_vij* ببخش! من برم، بعدا صحبت می کنیم... چند تا ایرونی دارن کوپون جعلی کولر گازی و یخچال میفروشن... برم یه چماقی بچرخونم *fosh* @~@~@~@~@~@
@~@~@~@~@~@ دونفر به اسم محمود و مسعود با هم رفاقت دیرینه داشتن که مردم فکر میکردن این دونفر باهم برادرند روزی روزگاری معسود نقشه گنجی رو به محمود نشان داد و باهم تصمیم گرفتن که به دنبال این گنج برند یک روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظی کردن و رفتن *bazi_bazi* محمود نقشه ای در سر داشت که وقتی به گنج دست پیدا کرد معسود را از سر راهش بر داره و اونو بکشه بعد از چند روز سختی به گنج رسیدند و محمود طبق نقشه ای که در سر داشت مسعود را کشت و گنج را برداشت و به خانه اش برگشت با آن گنج زندگی اش را از این رو به آن رو شد *ieneh* ولی زن معسود که فهمیده بود معسود به دست محمود کشته شده با ناامیدی به شهر مهاجرت کرد و بعد از ادامه تحصیل در یک بیمارستانی به پرستاری مشغول شد *odafez* بعد از چند سال که آبها از آسیاب افتاد محمود به دلیل بیماری به بیمارستان شهر میره، اونجا بستری میشه اتفاقا زن معسود هم توی همون بیمارستان کار میکرده که یک دفعه دید محمود توی یکی از اتاقها بستری هست *palid* رفت تو اتاق و مطمئن شد اونی که بستری هست همون کسی هست که شوهرش را کشت... اینجا بود که زن مسعود به فکر انتقام افتاد از اتاق بیرون رفت و یک سرنگ را پر بنزین کرد و آمد خودش را پرستار کشیک معرفی کرد و سرنگ پر از بنزین را در بدن محمود خالی کرد *hora_hora* بعد از چند ثانیه حال محمود بعد شد و عرق میکرد در این لحظه زن مسعود خودش را معرفی کرد و به محمود گفت تو بودی که همسرم را کشتی و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفت و در بدنت بنزین تزریق کردم *malos* در این لحظه محمود از روی تخت پایین اومد *fuhsh* زن معسود فرار کرد محمود به دنبالش می دوید و با چاقویی که در دست داشت میخواست زن معسود رو هم بکشه زن معسود بعد از پایین رفتن پله ها به بن بست رسید و دیگه راه فرار نداشت محمود از راه رسید و با چاقویی که در دست داشت زن مسعود رو تهدید کرد زن مسعود که دیگه راه فراری نداشت تسلیم شد و روی زانوهاش افتاد و به محمود گفت منو بکش *odafez* محمود نامردهم دستان خود را بالا برد و میخواست چاقو را در قلب زن معسود فرو کند زن معسود چشمان خودش را بست و محمود دستان خود را رها کرد ولی ناگهان در فاصله بسیار کم از قلب آن زن محمود از حرکت ایستاد *btb* زن معسود چشمان خود را باز کرد و دید که محمود از حرکت ایستاده و چاقو هم در دستانش هست از پرسید چرا نمیزنی *ajibeh* محمود گفت بنزینم تموم شد *chendesh* @~@~@~@~@~@ ببخشید لطفا عصبانی نشید میخواستم کمی از حالت جدی در بیاین *vakh_vakh* *vakh_vakh* قصه ی ما برسر رسید بز به خونش نرسید
*********◄►********* ترم اول، ترم جو گیریدگی الو سلام مامانی. منم هوشنگ وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه وای خدا خوابگاه رو بگو وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن، و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده، تنم مور مور میشه راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانشگاه رفت بخش مسمویت بیمارستان *shokhi* ترم دوم، ترم عاشق شدگی آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی می خواهمت با تمام وجود عزیزم همه پول و سرمایه من متعلق به توست بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم *help* ترم سوم، ترم افسردگی الو مامان سلام مریم منو ول کرد و گذاشت رفت مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه ای خدا بیا منو بکش راحتم کن مامان من این زندگی رو نمی خوام *help* ترم چهارم، ترم زرنگ شدگی الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟ منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟ دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم الو به به سلام چطوری ندا جون؟ آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو *ieneh* ترم پنجم، ترم مشروطه گی الو سلام استاد قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد قول میدم جبران کنم *shokr* *odafez* ترم ششم، ترم ولخرجیدگی الو مامان من خونه می خوام راستی اون 50 تومنی که 2روز پیش فرستادی تموم شد دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد *modir* ترم هفتم، ترم پاتوقیده گی خودتون دیگه میفهمین :khak: ترم هشتم، ترم فارغ التحصیلگی الو سلام خانم واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالادیگه درسته؟؟ *vakh_vakh* *********◄►*********
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم