o*o*o*o*o*o*o*o مثل بوسیدن یک زخم که مرهم خورده بعد رفتنت خیابونا شدن همراهم ماشینا دیدگاهم رفتگر همپایم *0*0*0*0*0*0*0* میگذره ولی تا بگذره درد داره ♥♥.♥♥♥.♥♥♥
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ آمدن صبح به بوسیدن توست خور🌞شید که هر روز خدا می آید ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
-----------------**-- فدات بشم من من به بوسیدن لب💋__ات معتادم یا بیا ترکم بده یا جور کن جنس مرا -----------------**--
^^^^^*^^^^^ در گذشته های دور در محله قدیمی شیراز در نزدیکی آرامگاه سیدعلاء الدین حسین کوچه تنگی وجود داشت و هم اکنون هم وجود دارد به نام « قهر و آشتی » این کوچه بسیار تنگه و عبور دو نفر در یک زمان بسیار مشکله اگر افرادی از یکدیگر رنجشی داشته اند یا باهم قهر بودن با گذر از این کوچه با هم بر خورد می کردن و صورت هم رو می بوسیدن و رنجش رو فراموش می کردن و دوستی مجدد را آغاز میکردن مردم هم کسایی رو که باهم قهر بودن رو داخل این کوچه میبردن تا باهم آشتی کنن ****►◄►◄**** ^^^^^*^^^^^
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * بانوی کوچک رنج کشیده ام شنیدم که در صحرای کربلا حیران بودی و می دویدی روی خار ها اخر مگر تو چند سالت بود که به چشم ببینی مرگ عزیزانت را عزیز سه ساله ی حسین فقط اینا را نشنیده ام شنیده هم که دختر یزید را خار کردی مرحبا و اینکه سر بریده ی پدر را طلب کردی چه حسی داشت بوسیدن لب خونین پدر سر جدا چه گونه صبر کردی به نبودن اصغر و اکبر می دانم که هنوز هم منتظر عموی با وفایت هستی عباس سرش برود قولش نمی رود ببین نشسته بیرون خرابه در انتظارت می داند که تو اهل خرابه ماندن نیستی منتظرت هست تا با خودش ببرد هر چی که باشد پیش عمو جایت امن هست بانو به اینکه خرابه شد منزل گهت غم مخور به اینکه دلت را شکستند غم مخور به اینکه تنهایت گذاشتند غم مخور پا همچنان دل و دینمان را فدایت می کنیم همچنان دلمان برای ضریح نوچک می تپد همچنان طلب زیارت از نزدیکت را داریم بانو نگاهمان کن ما همچنان به نگاه گرم تو محتاجیم طلبمان که ما همچنان به زیارت تو مشتاقیم * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * سالروز شهادت طفل سه ساله ی حسین حضرت رقیه تسلیت باد * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄ در سوگ جانان | قسمت چهارم ◄ در سوگ جانان | قسمت پنجم ◄ در سوگ جانان | قسمت ششم ◄
-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* هنگام نشستن پاهایتان در کدام حالت قرار می دهید؟ 💭 حالت A این گونه اشخاص تصور میکنند نادیده گرفتن مشکلات باعث میشود خود مشکل به کلی رفع شود. متاسفانه این گونه افراد ترجیح میدهند وظایفشان را به دیگران محول کنند چون دوست ندارند خودشان را به زحمت بیندازند و یا وقت با ارزش خود را به راحتی هدر دهند. ارتباط با این شخصیتها بسیار آسان است. این افراد جالب، خلاق، جذاب هستند و کمی رفتار کودکانه دارند. آنها معمولا قبل از حرف زدن فکر نمیکنند و وقتی میفهمند چه چیزی گفته اند که خیلی دیر شده -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* 💭 حالت B این افراد رویاپردازانی هستند که قوه تخیل بالایی دارند. آنها پر از ایدههای جدیدی هستند که در محیط کار تحسین برانگیز است. این شخصیتها روزمرگی را دوست ندارند و عاشق سفر و پیدا کردن دوستهای جدید هستند. آنها هیچ مشکلی با از نو شروع کردن ندارند و هرگز وقتشان را با رابطهای که خوشحالشان نمیکند یا کاری که انرژی مثبت را از آنها بگیرد هدر نمیدهند -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* 💭 حالت C در رابطه با این اشخاص آرامش حرف اول را میزند. آنها هنگامی که تصمیم میگیرند خرید کنند روزها درباره آن فکر میکنند و در آخر از جای مناسبی خرید میکنند چون میخواهند مناسب ترین و بینقصترین خرید را داشته باشند. این افراد در انتخاب لباس، کفش، عطر و مبل بسیار سخت گیر و نکتهسنج