♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
جمعهها را باید قاب گرفت
درست مثل همان عکسهای قدیمی
و خاک گرفتهی روی دیوار
انگار جمعه ها
ماندگارترین روزهای آفرینشاند
تلخیها و شیرینیهایش
قاب میشوند
و میچسبد به دیوار خانهی دلت
مثل لبخندهای مادر بزرگ
در آن عکس قدیمی
یا مثل گریه های من در آغوش مادر
که با دیدنش در عکسهای قدیمی
همیشه لبخند میزنم
مرد و زن هم ندارد
جمعهها باید کسی را داشته باشی
که تو را در آغوش بکشد
جمعهها را باید عاشقانه گذراند
تا غروبش دلگیرت نکند
باید دست در دستهای گرم تو گذاشت
و جادهها را یکی یکی فتح کرد
آخر باید یکی را داشته باشی
تا با بوسههای بی هوایش به تو بفهماند
که جمعهها عشق تعطیل نیست
لعنتی تازه سر آغاز عاشق شدن است
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
علیرضا اسفندیاری
^^^^^*^^^^^
ای که گلخند تو دردم شد وُ مرهم شد وُ درمان! تو بخند
آخرین خواهش من قبل سفر بود به قرآن! تو بخند
خنده هایم که به لطف تو شده تلخ تر از قهوه ولی
گور بابای دل وُ اشک من وُ بغض من ای جان! تو بخند
گرچه در فال من حتی خبر از آمدنت دیگر نیست
باز هم ماه من و شاه منی، یوسف کنعان! تو بخند
می روی؛بعد تو من میبرم از یاد خدایم را هم
کفر من با تو وُ اعجاز نگاهت شده ایمان! تو بخند
ساده از عاشقت وُ از دلش ای جان بگذر، حق داری
که نداری خبر از گریه شب هایم و هجران! تو بخند
آخرین حرف منِ محتضر این بود: اگر هم مُردَم
ای که گلخند تو دردم شد وُ مرهم شد وُ درمان! تو بخند
^^^^^*^^^^^
طاهره اباذری هریس