*0*0*0*0*0*0*0*
امید
عاملی که این گونه زندگی را برای ما غم انگیزساخته، پیری و یا پایان لذت ها نیست، بلکه قطع امید است ... شکسپیر
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
ذهن
ذهن همچون باغ است و فکر همچون بذر، می توان گل رویاند یا علف هرز...
@~@~@~@~@~@
شکرگزار داشته هایت باش
وقتی روز بدی دارید، یادتان باشد کس دیگری روز بدتری داشته.. شکرگزار داشتههایتان باشید.
*♥♥♥♥*♥♥♥♥*
آدم ها
چه کوته فکرند کسانی که برای حیوانات خانگی دل می سوزانند اما قتل عام آدم ها دلشان را نمی لرزاند.
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
دست خدا
عمری گشتیم به دنبال دست خدا برای گرفتن، غافل از آنکه دست خدا، دست همان بنده اش بود؛ ... بنده ای که نیاز به دستگیری داشت!
o*o*o*o*o*o*o*o
خدا
بدون رویاها ما به چیزی نمی رسیم،بدون عشق ما احساسی نخواهیم داشت؛اما بدون خدا ما چیزی نیستیم.
o*o*o*o*o*o*o*o
چالش
زندگی بدون چالش؛ مزرعه بدون حاصل است.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
نا امیدی
هیچگاه نگذارید به آن درجه از نا امیدی برسید که به خیلی کمتر از آنچه لیاقت دارید، رضایت دهید...
*~*~*~*~*~*~*~*
بهار
می توان همه گل ها را از ته چید، اما نمی توان جلوی آمدن بهار را گرفت.
..♥♥..................
خدای من
خدای من "بهشتی" دارد، نزدیک، زیبا، بزرگ و به گمانم"دوزخی" دارد، کوچک، بعید و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را گاهی به بهانه یک دعا…
..♥♥..................
زندگی
زندگی پر از فرصت های خوب بودن و خوبی کردن است اگر ما چشمان خود را کمی جستجوگر کنیم.
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
هر که را مثل تو دیدم ، هرچه را مثل تو دیدم ، به گمانم که تویی
هر کجا نظر فکندم ، سوی هر کسی دویدم به گمانم که تویی
بخدا گنه ز من نیست ، چشم کم سو نظری بیش ندیدت
هر مکانی که برفتم ، هرکه را به جان خریدم ، به گمانم که تویی
بر سره شاخه من از دور ، نظری کردم و صیاد ندیدم
با نظر بر تکه سنگی ، در میان دام صیاد پریدم ، به گمانم که تویی
روزگاری در قفس هیچ نخواندم ، بخدا هیچ نخوردم
اینه در قفس آمد ، شب و روز بهره تو خواندم ، به گانم که تویی
به گمانم که تو یادت ز دله ساده ی ما هست که به پیش آمده ایی
صبح به صبح بهره تو آواز و دمی هل هله کردم ، به گمانم که تویی
آینه خورد زمین ، آینه نشکست ، من شکستم
روزگاریس که دلداده یِ این اینه بودم ، به گمانم که تویی
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
عجله داشتم
تند تند راه میرفتم
محکم به چیزی خوردم
آدم بود
منتظر بود بگویم کوری!؟
دستش را به طرفم دراز کرد
با من دست داد
لبخندی زد
به گمانم انسان بود