عشقت آن حادثه ای بود که درگیرم کرد
بره ای بودم و دلداده ی یک شیرم کرد
بچه بودم که سر و کله ی تو پیدا شد
عشق تو یک شبه پیروز شد و پیرم کرد
بعد من ماندم و رویای تو،این تنهایی
از همه عالم و آدم به خدا سیرم کرد
با کسی دشمنش هرگز نکند ظلمی که
سرنوشت بدم و آنچه که تقدیرم کرد
عشقت افتاد به جانِ شب و روزم بی رحم
هِی مرا یاد تو انداخت وَ دلگیرم کرد
چه قضا و قَدَری بود عزیز این احساس
عشقت آن حادثه ای بود که در گیرم کرد
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
طاهره اباذری هریس