هستند. این شخصیتها بینظم هستند اما میدانند که در شرایط بی نظم و آشفته چگونه وظایفشان را انجام دهند. آنها زیاد قدرت تمرکز ندارند و ذهن آشفتهای دارند و این برای اطرافیان شان زیاد لذتبخش نیست چون دوست ندارند مخاطب شان به حرفهای آنها توجهی نکند -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* 💭 حالت D افرادی که با این حالت مینشینند از تاخیر بیزارند و دوست ندارند دیگران هم چنین ویژگی داشته باشند. این ویژگی شخصیتی را افرادی دارند که آرامش برایشان در درجه اول اهمیت قرار دارد. آن ها از درگیر شدن با دیگران بیزارند و هیچوقت دوست ندارند عواطف خود را در ظاهر بروز دهند. به عنوان مثال بوسیدن برای آن ها نشانه صمیمیت بیش از حد است و انجام این کار در جمع برایشان ناخوشایند است. افرادی که به این حالت مینشینند در ابراز احساس مشکلی ندارند و در عین حال میتوانند کمی هم خشن باشند. آنها در مواجه شدن با مردم مشکلی ندارند. برای آنها اجتماع شبیه به میدان جنگ است و در مقابل دشمنان محتاطانه عمل میکنند. خانه برای آن ها مکان مقدسی است که میتوانند درآن کاملا آزاد و رها باشند. این افراد انتقاد پذیر نیستند چون انتقاد را نوعی حمله به شخصیت خود میدانند و در مقابل آن از خود دفاع میکنند -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* 💭 حالت E این گونه افراد هیچ وقت عجله نمیکنند و معتقدند که هر چیزی به وقتش رخ میدهد. آن ها لجباز و سمج هستند و تا زمانی که به هدفشان نرسند کم نمیآورند. برای این اشخاص ظاهر بسیار مهم است و تمام سعی خود را برای این که ظاهر خوبی داشته باشند میکنند. این ویژگی ممکن است به دلیل کمبود اعتماد به نفس باشد. کسانی که به این حالت مینشینند معمولا هر انتقادی را نیز به سختی می پذیرند. *~*~*~*~*~*~*~*
o*o*o*o*o*o*o*o همه یهویی ها خوبن یهویی بغل کردن یهویی بوسیدن یهویی دیدن یهویی سورپرایز کردن یهویی بیرون رفتن یهویی دوست داشتن یهویی عاشق شدن امــــــــــــــا اما امان از یهویی رفتن:)
خوردن یک سوپ داغ موقع افطار :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کاسه پر از توت فرنگی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیرهن مردونشو بپوشی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات لاک بزنه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مامانت بگه بخواب مدرسه تعطیله :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بچه انگشتتو محکم بگیره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی روت غیرتی میشه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قهوه داغ تو برف:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اولین عکس دو نفره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاز زدن گوجه سبز زیر کولر بعد امتحانای خرداد :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوی خونه کاهگلی بعد از بارون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ لباسای بچگی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه ظرف پر از آلوچه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قسمتِ همدیگه باشیم:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوردن هندونه تو گرمای تابستون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ همونی که امشب دعا کردی بهش برسی دعا کنه بهت برسه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوابیدن رو چمنایِ پارک :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هرکی ت هر مناسبتی کادو داد کتاب باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیامک واریز پول به حساب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات چیزی ک خیلی وقته دنبالشی بخرن :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ی عالمه کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ریشاشو بزنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ صدای تپش قلبش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مثلا صبح همین کِ چِشَمو باز کردم تو رو ببینم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی که مامان عروسکامون میشدیم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ موهات فرفری باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عشق دو طرفه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه لباس بپوشی تو جیبش پول باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چالِ گونه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ناخنک زدن به کتلت های مامان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی گوشیت صد در صد شارژ میشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بستنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دستاشو بگیری :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ با دوستت همزمان یه چیزی رو باهم بگین :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گره کرواتتو ببنده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عینکی باشی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوسیدنِ ته ریشش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اشکِ شوق صبحِ مراسم عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه تیکه پیتزایِ بزرگ :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دسته گُلِ عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کتابخونه پُر از کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
oOoOoOoOoOoO از سینما زدیم بیرون دیر وقت بود و به رسم عادت یک ساعتی بازیِ مان گرفت بداهه دیالوگ میگفتیم و دعوا میکردیم و میخندیدیم و داد میکشیدیم پایان بازی هایمان هم همیشه باز بود سرخوشانه چرخ میخوردیم که ساعت از سه بامداد گذشت و چیزی به اذان نمانده بود گرسنگی به استخوان رسیده بود و با این وضع نمیشد روزه گرفت در چرخ خوردن و بازی کردنمان جغرافیا را از دست داده و سر از جنوب تهران درآوردیم اهل کله پاچه که نبود اما یادم آمد آن نزدیکی ها یک فلافلی هست که تا سحر باز است پایان بازی را باز رها کردیم و سراسیمه زدیم به فلافلی با هم که بودیم اشتها از سرو کولمان بالا میرفت و هر دو ، دو نونه سفارش دادیم با نوشابه ی شیشه ای تگری صاحب فلافلی من را میشناخت و گفت خیارشور نذارم؟ خواستم بگویم نه که گفت بذارید آقا خیارشورارو من میخورم هر چه گفتم تشنه ات میشود قبول نکرد که نکرد خلاصه همه ی خیارشورها را خورد و فردا هم که داشت از تشنگی تلف میشد هی زنگ میزد به من و میگفت حرف بزن گفتم خب تشنه ات شده جانم چرا به من زنگ میزنی؟ میگفت با تو که حرف میزنم دهنم آب می افتد برای بوسیدن ات و تشنگی ام رفع میشود...اصلا گوجه سبز منی...لواشک منی . . زل زدم به میز و دارم همه ی آن شب را دوره میکنم از سینما که زدم بیرون تنها ولی با تو داشتم دعوا میکردم و میخندیدم و داد میزدم که سر از این فلافلی در آوردم دوره کردم آن شب را و به گوجه سبز منی که رسیدم خنده ام گرفت به خودم که آمدم صاحب فلافلی داشت برای چندمین بار میگفت اقا بالاخره خیارشور بذارم یا نه؟ گفتم نه آقا نذار حساب کردم و لب نزدم و آمدم بیرون فردا هم بدون سحری روزه میگیرم مثل دیشب که دیدم ساعت سه و نیم را رد کرده و تلگرامت آنلاین است و دلم لرزید و هیچ چیز از گلویم پایین نرفت مثل پریشب که خوابت را میدیدم و اصلا بیدار نشدم مثل پس پریشب که یاد چت کردنمان تا خود سحر افتادم و فردا هم بی سحری روزه میگیرم اما جان مادرت تو به این حرف ها گوش نکن تشنه ات که شد زنگ بزن گر چه کمی تلخم اما هنوز هم میتوانم گوجه سبزت باشم و دهانت برای بوسه هایم آب بیافتد البته اگر طعم دهانت عوض نشده باشد oOoOoOoOoOoO علی سلطانی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم