o*o*o*o*o*o*o*o
یکبار داستانی در مورد زوجی شنیدم که قرار بود از هم جدا شوند
هردو بر سرِ جداییشان توافق داشتند
جوانمردانه کتابهایشان را تقسیم کردند
اما خیلی زود دریافتند کتابی را که یکی از آنها میخواهد آن یکی هم دوست دارد
این موضوع هنگام تقسیم کتابهای دیگر شدیدتر شد
بعد دیدند که درمورد کتابهای دیگر هم همینطورند
و یکدفعه هر دو متوجه شدند آنقدر نقطه مشترک دارند که جداییشان دشوار و دردناک است
o*o*o*o*o*o*o*o
یوستین گردر ~ قصری در پیرنه