khengoolestan_axs

*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.

سلام دلگير جان
امروز وقتي از خواب بيدار شدم… آنقدر گيج بودم كه نميتوانستم تشخيص بدهم كجا هستم! لحظاتي گذشت تا همه چيز را به خاطر اوردم… ديشب… واي ديشب

كاش هيچوقت از خواب بيدار نميشدم
سرم را بين دستانم گرفتم! حرفهاي ديشبش، چشمان پر نفرتش، لحظه اي از ذهنم دور نميشد

من لايق اين حرفها بودم!!؟

اگر گلورينا ١٠ سال گذشته بودم برايم فرقي نميكرد
عادت داشتم به توهين و تحقير… اما الآن… واقعا نميتوانم! برايم وحشتناك است… تو برايم شخصيت و غرور افريدي اما خودت باعث شدي كه هم شخصيتم را از دست بدهم هم غرورم را

به سختي از رختخواب جدا شدم… ساعت را نگاه كردم
١ ظهر بود! همين ساعت بيدار شدنم ميتواند نشان بدهد كه چقدر حالم وخيم است

گشنه ام بود اما ميل به غذا نداشتم… روي صندلي نشستم… همان اولين روزي كه در عمارت مرا به عنوان نامزدت معرفي كردي متوجه نفرتش به خودم شدم… نميدانم شايد يكي از عاشقان سينه چاكت بود! شايد هم مرا در شأن تو نميديد! كه البته حق هم داشت

تا چند ماه پيش كوچكترين حرفي هم كه ميخواست به من بزند را با احتياط بر زبان مي آورد… اما همين ديشب
چقدر بي پناهي بد اسبود

اينكه تكيه گاه نداشته باشي
اينكه آنقدر ضعيف باشي كه با هر حرفي از هم بپاشي

من هميشه تورا كنارم داشتم… اولين هاي زندگي ام فقط با تو بود… اولين تكيه گاه تو بودي… اولين عشق تو بودي… اولين بار زندگي كردن را تو به من آموختي… اولين بار تو بودي كه به من ارزش دادي… تو بودي كه حساب مرا از خانواده ام جدا كردي… اين تو بودي كه اولين بار به من امنيت بخشيدي

آن روزها كه سنم كمتر بود و در اين خانه با كساني زندگي ميكردم كه مثلا خانواده ام بودند هميشه از خداوند ميخواستم اتفاقي رخ بدهد كه از اين منجلاب بيرون كشيده شوم… هميشه موقع خواب صندلي ام را زير دستگيره در ميگذاشتم تا آن مردك هميشه مست پايش را به اتاقم نگذارد… بچه بودم اما با همان سن كم ميتوانستم تشخيص بدم كه چقدر زندگي مان كثيف است… شب هارا با ترس صبح ميكردم… هزاربار از خواب ميپريدم… چه زندگي فلاكت باري بود

تو چه اكسيري داشتي كه توانسته بودي تمام ترسهايم را از بين ببري؟ اغوش تو چه معجوني بود كه من تمام امنيت گمشده كودكي ام را در ان پيدا كردم!؟

ميشود باري ديگر….؟
هيچي… بگذريم… توقع بي جايي بود
دلم برايت تنگ شده تكيه گاه جان

❇گلورينا❇

*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.

نورا مرغوب❇
❇نامه شماره ۱۱