مردی در حال مرگ بود ؛ وقتی که متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید
خدا: وقت رفتنه
مرد: به این زودی؟ من نقشههای زیادی داشتم
خدا: متأسفم، ولی وقت رفتنه
مرد: در جعبهات چی دارید؟
خدا: متعلقات تو را
مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛ لباسهام، پولهام و
خدا: آنها دیگر مال تو نیستند، آنها متعلق به زمین هستند
مرد: خاطراتم چی؟
خدا: آنها متعلق به زمان هستند
مرد: خانواده و دوستهایم؟
خدا: نه، آنها موقتی بودند
مرد: پس وسایل داخل جعبه حتماً تن و بدنم هستند
خدا: نه، آنها متعلق به گرد و غبار هستند
مرد: پس مطمئناً روحم است
خدا: اشتباه میکنی، روح تو متعلق به من است
مرد با اشک در چشمهایش و با ترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و باز کرد و دید خالی است
مرد دلشکسته گفت: «من هرگز چیزی نداشتم؟
خدا : درسته. تو مالک هیچ چیز نبودی
مرد: پس من چی داشتم؟
خدا: لحظات زندگی مال تو بود. هر لحظه که زندگی کردی مال تو بود
زندگی فقط لحظه هاست قدر لحظه لحظه زندگی خود را بدانید و لحظه ها را دوست داشته باشید
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آنچه از سر گذشت؛ شد سر گذشت
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت
تا که خواستیم یک « دو روزی » فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ در گذشت
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند
بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟
پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که
به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم
ای دوستان چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را
به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید
در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان
که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید
همت نمی گمارید؟!
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
.
یاد بگیریم آسان بگیریم و از زندگی لـــذّت ببریم
خود را رها کنید و به اشتباهات خود بخندید
زندگی ارزش غصه خوردن برای اشتباهات گذشته را ندارد
به یک لبخند ، یک بوسه ، یک نگاه از روی عشق ایمان داشته باشید
« جدی بگیرید چیزهای ساده را برای خوشبختی »
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آرزویی بکن
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه
آرزویی بکن
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
يك جمله ی زیبا از طرف خدا
قبل از خواب دیگران را ببخش
و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
دلتون شادوبے غم