میخرامد غزلی تازه در اندیشه ما
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما
دانهی سرخ اناریم و نگه داشته اند
دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما
اگر از کشتهی خود نام و نشان میپرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ما
ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
* فاضل نظری *
هر چه میخواهد دل تنگت بگو