♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آدم ها را باید نیمه شب دید
باید در تنهاییِ شان جستجویشان کنی
باید آهنگ های کنار دریایشان را گوش بدهی
باید آنها را در فکرهایشان جستجو کنی
باید شب ها بهشان زنگ زد و صدای گرفته از بغضشان را گوش کنی
آدم ها را فقط از خنده هایشان قضاوت کردیم
بعد هم چشمانمان را بستیم، گفتیم: دردی ندارد، خوش بحالش
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
(ستایش قاسمی)
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
شاید روزی برایت تعریف کنم من پشت پنجرهی خاموش اتاقت چه گریه ها که نکردم
شاید یک روز برایت بگویم چگونه در صبح های سردش زیر پنجرهی اتاقت راه رفتم و خیره به پردهای شدم که شاید دستانت ناخودآگاه کنارشان بزند
از روزهایی که گریهام را قدم زدم
و نیمه های شب تا سپیدهی صبح به پنجرهی بسته و خاموش اتاقت پناه آوردم
شاید یک روز زمانش برسد و بگویم تا کجای شهر تعقیبت کردم ،تا کجای شهر نگاهت کردم
شاید بگویم برای بیشتر دیدنت از شدت پلک نزدن چشم هایم سوخت
شاید یک روز برایت بنویسم و پست کنم که از تو فقط چندین عکس تار برایم مانده
که درونشان راه میروی
میخندی
اخم میکنی ... شاید یکروز اعتراف کردم
که
من آمدم
تو نبودی و
من عاشق پنجرهی اتاقت شدم
ستایش قاسمی
o*o*o*o*o*o*o*o
سی . پی . آر بیمارستان جای جالبیست
آدم هایی که بیرون از آن تند و تند قدم میزنند، گریه میکنند، دعا میکنند
حالشان بهتر از بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه شوک دست و پنجه نرم میکند نیست
آدم های بیرون از اتاق از یک چیز میترستند از نبودن از نزدن ضربان قلب عزیزترین شخص دنیایشان، از جای خالیه یک آدم
اتاق شوک جای بد و جالبیست
تمام قول های عالم پشت دَرش داده میشود
تمام خاطرات مرور میشود
تمام خوبی هایش یادآوری میشود
حالا چشمتان را ببندید
بدترین آدم زندگیتان را درون این اتاق تصور کنید
فرض کنید تنها کسی هستید که او دارد، به خوبی های کم رنگش فکر کنید، به جای خالیش
نبود آدم ها را هیچ کینه ای پر نمیکند
لطفاً در زندگیتان یک اتاق شوک داشته باشید
و خوبی های آدم های بدِ دنیایتان را احیا کنید
بعضی روزها امروزمان به فردا نمیرسند
o*o*o*o*o*o*o*o
ستایش قاسمی