بد اخلاق بودن بد نیس ولی اینکه اخلاق خوبتو واسه یه مشت بی لیاقت رو کنی غلط اضافسر 📽ممنوعه * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * میدونی تو این شهر چقدر دختر هست که آرزوشونه جای تو باشن؟
****►◄►◄**** اواخر فروردین بود یه روز جمعه. تو اتاقم که پنجره اش به باغ وا میشد، رو تختم دراز کشیده بودم و داشتم فکر میکردم صدای جیک جیک گنجیشکا از خواب بیدارم کرده بود هفت هشتا گنجیشک رو شاخه ها با هم دعواشون شده بود و جیک جیکشون هوا بود رو شاخه ها این ور و اون ور می پریدند و با هم دعوا می کردند منم دراز کشیده بودم و بهشون نگاه میکردم خونه ما یه خونه قدیمی آجری دو طبقه بود گوشه یه باغ خیلی خیلی بزرگ یه باغ حدودا بیست هزار متر! یه گوشش خونه ما بود و سه گوشه ی دیگش خونه خونه ی عموم و دوتا عمه هام وسط این باغ بزرگم، یه خونه قدیمی دیگه بود که از بقیه خونه ها بزرگتر بود که پدر بزرگم توش زندگی می کرد یه پدر بزرگ پیر و اخمو اما با یه قلب پاک و مهربون یه پدر بزرگ پر جذبه که همه تو خونه ازش حساب میبردن و تا اسم آقا بزرگ می اومد نفس همه تو سینه حبس میشد ****►◄►◄**** رمان گندم. م. مودب پور
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ديشب ساعت را براي صبح كوك كردم بايد جايي مي رفتم امروز ٨ صبح كه ساعت زنگ زد، تمام زمين و زمان را به فحش كشيدم، از آن مخترع ساعت لعنتي بگير تا تمام كساني كه در اين سالها ساعت را تكميل كردند كه بشود آن را كوك كرد، با دل و جان فحش دادم! حتی خدا را شايد "ساعت" نميدانست ، اما او که ميدانست من دارم خواب تو را ميبينم، برای چه بیدارم كرد ؟ :)
..♥♥.................. دیدی بعضی شبا که داری از شدت خواب از حال میری به زور خودتو بیدار نگه میداری تا حتما چند دقیقه قبل از خواب بهش فکر کنی؟ لامصب بهشم که فکر میکنی دیگه خواب از سرت میپره و حالا بعد از یک ساعت فکر کردن بهش که اصلا متوجه گذشت دقیقه ها نشدی،صد بار این پهلو اون پهلو میشی که خوابت ببره تا صبح بتونی زود از خواب بیدار بشی و زودتر از روزای قبل ببینیش بالاخره بعد از کلی خود درگیری به خواب میری اما چه خوابی تا خود صبح خودشه و خودت یک شب هم از رویاهات پاک نمیشه ولی هنوز عاشق خوابایی هستی که اون توش هست...هرچند که این خوابا دارن مثل یه خوره وجودتو تجزیه میکنن و عقلتو دارن ازت میگیرن...اما فقط چون اونی که باید باشه،تو رویاهات هست همین باعث میشه که خوابات برات لذت بخش باشن شنیدین چی گفتم؟گفتم رویاها!کابوسا رو که نگو...هر وقت که کابوس از دست دادنشو میبینی عرق سرد کل بدنتو دربر میگره و هنوز هوا روشن نشده،از خواب با یه ترس عجیبی که تو وجودته از خواب میپری و تا آخر شب یه حس عجیب و منفی ای داری آاه...خدا نکنه اون روز حالت خوب نباشه و یه بغض لعنتی توی گلوت فشار بیاره و به جای ترکیدن تبدیل به خنده های بیهوده و دیوانه وار بشه اون موقعست که دیوونه شدن رو به خاطر عشق حس میکنی...یه حس عجیب و جدید و دردناک اما درعین حال...لذت بخش
oOoOoOoOoOoO قلبم را از سینه درآوردم چراغ را خاموش کردم و خوابیدم مطمئنم دیگر هیچ زخمی بیدارم نخواهد کرد oOoOoOoOoOoO
شوق دیدار تو را دارم که بيدارم هنوز ماه من هرشب تو را زير نظر دارم هنوز زهره وبهرام و کيوان شاهدم هستند که خوشه پروين سر راه تو میکارم هنوز حلقه دور زحل را پيشکش خواهم نمود تا به گوش تو بخواند عاشق ويارم هنوز گاه پشت ابرهای تيره، پنهان می شوی کاش ميديدی که مثل ابر می بارم هنوز کج خيالان بين ما ديوار کج افراشتند تا ثريا رفته اما، روی ديوارم هنوز تا سحر چيزی نمانده نازنينم خوش بتاب من به مهتاب دل انگيزت گرفتارم هنوز مي کشانی با خودت مارا به هر جا ميروی روز ها دلتنگ و شب مشتاق ديدارم هنوز *ناشناس* ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ *baghal* دم خنده هاتون گرم *baghal*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم