^^^^^*^^^^^
ای که گلخند تو دردم شد وُ مرهم شد وُ درمان! تو بخند
آخرین خواهش من قبل سفر بود به قرآن! تو بخند
خنده هایم که به لطف تو شده تلخ تر از قهوه ولی
گور بابای دل وُ اشک من وُ بغض من ای جان! تو بخند
گرچه در فال من حتی خبر از آمدنت دیگر نیست
باز هم ماه من و شاه منی، یوسف کنعان! تو بخند
می روی؛بعد تو من میبرم از یاد خدایم را هم
کفر من با تو وُ اعجاز نگاهت شده ایمان! تو بخند
ساده از عاشقت وُ از دلش ای جان بگذر، حق داری
که نداری خبر از گریه شب هایم و هجران! تو بخند
آخرین حرف منِ محتضر این بود: اگر هم مُردَم
ای که گلخند تو دردم شد وُ مرهم شد وُ درمان! تو بخند
^^^^^*^^^^^
طاهره اباذری هریس