*********◄►********* مردها خیلی هم خوبند دوست داشتنی و مهربان عاشق ِمحبتِ واقعی گاهی وقتا مثل یه بچه، از ته دل خوشحالند و گاهی مثل یک پیرمرد خسته اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند بیشترشان درد کشیده اند و اکثرا غمهایشان را در وجودشان مخفی کرده اند خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد مردها میروند قدم میزنند؛ تا یادشان نرود که بجای گریه، باید قدمهای محکم داشته باشند همانهایی که اگر عاشق شوند برایتان شاملو میشوند و بیستون میکَنند و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت آری اینها مرد هستند *********◄►*********
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خدا کند انگور ها برسند جهان مست شود تلوتلو بخورند خیابان ها به شانه ی هم برسند رئیس جمهور ها و گدا ها مرز ها مست شوند برای لحظه ای تفنگ ها یادشان برود دریدن را کارد ها یادشان برود بریدن را قلم ها آتش را آتش بس بنویسند خدا کند مستی به اشیاء سرایت کند پنجره ها دیوار را بشکنند وبرای چند لحظه دنیا مست شود از صلح ودوستی عید باشد همه جا و همه وقت
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به تمام آدمهای اطرافتان زمان دهيد تا خودشان انتخابتان کنند وجودتان را به کسی یادآور نشويد که ای فلانی من هم اینجا نشسته ام تایم های بود و نبودت را میشُمارم بگذاريد خودشان بفهمند یادشان بیاید که در آنسوی مشغله هایشان کسی شبیه شما با صبوری تمام چشم انتظارشان است چشم انتظار یک روزبخیر، يك سلام آدمها را به اجبار کنار خودتان حفظ نکنید خودشان اگر بخواهند سراغتان را میگیرند و اولویتشان میشوید ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دکتر محمود انوشه
*~*****◄►******~* امیر عقیلی سرتیپ دوم ستاد لشگر سی پیاده گردان گرگان یک روز به حاج همت گفت "من از شما بدجور دلخورم " حاج همت گفت: "بفرمایید چه دلخوری دارید ؟ " گفت :حاجی شما هروقت از کنار پاسگاههای ارتش رد میشوید یک دست تکان میدهید و با سرعت رد میشوید ولی وقتی از کنار بسیجی های خودتان رد میشوید هنوز یک کیلومتر مانده چراغ میزنی ، بوق میزنی ؛ ارام ارام سرعتت را کم میکنی 20 متر مانده به دژبانی بسبجیها پیاده میشوی لبخند میزنی دوباره دست تکان میدهی بعد سوار میشوی و از کنار دژبانی رد میشوی همه ما از این تبعیض مابین ارتشیها وبسیجیها دلخوریم حاج همت با لبخند گفت : اصل ماجرا این است که دژبانهای ارتشی چند ماه اموزش تخصصی دیده اند اگر ماشینی از دژبانی رد بشود وبه او مشکوک شوند از دور بهش علامت میدن بعد تیرهوایی میزنند اخر کار اگر خواست بدون توجه ازدژبانی رد شود به لاستیک ماشین تیر میزنند ولی این بسیجیها که تو میگی اگر مشکوک شوند اول رگبار میبندند تازه بعد یادشان میافتد باید ایست بدهند یک خشاب را خالی میکنند بابای صاحب بچه را در میاورند بعد چند تا تیرهوایی شلیک میکنند و اخر که فاتحه طرف خوانده شد داد میزنند ایست این را که حاجی گفت ، بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد شهید حاج محمد ابراهیم همت ^^^^^*^^^^^ صفحه اینستاگرام خادم الشهدا
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بعضی ها عجیب خوبند یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد یادشان که می افتی بی اراده لبخند به لبانت مینشیند بعضی ها را کم میبینی و حتی اگر نبینی باز با تو هستند بعضی ها عجیب می آیند و عجیب تر انکه دیگر نمیروند حتی وقتی که از کنارت رفته اند می ماند لبخندشان تصویرشان صدایشان حرفهایشان همه را پیشت امانت میگذارند و تو می مانی و یاد و آرزوی دیدار دوباره آنها بعضی ها عجیب خوبند
*** منجم ها نمی بینند زیر روسری ها را وگرنه موی تو ده سانت طولانی تر از یلداست ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عاشق ها دست هایشان را به آسمان می برند اما یادشان می رود نفرین کنند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دارم فدایت می شوم دکترها نمی گذارند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *** عمر را صرف مروارید شدن کردم تو کنار دریا صدف خالی جمع می کنی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از هر که به من رسیده است شکستی به یادگار مانده مثل مسجدی میان راهی میزبان نمازهای شکسته ام ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *** به دنبال ردی از بوسه اش تمام مهرهای مسجد را بوسیدم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ "نمی بوسمش چون سرما خورده ام" سال هاست خود را اینگونه صبر می دهم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *** کمی تغییر کرده ام برای شناختنم عکسم را مچاله کن ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *** من زبان برگ ها را می دانم مثلا خش خش یعنی "امان از جدایی" پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آه که می کشم ابر می شود و در آسمان شهر تو می بارد تا تو زیر چتر کسی دیگر عاشقانه قدم بزنی . . این روزها آه هم نمی کشم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *** دیروز، باران بارید نبودی دستۀ چتر را گرفتم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کتاب مقدس آدم برفی ها یک آیه دارد "دلگرم نشو" ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ گلچینی از عاشقانه های احسان پرسا
o*o*o*o*o*o*o*o بیچاره پاییز دستش نمک ندارد این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند خودمانیم تقصیر خودش است بلد نیست مثل " بهار" خودگیر باشد تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد سیاست " تابستان " را هم ندارد که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند بیچاره بخت و اقبال " زمستان " هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد او " پاییز " است رو راست و بخشنده ساده دل فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدم ها بریزد روزی جایی لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند یکی به این پاییز بگوید آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی برگ هایت میگذارند و میگذرند تنها یادگاری که برایت میماند " صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست " دلتون شاد،لبتون پر خنده،پاییز پیشاپیش مبارک o*o*o*o*o*o*o*o
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم