* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * میگفت برو واسه خودت یه حلقه بخر! گفتم حلقه واسه چی؟!؟ گفت واسه اینکه با هدفات و آرزوهات ازدواج کنی! حلقه رو دستت کن که هرجا خواستی تنبلی کنی و جا بزنی یادت بیفته یه تعهدی با آرزوهات داری؛یادت بیفته جا زدن،خیانته و تو تعهد داری به خودت،به آرزوهات و به قلبت :)❤️
*~*~*~*~*~*~*~* برای آنکه مفهوم نشخوار ذهنی را بهتر درک کنید، اتفاقی که در یک روز معمولی برای یک خانم رخ داده است را از زبان خود او برایتان شرح می دهیم یک هفته پیش اومدم سوار تاکسی بشم که یه آقایی گفت خانم نوبت منه کلی اینجا منتظر بودما من برای این رفتم جلو بنشینم که همراه اون آقا دو آقای دیگه هم بودن و به نظرم این خیلی طبیعی بود که من باید جلو می نشستم چیزی بهش نگفتم و رفتم عقب نشستم از اون روز مرتب دارم با خودم فکر میکنم چرا بهش چیزی نگفتم چرا اینقدر راحت گذشتم، اصلا چیزی که من راجع به بر حق بودنم فکر میکنم درسته؟ چرا اینقدر آدم پررویی بود؟ چرا ساکت نشستم؟ الان یک هفته گذشته ولی این چرایی ها از مغزم بیرون نمی ره افکار مخرب یا نشخوار ذهنی چیست؟ به توجه افراطی ذهن به یک رویداد و تمرکز بیش از حد بر چرایی ها و نکات منفی علت آن اتفاق نشخوار ذهنی گفته می شود نشخوار ذهنی نوعی گفتگوی درونی است شکل ابتدایی گفتگوهای درونی برای یادگیری زبان و تقویت قدرت فکر کردن در کودکی صورت می گرفته است با رشد فرد و ارتقا سیستم عصبی و مدارهای مرتبط به تفکر گفتگوهای درونی بر اساس سبک های تربیتی و نوع تجربیاتی که پشت سر می گذارید، رشد پیدا می کنند گفتگوهای درونی گرچه همان فکرهای درونی شما هستند اما همیشه این فکرها مفید و موثر واقع نمی شوند اگر تمرکز ذهن بیشتر بر جنبه های منفی اتفاقات باشد و یا شامل یادآوری مکرر خاطرات منفی شود تبدیل به نشخوارهای ذهنی می شود نشخوارهای ذهنی نوعی توجه بیش از اندازه نسبت به رویدادهای گذشته است فرق نشخوار ذهنی با نگرانی در این است که نگرانی ها یا همان استرس ها و اضطراب ها معطوف به رویدادهای آینده اند کسی که نشخوار ذهنی دارد فقط به جنبه های انتزاعی یا فلسفی اتفاقات گذشته فکر می کند یعنی به چون و چرایی ها فارغ از اینکه به بررسی راهکارهای حل آن در زمان حال بپردازد آیا نشخوارهای ذهنی می توانند آسیب زا باشند؟ تمامی فعالیت ها و رفتارهای ما تحت تاثیر افکار و احساسات ما شکل می گیرد چنانچه ذهن از فکر و حس منفی تغذیه کند؛ آیا می تواند به رفتار سازگارانه و مناسبی هم منجر شود؟ ذهنی که در تاریکی ها رفت و آمد می کند نمی تواند جز تاریکی چیزی ببیند. افکار منفی بدون آنکه ثمری داشته باشد ذهن را بیمار می کند این گفتگوهای درونی می تواند سطح اضطراب و استرس را بالا ببرد و به مرور زمان زمینه های بروز افسردگی را فراهم کند خیلی از نشانه های بیماری های روان تنی مثل سردردها ناراحتی های معده و روده یا مشکلات گوارشی تحت تاثیر همین نشخوارهای ذهن است آیا نشخوار ذهنی درمانی هم دارد؟ همان طور که ذهن با روش های غلط، عادات منفی پیدا کرده؛ این عادات قابل تغییر و بهبودی نیز هست. در اینجا چند روش برای ترمیم و بهبود سطح کیفی ذهن و درمان نشخوارهای ذهنی ذکر می شود: روش ذهن آگاهی: معمولا افراد از افکار در حال گذار از ذهن، آگاه نیستند خیلی مهم است که ببینید چه نوع فکری با چه محتوایی در حال عبور است با این روش برچسب خوب یا بد زدن به افکار دردی دوا نمی کند شما فقط ببیننده یا مشاهده کننده بی قضاوت افکارید افکار را مانند ابرهایی ببینید که ازآسمان ذهن شما می گذرند مشاهده صرف افکار که به آگاهی از آن ها منجر می شود یکی از بهترین روش ها برای کاهش نشخوارهای ذهنی است روش به تاخیر اندازی هر گاه در طی روز متوجه حضور نشخوارهای ذهنی شدید کمی درنگ کنید و به افکارتان بگویید که الان وقت ندارید؛ مثلا راس ساعت 10 شب به آن ها توجه خواهید کرد این روش باعث می شود به جای این که ذهن کنترل افکار و رفتار شما را به دست بگیرید تحت اختیار و تربیت شما قرار گیرد روش انحراف فکر این روشی است که شما هر گاه در جریان منفی افکار قرار می گیرید آن را متمایل به جاده روشن بینی یا مثبت اندیشی می کنید یعنی اگر ذهن شروع به ارزیابی های منفی در مورد یک رویداد کرد جهت آن را به سوی دست آوردهای مثبتی که می تواند داشته باشد برگردانید جایگزین کردن نقاط روشن به جای نقاط تیره یکی از روش