قسمت اول ^^^^^*^^^^^ چه غریبانه، امسال به پیشواز محرم می رویم گویا زمان چرخیده و درست در نقطه ی کربلا و عاشورای واقعی ایستاده دلمون خوش بود نیمه شعبان جشن می گیریم، که نشد دلمون رو خوش کردیم برا شب های احیا. بعضی هامون توبه کردیم و بعضی هامون حکمت این بیماری رو فهمیدیم. با خودمون گفتیم دیدیم امتحان سخت الهی رو پس ایمانمون رو قوی می کنیم و شب احیا طلب توبه از صاحب الزمان نشد، سالار، نشد که بشه احیای امسال رو هم غریبانه برگزار کردیم. اشک ریختیم توبه کردیم اما مگه با اینا دل شکسته ی صاحب الزمان درست می شد؟ گفتیم خدا حتما تا محرم یه کتری می کنه اما نفهمیدیم ما بنده های نا سپاس، حتی دل خدا رو هم شکستیم و الان غریبانه تر از هر سال در عزایت می نشینیم. در گنج خانه ها همچون اهالی مومن کوفه غریبانه اشک میریزیم و از باب الحوائج یاری می طلبیم. باشد که یاریگرمان باشد سرورم. امسال در سوگ جانان را هم با اخذ رخصت از صاحب الزمان غریبانه تر هز سال پیش خواهم نوشت یا علی ^^^^^*^^^^^
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به نام خالق یکتا ^^^^^*^^^^^ سلام سلام و سلام بر همه بر کل جهان اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا سلام اقا جان اقا امشب شب تولدتونه تولد باسعادتتون مبارک *!^^!^^^^!^^!* می خوام الان یه ذره گذشته هارو مرور کنم وقتی بچه بودیم تو حرمت بزرگ شدیم دستبند سبزمونو به پنجره فولادت گره میزدیمو خواسته هامونو می گفتیم و شما اجابت می کردی یه ذره بزرگ تر شدیم با مشکلات اشنا شدیم خلاصه همه می گفتن پدر و مادر و فامیلا میگفتن اقا امام رضا رو واسته کن حاجتتو بگیر اقا شما و خدا بد عادتمون کردید هر مشکلی پیش اومد سرمونو به سمتتون چرخوندیم و شما هم از کرمتون حاجت روامون کردید ولی موقع خوشی ما بی وفا ها یادی ازتون نکردیم و فقط موقع سختی یادتون افتادیم اما شما بازم واسطه میشدید برامون و از خدا برامون حاجت می گرفتید اشتباه بعدی مون این بود که فقط یاد خودمون بودیمو دیگران تو دعاهامون شریک نمی کردیم اما شما بازم واقعا به اینجا میرسم خیلی شرمنده میشم اسفند ماه ۹۸رسید خیابان عوض اینکه پر به شه از دستفروشا و همه با خرید کردن به استقبال بهار برن خلوت خلوت شده بود همه جا به جای اینکه بوی شروع زندگی بده ...... بوی مرگ میدادچون کرونا اومده بود بهار بدون عید اومد و رفت و تولد فرزندت اقا مهدی خیلی غریبانه برگزار شد اما حالاتولد خودت اقا اقا امام رضا عزیز که به ایران ما اومد اقا دل همه برای گنبد طلایی ات کبوترهای حرمت خیلی تنگ شده اقا نزار روز تولدت ناامید بریم اقا بیا و واسطه شو برامون برای ما بنده های خطاکار بر ای ما رو سیاه ها اقا گناه زیاد کردیم اما کرمت از گناهان ما خیلی بیشتره اقا برای کل دنیا واسطه شو اقا کرونا رو ازبین ببر تا بیایم پابوست همه میایم تو بطلب ما تو به یک اشاره از ما به سر دویدن این بیت همیشه ماردم میگه که الان مصداق حال ماست اقا الان می خوام برای همه دعا کنم *@@*******@@* اقا همه چشمشون به بزرگیته اقا همه مریض ها رو شفا بده اقا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر هیچ خانواده ای کم نکن اقا هر کی بچه می خواد بهش عنایت کن همه رو به موفقیت برسون ظهور اقا مهدی را نزدیک برگردان به همه دلی خوش، لبی خندان و جیبی پر پول بده همه رو به راه راست هدایت کن و مراقب تمامی بنده هات و ادمیان باش و به خدا بگو : مادستمون به اسمونت نمی رسه ولی تو که دستت به زمین می رسه دستمونو محکم نگه دار اقا واسطه شو برای همه و حاجت هامونوبگیر ممنون *♥♥♥♥*♥♥♥♥* بچه ها من دیگه دعایی یادم نمی یاد هرکی هر دعایی داره یه کامنت بزاره و دعا های این پستو کامل کن @~@~@~@~@~@ از طرف بنده گنهکار و سمج شما
