..*~~~~~~~*.. نورالدین عبدالرحمن جامی شاعر و نویسنده معروف ایرانی در قرن نهم هجری است وی به مناسبت محل تولد خویش _ جام _ و نیز به سبب دوستداری شیخ الاسلام احمد جام _جامی_ تخلص کرد دیوان اشعار، هفت اورنگ _ شامل هفت مثنوی به تقلید خمسهٔ نظامی _ نَفَحات الانس، و بهارستان از آثار اوست
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میدانی ترسو بود دوستم داشت اما هیچ وقت " جرات " نداشت به زبان بیاورد یک نفر یک نفر مسبب این جنایت بود آمده بود دستش را گرفته بود وارد رابطه اش کرده بود زخمی شده بود مصدوم بود درست مثل ورزشکاری که آسیب میبیند و دیگر نمیتواند به ورزشی که دوست دارد ادامه دهد دیگر نتوانست مثل قبل عاشق شود ترسیده بود دست و پایش شکسته بود عشقش را دست و پا شکسته ابراز میکرد گناهی نداشت میدانم تو فکر کن یک نفر در کودکی تا دم غرق شدن میرود اما زنده میماند ولی تا آخر عمر نسبت به آب فوبیا پیدا میکند به " فوبیای عشق " دچار شده بود میدانی او فقط یک مجروح بود و من میان این همه علاقه ام برایش فقط یک " طبیب دلسوز " بودم
o*o*o*o*o*o*o*o مرد فاسقی همیشه احکام و مسائل شرعی را به زنش تعلیم می داد و همواره وی را به زهد و پارسایی وا می داشت عالمی از او پرسید: سبب چیست که خود آن چنان هستی و زنت را این چنین وا می داری؟ مرد گفت: من خود می دانم به جهنم خواهم رفت می خواهم این زن به بهشت رود تا در جهنم پیش من نباشد و لااقل آن جا از دستش راحت باشم o*o*o*o*o*o*o*o
*~*~*~*~*~*~*~* تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده، به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند و بگوید چه کنم “تقدیرم این بوده” نشانه ی جهالت است تقدیر همه ی راه نیست فقط تا سر دوراهی هاست، گذرگاه مشخص است، اما انتخاب گردش ها و راه های فرعی دست مسافر است. پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی *~*****◄►******~* 📚 ملت عشق 👤 الیف شافاک
*-*-*-*-*-*-*-*-*-* آسیابان پیری در دهی دور افتاده زندگی میکرد هر کس گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد "علاوه بر دستمزد" آسیاب کردن، "پیمانه ای" از آن را برای خود بر میداشت مردم ده با اینکه " دزدی " آشکار وی را می دیدند، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره ای جز " تمکین کردن " نداشتند و فقط او را " نفرین " میکردند پس از گذشت چند سال آسیابان پیرمرد، مرد و آسیاب او به پسرانش به " ارث " رسید پس از مدتی یک شب پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت مرا چاره ای اندیشه کنید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم پسران پس از مدتی تفکر هر یک راه کاری ارائه نمودند پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم " منصفانه رفتار کرده " و تنها دستمزد آسیاب کردن را از مردم می گیریم ولی پسر بزرگتر گفت اگر ما به این روش عمل کنیم مردم چون انصاف ما را ببینند " پدر را لعنت کنند " چون او " بی انصاف تر " بود بهتر است " مطابق وصیت پدر " هر کسی که گندم برای آسیاب کردن می آورد " دو پیمانه گندم " از او برداریم با این کار مردم چون انصاف ما را ببینند بر پدر همواره " درود " فرستند و گویند " خدا آسیابان پیر را بیامرزد، او با انصاف تر از پسرانش بود " پسران چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود مردم همواره پدر ایشان را دعا کرده و و پدر از عذاب " نجات " یافت *~*~*~*~*~*~*~*
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ جمله ای زیبا از حضرت علی(ع) نه سفیدی بیانگر زیبایی است و نه سیاهی نشانه زشتی کفن سفید اما ترساننده است و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش و قابل احترام نمیگردد ، جز به سبب اعمال نیكش ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
*~~~*****~~~* چشم آلوده کجا ؟ دیدن دلدار کجا ؟ دل سرگشته کجا ؟ وصف رخ یار کجا ؟ قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا ؟ همدمی خار کجا ؟ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا ؟ این دل بیمار کجا ؟ هر که را تو بپسندی شود خادم تو خدمت عشق کجا ؟ نوکر سربار کجا ؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا ؟ عهد گنهکار کجا ؟ عید نیمه شعبان مبارک باد 😍 *~*~*~*~*~*~*~* از فرط گنه جهان ما شد تاریک ای کاش خدا برای عرض تبریک درعید امام عصر به نور صلوات عیدی بدهد فرج نماید نزدیک ولادت امام زمان(عج)مبارک *0*0*0*0*0*0*0* ای وارث تاج و تخت محمود بیا /مرآت صفات پاک معبود بیا خلق آرزوی بهشت موعود کنند /والله تویی بهشت موعود بیا *********◄►*********
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم