♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میدانی ترسو بود دوستم داشت اما هیچ وقت " جرات " نداشت به زبان بیاورد یک نفر یک نفر مسبب این جنایت بود آمده بود دستش را گرفته بود وارد رابطه اش کرده بود زخمی شده بود مصدوم بود درست مثل ورزشکاری که آسیب میبیند و دیگر نمیتواند به ورزشی که دوست دارد ادامه دهد دیگر نتوانست مثل قبل عاشق شود ترسیده بود دست و پایش شکسته بود عشقش را دست و پا شکسته ابراز میکرد گناهی نداشت میدانم تو فکر کن یک نفر در کودکی تا دم غرق شدن میرود اما زنده میماند ولی تا آخر عمر نسبت به آب فوبیا پیدا میکند به " فوبیای عشق " دچار شده بود میدانی او فقط یک مجروح بود و من میان این همه علاقه ام برایش فقط یک " طبیب دلسوز " بودم
^^^^^*^^^^^ یه اصطلاحی هست که میگه دوسال میریم سربازی شصت سال خاطراتشو تعریف میکنیم حالا یجور دیگه هم هست میگن دوسال عمرمون تلف شد پدرمونو دراوردن ... و اینا بعد همش مینالن که عخییی چه روزایی بود یادش بخیر ... و اینا ^^^^^*^^^^^ بگذریم تو سربازی اینایی که پایه خدمتیشون بالاست معمولا دیگه چموش بازی در میارن پست نمیدن میشن ارشد و اذیت جدیدا میکنن بهرحال برا خودشون حق اب و گِل دارن قبلا گفتم خدمتم توی نقطه ی صفر مرزی بود و تو سنگر کمین چون تیربارچی بودم و تیربار هم دوتا خدمه میخواد همیشه یکیو میفرستادن کمکی برا من ولی خب دو روزه از اون جهنم جیم میزد و من تک میشدم بگذریم که من ژنتیک تنهایی خودمو دوست داشتم پس از خدا م بود کسی دورم نباشه ^^^^^*^^^^^ یروز چندتا سرباز صفر رو فرستادن پاسگاه ما افسر مافوق هم کمال سوءاستفاده رو از این بدبختا میکرد ولی برا ما قدیمیا جرات نداشت شاخ بشه چون بد جور ضایعش میکردیم از قضا یکی از این جدیدا خیلی پسر ساده و در عین حال نفهمی بود سر همین نفهم بازیش خواستن اذیتش کنن به این شاخ شمشاد گفته بودن اینجا باید حق طناب بگیری این یه اصطلاحی بود تو سربازی که برا بچه ترسو ها کاربرد داشت یعنی با طناب خودتو دار بزنی و گویا کسی به این شاخ شمشاد گرا نداده بود که این یه اصطلاح سرکاریه ^^^^^*^^^^^ ضمن اینکه میخواستن اینو از سر خودشون کم کنن فرستادنش دوکیلومتر جلوتر پاسگاه داخل مرز..سنگر کمین..پیش منه خدا زده همون روز با قاچاقچیها درگیر بودیم نگو به این نکبت گفته بودن سهم طناب تو..پیش اون سربازه س که تو سنگر کمینه باید بری پیش اون ^^^^^*^^^^^ القصه من مشغول تیراندازی بودم و هی باید قطار فشنگ میدادم دهن تیر بار یهو دیدم یه سرباز عین گاو داره وسط درگیری میاد سمت من صدا هم به صدا نمیرسید که بهش بگم نکبت..موقعیت منو لو میدی..نیا سمت من با بیسیم به عقب گفتم این نکبت کیه داره میاد..چرا فرستادینش گفتن کمکی خودته نمیشد کاری کرد فقط یه لحظه عقل کرد و دراز کش و سینه خیز اومد تا رسید تو سنگر گفت حق طناب من پیش شماست؟؟؟ ^^^^^*^^^^^ گاهی وقتا ادم دلش میخواد یه کارد برداره شاهرگ خودشو بزنه یه مشت تو پوزش زدم و گفتم میتمرگی همینجا و تا نگفتم تکون نمیخوری بدبخت ریده بود تو خودش بعد یکساعت که درگیری تموم شد بهش گفتم مردک شتر اومدی اینجا مال باباتو بگیری؟ خب نفهم..میکشنت بعدشم براش توضیح دادم که حق طناب برا سرکار گذاشتنت بوده ^^^^^*^^^^^ طبق معمول روز بعد باز تنها شدم چون از من خر تر برا اون پست و اون سنگر نبود الهی که هیچوقتی..هیچ کسی نفهم گرفتار نشه o*o*o*o*o*o*o*o
oOoOoOoOoOoO ترسو هستیم تکلیفمان با خودمان مشخص نیست حتی با خواسته هایمان میترسیم از دل به دریا زدن از " نه " شنیدن از اینکه بخواهیم و نشود حتي از اینکه کسی لیاقتمان را نداشته باشد مانده ایم میان گفتن و نگفتن ما یک عمر بدهکار دل هایمان میمانیم oOoOoOoOoOoO وحید عیسوی
..*~~~~~~~*.. زندگی مثل بازی چرخ و فلکه هر دورش یه ماجرا داره تو رو میچرخونه میخندونه، بهت لذت میده میترسونه گاهی هم با قدرت تورو به زمین میکوبه، من بچه ی آخر خانواده و بعد از سه تا دختر به دنیا اومدم یه جورایی نازپرورده خونه بودم، ماجرای زندگیم از همون سالهای نوجوونی شروع شد اوایل ده هفتاد بود سال آخر دبیرستان بودم پسری پر شر و شور، شیطون و لجباز، روزم شب نمیشد اگه آتیشی نمیسوزوندم و گندی بالا نمی آوردم گاهی وقتا چنان پدرم رو آسی میکردم که با کمربند دنبالم می افتاد منم غلط کردم کنان به اتاق ننه بانو پناه میبردم و تا صبح مجبور به شنیدن نصیحتاش بودم ننه بانو مادربزرگم بود که با ما زندگی میکرد. اون همیشه میگفت: بچه تو به جای مغز توی کلت یه دیگ بزرگ گوه بار گذاشتن که درش بازه و هرجا میری به بیرون تراوش میکنه خواهرام میخندیدند و من سرتق هم بی خیال حرف ننه بانو کار خودمو میکردم ادامه دارد
چجوری انقد راحت خیانت میکنین؟ ما حتی همسایمون اثاث کشی میکنه میره تا یه سال به حرمتش جواب سلام همسایه جدید رو نمیدیم :( o*o*o*o*o*o*o*o یه پيرزنه 90 ساله عکسشو میبره عکاسی میگه اینو برام فتوشاپ کنید نه ارایشم کنید نه جوونم کنید عکاسه میگه پس چیکار کنیم؟ پیرزنه میگه یه گردنبند الماس و یه انگشتر یاقوت به عکسم اضافه کنید که بعد مرگم عروسام اونقد دنبالش بگردن تا نفسشون در بیاد 😐😂 o*o*o*o*o*o*o*o یارو میزنه تو گوش جفر جفر میگه از عمد زدی یا شوخی یارو میگه عمدی جفر میگه خوب کردی اصلا حوصله شوخی نداشتم 😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم فروشگاه کلی خرید کردم یارو فاکتور بهم داده منم با کلی اعتماد به نفس کارت بانکمو دادم بهش وايساده منو نگاه میکنه 😒 میگم کارت خوان ندارین؟ میگه چرا ولی کارت اتوبوسو نمیخونه 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o برو اشغال عوضی تا نزدمت با اون قیافت تو خیابون با یکی حرفم شد ترسیدم تو روش بگم خیلی گنده بود 😐 لطفا دس به دس کنین برسه بهش 😕😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار بابام میخواست منو تو خونه تنها بذاره گفت از هیچی نترس، از تنهایی، تاریکی،جن،روح،پیرزن مو قرمزی که تو کمده... نترسیا افرین بعدم رفت 😐😢 @~@~@~@~@~@ سر خیابون منتظر تاکسی بودم برم جایی تاکسی جلوی پام ترمز کرد گفت بپر بالا منم دو سه بار بالا پایین پریدم نمیدونم چرا رفت 😕 ولی خدایی خوب پریدم لیاقت نداشت 😒😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه رفیق دارم بچه پولداره هیچ تصوری از بی پولی نداره زنگ زده میگه عید بریم ترکیه؟ گفتم داداش پول ندارم گفت از حسابت بردار 😐 پشمام 😐 o*o*o*o*o*o*o*o یه دونه موز خریدم شد 2200 تومن پوستشو کندم گذاشتم رو ترازو وزن کردم وزن پوستشو در 2200 ضرب کردم بعد تقسیم بر وزن کل موز کردم قیمت پوستش شد 900 تومن هیچی دیگه یه خورده تلخ بود فقط😂😂 @~@~@~@~@~@ تو یه مجله خارجی خوندم هر ادمی سالانه 8 تا دوست از جنس مخالف پیدا میکنه از این موضوع نتیجه گرفتم که من ادم نیستم 😐 o*o*o*o*o*o*o*o رفتم آشپزخونه دیدم یه قابلمه رو گازه توش اب خالیه داره قل میزنه اشک تو چشام جمع شد به مادرم گفتم من شام خوردم 😢 زیر قابلمه رو هم خاموش کردم گفت نفهم اب گرم کن خراب شده دارم داغ میکنم بابات کله شو بشوره 😡😡😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o نوشته به نداشته هایت فکر نکن، ببین با داشته هایت چه کاری میتوانی انجام دهی بیا این 39 هزار تومن ته حسابمو بگیر ببینم خودت چه گهی میتونی بخوری 😡😂 @~@~@~@~@~@ یه کتاب تقویت اراده در 14 روز خریدم دوساله اراده نکردم بخونمش *moteafesam* *moteafesam* o*o*o*o*o*o*o*o چند روزه که حالت سرماخوردگی دارم ولی سرما نمیخورم احتمالا ویروسا و گلبولای سفید از راه دور فقط به هم فوش میدن 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار تا 3 ظهر خوابیده بودم بابام اومد گفت بلند شو دیگه خرس گنده عصر شد از جام پاشدم بش گفتم اگز بی هدف از خواب بیدار شدید بهتر است بخوابید. استیو جابز با دستاش یقمو گرفت از پنجره اتاقم انداختم بیرون گفت ادم های بی ارزش را نابود کنید. هیتلر :( @~@~@~@~@~@ دختره میوفته تو دریا میبینند کوسه کاریش نداره از کوسه میپرسن جرا نخوردیش میگه پارسال یه دختر خوردم اینقد کرم مالیده بود که هنوز اسهال دارم 😖😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار داشتم درس میخوندم دوس دخترم اس داد سلام چیکار میکنی؟ گفتم درسا اشکمو در اورده گفت درسا کیه، بای من 😐 درس ها 😕 درسا 😂 کانون فرهنگی اموزش، قلم چی 😳 o*o*o*o*o*o*o*o اینقدری که من دنبال پیدا کردن طول و عرض پتو هستم اگه دنبال نیمه گمشدم میگشتم تا الان پیداش کرده بودم 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم ازین چشم بندایی که خارجیا موقع خواب میزنن خریدم که مثلا با ارامش بخوابم هر وقت میزنم همش استرس دارم یکی بیاد بپره رو شکمم 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ…😡😡 ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮد😉 ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ😁😆😆 o*o*o*o*o*o*o*o اين يكي رو عمرا اگه شنیده باشید: يه انار با مامانش میره بیرون، وسط راه به مامانش میگه:مامان؟! 😂😂😂 مامانش ميگه چيه حتما آب انار داري...؟ ميگه نه، رب انار دارم...😂😂😂 @~@~@~@~@~@ خانم های عزیز امشب تسبیح به دست بگیرید، برای شادابی پوستتون و آرامش روانتون صدمرتبه بگید : می خواست بخره خودم نذاشتم (ذکر ضدافسردگی زنان بی کادو)😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند.☹️ موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند😐 به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o در سال ۵۷ هیچکدام از راننده تاکسیها تحصیلات دانشگاهی نداشتند ، اما هماکنون تمام رانندههای تاکسی و اسنپ دکتر و مهندسند ! اگه این پیشرفت نیست پس چیه 😊😊 @~@~@~@~@~@ تا دقایقی دیگر شاهد درگیری طرفداران ولنتاین با طرفداران سپندارمذگان خواهیم بود البته واسه من فرق نداره وسط این دعوا کادوی منو بدین برم😂 o*o*o*o*o*o*o*o سیب کیلویی 14 تومن بعد از گذشت چند هزار سال باز هم سیب رفت جزو میوه های ممنوعه ... حالا هی باز ایمان نیارید😕😅 o*o*o*o*o*o*o*o اين قدر به عمه فحش نديد اون دنيا بايد جواب پس بديد اصلأ تو قرآن هم داريم كه "عمه يتسائلون" يعنی در مورد عمه سؤال میشه ازتون...!!!😂😂😂 @~@~@~@~@~@ طرف نوشته بود: انگار تو قفسم، دلم گرفته از دیدن آدما، خسته شدم از آدما!😔😭 منم زیر پستش نوشتم: شب میام باغ وحش در قفستو باز میکنم برگردی به دامان طبیعت! با اینکه بلاک شدم اما ارزششو داشت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o زن به شوهرش میگه : دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر الماس خریدی، به نظرت تعبیرش چیه !؟ شوهرش میگه تا شب ولنتاین صبر کن معلوم میشه .😎 زن شب ولنتاین با کلی ذوق و شوق کادوشو باز می کنه می بینه توش یه کتاب تعبیر خواب از امام جعفر صادقه .... 😅😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﻁ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ؛ ﺍﯾﻦ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺭﻭ از ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯﺵ ﮐﻢ ﺑﺸﻪ بیاری من بخورم😅 ﭘﺴﺮ ﺭفت و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮﻩ! !و اونو خورد😶 ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﻻ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ!🤔 ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺷﮑﻬﺎﻡ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ولی چون کافی نبود توش جیش کردم😌💦 این داستان قرار بود عاشقانه بشه ولی هر کاری کردم نشد😐😂 @~@~@~@~@~@ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻣﻨﮕﻮﻝ 2019 ﺗَﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ😌 (ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ) ﺳﺮﻭﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ😏 ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﺪ😂😂 به همين برکت🍔 اگه اينو شنيده بودين😂 o*o*o*o*o*o*o*o تو دستشویی عمومی بودیم یکی خیلی باشخصیت داشت میگفت: بنظر من باید تعداد توالت عمومی های شهرو زیاد کنن یکی بلند گوزید... بغل دستیش گفت تصویب شد...! کلأ ملت شادی هستیم ما 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o کافیه کات کنی در عرض 1 ماه 9 تا بچه با همون اسم تو فامیل به دنیا میاد 3 تا البوم با اون اسم بیرون میاد 4 تا فروشگاه زنجیره ای با همون اسم تو محلتون باز میشه چه خبره 😂😄 @~@~@~@~@~@ هیجده سالم بود لب پنجره اتاقم سیگار میکشیدم بابام اومد گفت داری چیکار میکنی؟ گفتم سیگار میکشم 😌 اومد دستشو گذاشت رو شونم گفت مرسی که بهم دروغ نگفتی بعد هولم داد افتادم رو تراس طبقه پایینی 😭😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o مردم تو ایوون ویلاشون میخوابن عشقشون براش گیتار میزنه اونوقت منم شباااا زیر پنجره اتاقم یه وانته هی استارت میزنه لامصب روشنم نمیشه اخه😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یکی از تفریحات ناسالمی که دارم اینه که هر وقت میریم شهربازي چند تا پیچ و مهره با خودم میبرم هر وسیله ای که سوار میشیم به بغل دستیم که اصولا ادم ترسوییه میگم یا خدا این دیگه از کجا باز شد 🤪😂😂😂 دکتر هم رفت گفت سالمی😝😂😂 @~@~@~@~@~@ چرا مسیح و ارش جفتشون باهم از رفتن یه دختر گلایه دارن؟ یکم قضیه بودار نیست؟ 🤔 o*o*o*o*o*o*o*o خواننده هاي مرد تقريبا واسه همه اسماي دخترونه آهنگ خوندن: مريم، پونه، نسترن، طناز، حتي آمنه و حليمه و خديجه. ولي شما تا حالا شنيدي يه زن بخونه: اصغر..چه قشنگه چشمات..ممّد چه ميخنده لبهات؟ يا مثلا تو جعفر مني و ميَو پس عشوه نريز و بيَو؟ مچکرات از قرقری o*o*o*o*o*o*o*o متفاوت ترین حیوون تو جهان افتاب پرسته نه تنها موجود بیریختیه بلکه... خدا رو هم قبول نداره افتاب رو میپرسته شرط میبندم بیشعور نمازم نمیخونه 😂😂 @~@~@~@~@~@ یه بار رفته بودیم مهمونی یکی دو ساعت که نشستیم یه دفعه دختر کوچیکه ی صاحب خونه گفت دایی! شما کی میرین؟ داییشم گفت چی کار داری؟🤔🤔 دختره: ما کباب داریم مامانم گفته وقتی شما رفتیم میخوریم 😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o من و باران هر دو منتظریم من منتظرم اون بباره بعد ماشینمو بشورم اون منتظره ماشینمو بشورم بعد بباره 😑😑😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه روز 40 تا کله رو با 40 تا پاچه میندارن تو دیگ و از طرف میپرسن از کجا بدونیم کدوم پاچه مال کدوم کلس؟ میگه زیر پاها رو قلقلک میدیم هر کله که خندید میفهمیم مال اون کلس 😂😂 @~@~@~@~@~@ یکی هست تو قلبم 😍 که اسمش گلبول قرمزه و کارش خون رسانیه 😐 اقا من توانایی پست عاشقانه ندارم هر کی منو میخواد همینم دیگه واالااا 😐😕😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o بابام سر صبح گیر داده پاشو بریم کوه اخه پدر من بز کوهی تا حالا چند بار خونه ما اومده که هی ما بریم کوه خودمونو کوچیک کنیم؟😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o خب دیگه خانومای عزیز وقتشه از فاز ولنتاین در بیاین برین تو فاز خونه تکونی 😐😂 @~@~@~@~@~@ همه ی شماهایی که امروز بابت حمل اون خرس صورتی بزرگ به من پوزخند زدین خیلی خوشحالم کردین خیلی استرس داشتم جسد توی عروسک لو بره 😐👹 o*o*o*o*o*o*o*o اولین و اخرین باری که کادو ولنتاین گرفتم، پارسال بود دوستم میخواست بره دسشویی کادوشو داد دست من خیس نشه 😐😑😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه سری بچه بودم خوابم نمیبرد بعد بابام گفت صلوات بفرست خوابت میبره چهارصد هزار تا اینا صلوات فرستادم یهو دیدم صبح شد بلند شدم رفتم مدرسه 😭😂 @~@~@~@~@~@ ولنتاین ولنتاین ننگ به نیرنگ تو پول جوانان ما می چکد از چنگ تو😡 حالا نمیخواد با اهنگ بخونید معمولی ام بخونید قبوله 😂 o*o*o*o*o*o*o*o هر شب اندازه ی چهار تا DVD خواب میبینم صبح که بیدار میشن اندازه ی یه تیزر 20 ثانیه ای هم یادم نمیاد 😐 @~@~@~@~@~@ وقتی یهو اب میره تو یقت 😖😖😂
**♥** عیدتون مبارک خنگولستانیا *ghalb_sorati* براتون سه تا آهنگ گذاشتم که کفو گوز با هم قاطی کنید برقصید و توبه کنید ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه موزیک وحشتناک شاد هندی ازون دوپس دوپسیا براتون گذاشتیم [audio mp3="/uploads/2017/12/khengoolestan_hendi_shad_15_azar_1396.mp3"][/audio] حجم تقریبا چهار مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ ده دای دای دای دای دددددددد آی آی آی آی آی دای آی دای هه بنی هه بنی بری باری بیگر مرا ویگر قر بده ویر ویر هتی یتی متی بردار بیار کله پوک لیکا میکا مار سیم تاش مالاش چوب تو گوش سمپاش سیشو میشو شبنم شاشه میشاشه بالاش اتی رتی متی جیتی فتی پت پتی گوزیدی جانی ماتی روباه مکاره کثافتی چوسیدی دلی مالی بالی ننه پفتلی یه بادی ول دادی شیدی لیدی شیدولی قوزمیتی سیسا سیا بلقیس سیا بلقیس سیا ریدم پسه کلت بیا ریدم پسه کلت بیا تقی مقی چخ چخی خیلی عنی مریخی اتی ماتی پیفی یواشی ریدی فیخ فیخی گولی مولی قوقولی شپشو و ریقو لیلی شولی ولی قری مری دخی دخی انزلی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ [audio mp3="/uploads/2017/12/khengoolestan_bandari_lady_15_azar_1396.mp3"][/audio] حجم تقریبا شیش مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ دختره محلمون ، ساده لباس میپوشه وقتی میرم توی خیابون ، زود میره یه گوشه نمیاد بیرون ، که پوستش آفتاب نبینه دیوونش میشه هر کی که ، نازو اداشو ببینه کنکور قبول شده با رتبه بالا اینم از بخت ما ، پ ایی چی بود حالا وای از ایی دانش گاه ، ببین چی کرده با ما قبول شده اون سره دنیا ، رفت شهره بالا از وقتی رفت دانشگاه ، بش میگن لیدی نمیپره اون با ما ، بش میگن لیدی ساده بوده فشن شده ، بش میگن لیدی سر در اورده تو سرا ، بش میگن لیدی نمیتونم که یه لحظه مو به تو فکر نکنم والا آخرش میترسوم که یهو سکته کنم دیگه تو خواب نمیبینم که ایی چادر بزنه دیگه مو خوشوم نمیاد که بهم زل بزنه های میگه جای سلام ، ددی میگه جای بابام خریده دارو ندارشو ، همش با پول وام وای از ایی دانشگاه ، ببین چی کرده با ما قبول شده اون سره دنیا رفت شهره بالا از وقتی رفت دانشگاه ، بش میگن لیدی نمیپره اون با ما ، بش میگن لیدی ساده بوده فشن شده ، بش میگن لیدی سر در اورده تو سرا ، بش میگن لیدی نمیدونستش هیچی ، فیسبوک داره حالا سرو تهش رو میزنی با ویچت رفته بالا تا دیروز نامه میداد ، ایمیل میده حالا مو اصن راضی نبودم که بره شهره بالا ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ [audio mp3="/uploads/2017/12/khengoolestan_shad_shomali_15_azar_1396.mp3"][/audio] حجم تقریبا سه و نیم مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ حیران حیرانه ناز بکن جانه حیران حیرانه ، من تی قربانه حیرانه حیرانه ، ناز بکن جانه حیرا حیرانه ، بیا بوشیم خانه چقدر در باز کونم ، کولر نداره خانه رپتی ، پتتی پتی پتی جانه خشکباره همدانی حلیمی شکره مازندارنی حلیمه حلیمه شلوار ندارم رپت تپلی حلیمه جوراب ندارم رپت تپلی حلیمه شورتم ندارم رپت تپلی حلیمه گوشواره ندارم رپت تپلی ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* خیلی میخایمتون سیستم دانلود موزیک رو دوباره فعال میکنیم تا بتونید آهنگای قبلی رو هم دانلود کنید *baghal*
oOoOoOoOoOoO یه دختر جوری عاشقت میشه که حس میکنی هیچوقت از پیشت نمیره ولی وقتی که میشکنه جوری میره که حس میکنی هیچوقت عاشقت نبوده oOoOoOoOoOoO
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به ياد داشته باش انسان چون بومي سفيد قدم دردنيا مي گذارد خدا هيچ طرح و نگاري در تو ايجاد نمي كند. تو از قبل برنامه ريزي نشده اي چيزي بنام سر نوشت وجود ندارد سرنوشت اختراع انسانهاي ترسو و بزدل و كساني است كه نمي خواهند از زندگي شان چيزي پديد آورند آنان همه مسووليتها را به گردن خدا مي اندازند و آنرا سرنوشت، قسمت و هزاران چيز ديگر مي خوانند اما همه اينها اساسا ترفندهايي براي شانه خالي كردن از اين است كه من مسوول زندگي خود هستم. هرآنچه كه اكنون هستم خودم آفريده ام و هرآنچه قرار است فردا باشم، آنرا امروز مي آفرينم در مورد ديروز كاري نمي توان انجام داد نبايد در مورد آن نگران بود ؛ هر آنچه كه بود گذشته اما امروز هنوز در دسترس است و از امروز است كه تمام فرداها پديد خواهند آمد و اگر تو اندكي هشيار باشي، همه ماجرا دگرگون مي شود ؛ ما كاملا مسوول هر آنچه هستيم، كه هستيم. اين نخستين چيزي است كه بايد بپذيريم اين كار در آغاز دردآور است زيرا " خود " احساس مي كند از هم متلاشي مي شود من مسوول هستم ؟ پس همه اين شلوغي و آشفتگي را خودم آفريدم؟ اين، " خود " ما را آزرده مي كند اما اگر از آن آگاه شويم، اين آگاهي به سرآغازي براي يك زندگي جديد تبديل مي شود تكانهايي كوچك كافيست تا چهره غمگين را به چهره اي خندان تبديل كند اما هركاري بايد بكنيم بايد همين امروز انجام دهيم، زيرا گذشته ديگر وجود ندارد و آينده هنوز نيامده است. آنچه در دسترس ماست امروز است و امروز به تنهايي كافيست ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
*~~~~~~~~* یه روز سرد برفی تو پادگان بعد از انجام مسئولیت هام خسته وکوفته تو آسایشگاه روی تختم دراز کشیده بودم امروز بوی کباب کلافم کرده بود آخه عاشق کباب کوبیده بودم هیچ پولی ام نداشتم، فقط کرایه رفتن به خونه رو داشتم ومقدار کمی هم اضافه که نمیشد با اون کباب خرید و خورد یه فکری به سرم زد ، و مثل خوره به جونم افتاده بود سرهنگ گاهی اوقات ماشینش رو میداد میشستم مثل برق گرفته ها از جام پریدم د برو که رفتی در اتاق سرهنگ رو زدم و با احترام نظامی وارد اتاق شدم و رو به سرهنگ گفتم: جناب سرهنگ ماشینتون خیلی کثیف شده اگه اجازه بدین یکی از آشنا هامون کارواش داره ماشینتون رو ببرم اونجا بشورمش سرهنگ فکری کرد وگفت: تو این هوای سرد وبرفی گفتم من بیکارم مشکلی نیست برفه ، بارون نیست که کثیف بشه.... سرهنگ به ماشینش خیلی حساس بود وهمیشه از تمیزی برق میزد سویچ ماشینش رو از داخل کشو میزش بیرون آورد وبه سمتم گرفت و کلی سفارش کرد که مواظب ماشینش باشم ، به دست فرمونم اطمینان داشت، ومیدونست راننده ام سویچ رو انداختم بالا د برو که رفتی هم خدمتیم بچه شهرستان بود و مرخصی داشت ، اونم سوار ماشین کردم و باهم رفتیم مسافر کشی ، چون هواسرد بود ، مسافر زیادبود چند بار ماشین رو پر از مسافر کردم وبه مقصدرسوند مشون، دور آخر بود و ماشین لب به لب از مسافر، حتی جلو دو نفر نشسته بودن پشت چراغ بودم که یه ماشین نظامی بغل ماشین من نگه داشت سرمو که سمت ماشین نظامی کردم کم مونده بود از ترس وخجالت سکته کنم سرهنگ تو ماشین بغل دستم نشسته بود و با قیافه خیلی، خیلی در هم نگام میکرد آب دهنم رو به زور قورت دادم و تو دلم گفتم: الانه که یه چی بگه ولی هیچی نگفت چراغ که سبز شد با سرعت به راهش ادامه داد و رفت منم که سر خوشیم با دیدن سرهنگ دود شده بود ، مسافرا رو پیاده کردم، رفتیم کارواش، ماشین رو دادم برق انداختن . بعد شستن ماشین با هم خدمتیم رفتیم کبابی یه دل سیر نان داغ وکباب داغ خوردیم ، حالا که قرار تنبیه بشیم لااقل دلم نسوزه خلاصه بعد این که دلی از عزا در آوردیم رفتیم پادگان، هم خدمتیم گفت احمدی بیچاره شدیم حالا چیکارمون میکنن، گفتم کاریه که شده هرکی خربزه میخوره پای لرزشم وایمیسه رسیدیم در دژبانی نگهبان گفت جناب سرهنگ منتظرتون هستن سریع برید اتاقشون . آهای چه غلطی کردی احمدی جناب سرهنگ برزخ برزخ بود گفتم برو بابا ماهم با هزار ترسو بدبختی رفتیم دفتر جناب سرهنگ منشی به سرهنگ خبر ورود ما رو داد رنگم مثل گچ دیوار شده بود رفیقم هم بدتر از من بود. داخل شدیم واحترام نظامی گذاشتیم سرهنگ پشت پنجره ایستاده بود وبیرون رو نگاه میکرد برگشت سمت ما ، وبا انگشت اشاره به سمت من و هم خدمتیم ، و گفت تو با ماشین من مسافر کشی میکردی با این الدنگ ، و به هم خدمتیم اشاره کرد با تته پته گفتم نه جناب سر هنگ کنار خیابون وایساده بودن وکسی سوارشون نمیکرد دلم براشون سوخت وسوارشون کردم سرم محکم داد کشید طوری که من و هم خدمتیم از جامون پریدیم سرهنگ گفت: همشون باهم بودن؟؟؟ برو ،برو خودت رو رنگ کن یه آشی براتون بپزم که یه وجب روغن روش باشه روی کاغذ یه چیزایی نوشت و داد دستمون .... وگفت ده روز مرخصی براتون نوشتم تا برید یکم استراحت کنید و آب خنک بخورید تا دیگه از این غلطا نکنید و سه ماه اضافه خدمت و بعد از استراحت ده روزتون تشریف میبرین یه هفته بیگاری مفهوم شد بااحترام نظامی نامه رو از دست سرهنگ گرفتم و با احترام خواستیم از اتاقشون خارج بشیم که جناب سرهنگ صدام کرد وگفت: کارم هنوز باتو یکی تموم نشده بعد از اتمام تنبیهاتت میای کارت دارم دوباره احترام نظامی گذاشتم و گفتم: چشم قربان و از اتاق خارج شدم الان سالها از اون جریان گذشته یادش بخیر هر وقت یاد اون موقع میفتم حالم بد میشه که چطور پیش مافوقم ضایع شدم اون جریان شد درس عبرت تا دیگه از این کارا نکنم ولی اینم بگم بعد اون ماجرا هنوز هم با جناب سرهنگ رفت وآمد خانوادگی دارم، چون بعد از تنبیهاتم حقیقت ماجرا رو به سرهنگ گفتم از اون به بعد هر وقت سر هنگ منو میدید میگفت احمدی هر وقت هوس کباب کردی بیا پیش خودم *~~~~~~~~* سمیه کاظمی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم