*********◄►********* پدر ديوار محكمي بود كه ما روي سينه اش ميخ مي كوبيديم تا خنده هاي كوچكمان را قاب كنيم ... مادر پنجره اي بود ميان سينه ی ديوار و ما هروقت دلمان مي گرفت روبه روي او مي ايستاديم و آه مي كشيديم ... ما بچه هاي بدي بوديم. * ستاره جوادزاده *