های شناختی است که در زمینه بهبود نشخوار ذهنی به کار برده می شود روش فاجعه انگاری در این روش به بدترین رویدادی که می توانست اتفاق بیوفتد فکر کنید این تکنیک در مورد نشخوارهای ذهنی معطوف به آینده، بسیار موثر است وقتی به بدترین نتیجه فکر کنید کمتر ذهن از آنچه به وقوع خواهد پیوست نگران خواهد بود این روشی پیشگیرانه نیز محسوب می شود که ذهن را برای رویارویی آماده می کند روش نوشتن افکار وقتی افکار را می نویسید یک امر ذهنی را به عینی تبدیل می کنید این فرایند امکان کنترل بیشتر افکار را فراهم می کند. وقتی می نویسید اولین اتفاقی که می افتد این است که تعداد افکاری که ذهنتان را مشغول کرده کمتر از چیزی است که تصور می کردید و در مرحله بعد عینی شدن آن ها باعث می شود آن ها را به بزرگی که قلمداد می کردید نبینید و اغلب این تبدیل ذهن را خود به خود به دنبال راه حل گشتن وا می دارد روش کاریکاتور افکاری منفی ذهنتان را که حول یک اتفاق منفی است تبدیل به یک صحنه کاریکاتوری کنید شخصیت ها و رابطه ها و رویدادها را در قالبی طنز آمیز در ذهنتان یا به صورت نقاشی در یک دفتر به تصویر بکشید. نگاه طنازانه به رویدادها یک راهکار خلاقانه برای خاموش کردن نشخوارهای ذهنی است روش ماموریت جدید خیلی مواقع نشخوارهای ذهنی در اوقاتی که کار مشخصی نداریم ایجاد می شوند هرگاه واگویه های منفی را احساس کردید برای خود یک ماموریت جدید ایجاد کنید مثلا یک کلاس جدی ثبت نام کنید یا با یک دوست برنامه دیدار هماهنگ کنید یا حتی یک فیلم خوب ببینید نشخوارهای ذهنی آزار دهنده تر شده اند استفاده از روش های ذکر شده نیاز به مهارت دارند شما به تنهایی ممکن است تا حدودی و برای مدت کوتاهی بر نشخوارهای ذهنی خود غلبه کنید، اما بعد از مدتی دیگر روش های به کار برده شده اثر خود را از دست داده و افکار آزار دهنده با شدت بیشتری به شما هجوم می آورند علت این امر نامناسب بودن روش ها نیست، چرا که بسیاری از متخصصان از همین تکنیک ها در درمان هایشان استفاده می کنند استفاده از این تکنیک ها در کنار مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا بتوانید به طور موثر از روش های علمی برای رسیدن به آرامش ذهنی استفاده کنید *0*0*0*0*0*0*0* منبع:هنر زندگی
-----------------**-- پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ می گفت: ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩی ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ، ﺩﺭ ﻳک ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭهی ﺑﺎ يک دﺧﺘﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎیی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ نمیشناختمش ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ میشناسی؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮی ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎی ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨگی ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ میشینه گفتم: ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ میگی ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴکی ﺗﻨﺶ میکنه ﮔﻔﺘﻢ: بازم نفهميدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮی ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنن ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ کی ﺑﻮﺩ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ تن ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮنی ﻛﻪ ﺭﻭی ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ میشینه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭلی ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭی ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ. ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋگیهای منفی ﻭ ﻧﻘﺺﻫﺎ ﭼﺸﻢﭘوشی ﻛﻨﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ میپرﺳﻴﺪ چی میگفتم؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ میگفتم: ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﻭقتی ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ، ﺧیلی ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ. حالا ما چه ديدگاهی نسبت به اطرافيانمون داريم؟ مثبت يا منفی؟!؟ -----------------**--
..*~~~~~~~*.. خانم «كِيت وينسلِت» بازيگر نقش «رُز» در فيلم «تايتانيک»، وقتی به خاطر بازیِ زیباش جايزهٔ اسكار رو میگيره، میگه: وقتی بچه بودم و میرفتم حمام، شامپومو بغل میكردم و تصور میكردم جايزهٔ اسكاره اشک از چشمهاش سرازير میشه و میگه: اما اينیکی ديگه واقعاً شامپو نيست؛ جايزهٔ اسكاره چند وقت پيش داشتم يه روزنامهٔ انگليسی میخوندم از قول «زِلاتان اِبراهيموويچ» بازيكن مشهور تيم ملی سوئد و باشگاه «پاری سن ژرمن»، كه جديداً يه خيابونِ مهم تو سوئد به نامش زدن نوشته بود: باور کنید من رؤیای تمام موفقيتهايم را در بچگیهايم ديده بودم آقای «هیلتون» سرایدار یک هتل بود و تمام جوانی و نوجوانیاش را صرف سرایداری کرده بود...؛ اما الآن٨۴تا «هتل هیلتون» تو دنیا داریم او بیشک بزرگترین هتلدار زنجیرهای در دنیا است. در مصاحبه از ایشون سؤال میشه: تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودی...؛ چی شد که این شدی؟؟ جواب میده: من هتلبازی کردم ـ آقای هیلتون، هتلبازی دیگه چیه؟!! بگو ما هم به جای خالهبازی، هتلبازی کنیم ـ در تمام اون دوره که همه میدونن من سرایدار بودم و کیف مشتریها رو جابهجا میکردم...، شبها که رییس هتل میرفت خونه، من میرفتم تو اتاقش؛ لباسهامو درمیآوردم؛ لباسهای رییس رو میپوشیدم؛ پشت میز مینشستم و هتلبازی میکردم مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم حالا بعضی از ما تو خلوتمون «سرطانبازی» میکنیم بعضیها تو ذهنشون روزی چند بار دادگاه خانواده میرن روزی چند بار ورشکست میشن روزی چند بار چاقو تو شکمشون میره رابطهٔ زيبا و عاشقانهشون رو تموم شده میبينن بچهها و عزيزانشون رو از دست رفته احساس میكنن خيلی وقتها نقش يک آدم شكستخورده، بیمسئوليت، نالايق، طَرد شده، زشت و غيردوستداشتنی رو بازی میكنن به قول مرد بزرگ «آلبرت اینشتين»: انسان در نهایت شبیه رؤیاهایش میشود...؛ رؤیاهای زیبا و نیکخواهی برای خود و ديگران بسازید؛ همين هميشه ميتوانيم افكارمان را مديريت كنيم و همانطور كه دلمان مي خواهد آينده را ترسيم كنيم بياييد از امروز افكار و تصوير ذهنيمان را تغيير دهيم ^^^^^*^^^^^
*♥♥♥♥*♥♥♥♥* از هیچ وضعیتی ناراحت نباشید تا وزن و سنگینی خودش را از دست بدهد وقتی به اندیشه های منفی توجه می کنیم، به آنها پر و بال می دهیم بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش می رود همه ی اندیشه های مربوط به ترس، شکست، نفرت، و بدخواهی مانند علف های هرز یک باغ هستند که باغبان آنها را نکاشته و نمی خواهد پس همه هدف خود را با دیدی مثبت ، روی نتجه نهایی متمرکز کنیم *@***/*
ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﺭﺍ ، ﺑﺎ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﮑﻦ … ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺖ !! ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﮐﻦ … ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ " ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ "" ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ " ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﮔﻮﻝ ﻧﺰﺩﻥ ﻭﺟﺪﺍﻥ " ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﺑﺨﺸﻴﺪﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ "" ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﻴﺮ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ " ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺭﻭﻱ ﺗﺮﺍﺯﻭﻱ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ "" ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ " ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ"" ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ "" ﺑﻮﺳﻴﺪﻥ ﭘﺪﺭ "" ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﻳﻌﻨﻲ "" ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻥ " ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻋﺎﺷﻘﻲ ، ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻓﺮﺩﺍﻳﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ . . . ﭘﺲ ﺣﺲ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﮐﻦ ، ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ :) . . .
هیچ ﻣﮕﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﯼ ﻓﺘﺢ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ . . . ﻭ ﻫﯿﭻ ﮔﺮﮔﯽ ﮔﺮﮒ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﺷﺪ . . . ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﻼﻏﯽ ﺑﻪ ﻃﺎﻭﻭﺱ ﺭﺷﮏ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ . ﻭ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭﮎ ﻫﻢ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ . . . ﻣﻮﺵ ﻓﯿﻞ ﺭﺍﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺵ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . . . ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﻞ ، ﻣﺎﻝ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ . . و ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﻢ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ . . . ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺧﻠﻮﺕ ﺍﺳﺖ . . . ﻭ ﻻﮎ ﭘﺸﺖ ﺁﻫﻮ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . . . ﺑﺎﻍ ، ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﺩﺭ ﭘﺎﺋﯿﺰ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . . ﻭ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . . . ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺎﻫﻤﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ . . . ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﻮﺳﺖ . . . ﮐﻮﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻔﺮ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﺗﺎ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﻫﻢ ﺑﺘﺎﺑﺪ . . . و ﺧﺎﮎ ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻧﺪﻥ ، ﺯﺷﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . . . . . . ﻫﯿﭻ موﺟﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻤﻨﻮﻋﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ . . .
ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﺮﺩ: ♣ هرگاه ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ نداﺭﻧﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﯾﻢ. ♣ هرگاه ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﺸﺪﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺣﻖ خود ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ما گرﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩﯾﻢ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺪﯼ دﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﻤﺘﺮ ﺭﻧﺠﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺸﯿﺪﯾﻢ ... ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻏﺎﻓﻞ ﻧﺸﺪﯾﻢ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﯾﺎﺭﻭﯾﯽ ﺑﺎ دﺷﻤﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻧﺒﻮﺩ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻋﺰﯾﺰ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ ؛ ﻣﮕﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ، ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﺶ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﻟﺬﺕ ﻣﺎ ﺷﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ بود. ♣ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ، ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ :)
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺳـﯿﺐ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﭘﺎﻧـﺼﺪ ﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺣﺎﻭﯼ ﺩﻩ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻪ؟ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺮﺳﯿﻢ « ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﺧﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﻮﺩ؟ » ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ... ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: « ﺍﮐﺜﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﺷﺪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﻼﺵ کنید .» ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ آﻭﺭﺩ: - ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ یک ﺷﻐﻞ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ. - ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﭼﻬﻞ ﻧﻔﺮ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﯾﮏ فرد ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﮐﻨﯽ. - ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ، ﺧﺎﻧﻪ، ﺟﺎﺭﻭﺑﺮﻗﯽ، ﺑﯿﻤﻪ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ اﯾﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ. - ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖ شفیق ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ « ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺍﻧﻪ »ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﮕﺮ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ اﺣﺴﺎﺱ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ... ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﺱ گرﻓﺖ ... ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﻼﻡ : ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﻓﻖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ، ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﻧﺪ ...
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم