قسمت چهارم
..*~~~~~~~*..
نوای یا زینب گویان مداح از پنجره به گوش می رسد
هیچ فکرش را نمی کردم، امسال اینگونه در عزای برادرت
پنجره را می گشایم
چشمم به تک مداح وسط محل می افتد که جانانه صدایت میزند.
تا شفای مریضا رو که ازت خواست. اشک مردمان در اطراف در آمد. منم دلم سوخت.
آخه چرا باید اینگونه باشد.
تو پرستار بودی، پرستار یتیمان کربلا.
دیدی چقدر سختی کشیدی؟
بی بی، الان هم پرستاران ما خسته اند
فقط نمی خواهند بشکنند که مردم را نا امید کنند.
حسین که گفته کشتی نجاته.
تو پیش برادر ضمانت ما گناه کاران باش.
نگزار امیدمان نا امید شود.
همان گونه که امید رقیه را نا امید نکردی
همان گونه که امید برادرت را نا امید نکردی
همان گونه که امید زنان عاشورا را نا امید نکردی
بی بی جانم، نا امیدمان نکن
o*o*o*o*o*o*o*o