^^^^^*^^^^^ با زنگ گوشی که برای ساعت هفت کوک کرده بودم از خواب بیدار شدم هر چند خواب من دیگر خواب نبود. امروز درست یکسال میشد که در خواب و بیداری با خاطره هایش میگذراندم. لباس هایم را که از شب آماده گذاشته بود را بر تنم کروم و در آخر شال مشکی را بر سر انداختم، اصلا در این یکسال غیر از رنگ مشکی رنگ دیگری نمی شناختم. مامان و بابا نه ماه میشد که رفته بودند ترکیه و من تنها بودم. سوار ماشین مشکی شاسی بلندم شدم و به سمت گلخانهی همیشگی رفتم. آقا داود با دیدنم آهی کشید و لبخند غمگینی زد. با ناراحتی که در صدایش مشهود بود گفت: سلام آبجی، خوش اومدی. ممنون، آقا داود. اومدم گل بگیرم برا... نگذاشت حرفم را تمام کنم. چند بار سرش را تکان داد و نا محسوس نم چشمانش را گرفت و گفت: یه گشتی بزن هر کدوم رو خواستی برات میارم منم متقابل سرم را تکان دادم و بین گل های رنگ و با رنگ میگشتم و عطر گل ها را به ریه هایم تزریق می کردم. از یک ردیفی که گذشتم عطر گل آشنایی بینیام را نوازش کرد. برگشتم و چشمم خورد به گلی که سالها با آن خاطره داشتیم. رفتم نزدیک و شاخه ای را به بینیام نزدیک کردم. ذهنم پرواز کرد به دو سال پیش و درست همینجا - می دونی عسل؟ با سر خوشی جواب دادم: چی رو؟ - من عاشق این گلم، یه حس خاصی بهش دارم. انگار گل دیگری را در بغلش گرفته و جالبش اینه که این دو تا گل در کنار همدیگه زیبا و قشنگاند و تضاد رنگ ملایمی که بینشون به وجود اومده ادم رو به وجد میاره باز هم با صدای بلندی خندیدم و گفتم: چه تحلیل قشنگی. چه نگاه خاصی خوبی به این گل داری. می خوام بیشتر بدونم نگاه عاشقش را به چشانم دوخت و بدون پلک زدنی ادامه داد: این گل بوی خوب و خاصی داره، بخصوص الان که من رو یاد تو میندازه. عسل، این گل نمادی از چشم انتظاری زیبا و شیرینی هست. نشانهای از یک وصال - عسل خانم؟ با صدای داود که شاهد عاشقانه های منو نیما بود به او چشم دوختم اما اون وقتی نگاهش به صورتم افتاد سرش را پایین انداخت. دستی به صورتم کشیدم. صورتم پر از اشک بود. این روز ها حتی اختیار چشمانم هم که بی بهانه و با بهانه می باریدن دست خودم نبود - ببخشید مزاحم شدم. می خواستم بدونم کدوم گل رو انتخاب کردین نگاه پر اشکم را به شاخه گل تو دستم دوختم و گفتم از همین یه دسته گل بدین داود هم که دیگر اختیار اشک هایش دست خودش نبود چشمان نم دارش را روی هم قرار داد و مشغول گلها شد. منم میان گل ها قدم می زدم و خاطرات مثل پتک رو صورتم می خوردند نیما؟ - جانم ببین این گل ها چه خوشگله، من می خوام دسته گل عروسیم از هر رنگ گل رز باشه لبخند جذاب و خواستنی بر لب نشاند و گفت: باشه قبوله اما من گل دامادیم از همون گل های میشه که بهت نشون دادم. چون گلبرگ های سفیدش منم که گل برگ های کوچک لیمویی که تو باشی رو بغل گرفتم و تو رو از خود جدا نمی کنم صدایم را کمی بلند کردم تا به گوش داود برسد آقا داود، بی زحمت یک دسته گل دامادی برام حاظر کن. داود که داشت با گل ها کلنجار می رفت دست هایش بالا خشک شد و با تعجب به من چشم دوخته بود. حتما داشت به این فکر می کرد که دیوانه شدهام گل را با احتیاط و وسواس در ماشین جای دادم و به سمت جایگاه ابدی عشقم رفتم نگاهم که به سمت عکسش افتاد انگار قلبم را چنگ زدند. نیمای من می داند که یکسال دلتنگ آن چشمان گیرایش هستم. می داند که امروز همان تاریخی بود که برای عروسیمان تعین کرده بودیم. دسته گل را روی سنگ سرد گذاشتم سلام نیما، ببین بی معرفت به جای اینکه تو دسته گل عروس رو بیاری من دسته گل تو رو آوردم. نمی خوای بلند بشی. همون دسته گل رو آوردم که آرزوت بود. نیما مگه تو نبودی که می گفتی گل نرگس با غنچه ی لیموییاش خوشگل هست. مگه تو نبودی که می گفتی اگه گلبرگ های بزرگ از گلبرگ های کوچکش جدا بشه زیبایی نداره؟ نیما ببین عسل بدون تو زیبایی نداره. عسل بدون تو معنی نداره. اصلا نامرد تو چرا بهم گفتی نرگس نماد انتظاره؟ یکساله دارم انتظار اومدنت سر قرار همیشگی رو می کشم. نیما الان که تو نمیای من میام پیشت! ببین دسته گلت رو هم میارم ها تو تو بشی دوماد و من بشم عروس. دیگه نمی خوام انتظار بکشم تیغ را در رگ دستم لغزاندم و سرم را روی گل ها گذاشتم. نیما چقدر با کت و شلوار سفیدش خوشتیپ شده بود. دستش رو دراز کرد و دستم رو گرفت، دسته گلش رو بهش دادم
@~@~@~@~@~@ 🚨کروناله 🔹میگن یه بنده خدایی دستش شکست، رفت پیش دکتر گچ گرفت. گفت آقای دکتر! بعد از اینکه گچ دستم رو باز کردم میتونم گیتار بزنم؟🎸 دکتر گفت: بله بله! حتماً طرف خوشحال شد گفت: آخ جون! چون قبلش بلد نبودم گیتار بزنم 😊😐 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ 🔸حالا بعضیها جوری از قرنطینه مینالن و گله میکنن و میگن حوصلهمون سرررر رفته، انگار قبل از قرنطینه صبحونه رو میبردن تو تختشون، بعد با لیموزین میاومدن دنبالشون میبردنشون #ناسا تا ظهر کار کنن، عصر هم اسکی روی آب و شب هم کافه و دست در کمر یار لامبادا میرقصیدن!😒 🔺وا بده هموطن!✋ 🔹انگار ما یادمون رفته صبح به خودمون فحش میدادیم که خدا چرا ما رو #کوالا خلق نکردی، چرا خرس نشدیم که بخوابیم، چرا باید بریم سرکار و کلاس، چرا زمین گرده؟ جوجهتیغیها رو چرا هیچکی بغل نمیکنه؟ شنبه خره اصلاً و و این حرفا 🔸انگار قبلاً لاسوگاس زندگی میکردن الان تبعید شدن ایران 😒 یادتون رفت تو مترو داد میزدیم بیشعور هل نده، تو اتوبوس از میله آویزون بودیم، سر کلاس هی به اساتید میگفتیم خسته نباشید 🔹تو اداره فحش میدادیم به ارباب رجوع که کی ساعت کار تموم بشه از این اداره کوفتی راحت شیم، شریکی فلافل میخریدیم نوبتی گاز میزدیم، کفش نایک تقلبی میپوشیدیم، بهترین تفریحمون هم این بود که از اون مشماها بگیریم دونهدونه حباباش رو بترکونیم شادی بیاریم به کانون خانواده بعد از خوردن خورشت کرفس!😒 🔸تو عمرمون اینقد خوشبخت نبودیم که لش کنیم تا لنگ ظهر بخوابیم، سرمون تو گوشی باشه، کار نکنیم، فیلم ببینیم بعد ازمون تشکر هم بکنن و بگن: شهروند بافرهنگ و مسئولیتپذیر 😍 🔺وا بده هموطن!✋ 🔹اینقد غر نزن چند وقت دیگه تموم میشه دوباره میریم کافه، گوگوش میزنه داریوش میرقصه ما هم در حالیکه داریم "به سلامتی سینگلا و اینرلا" نوشیدنی مجاز میدیم بالا میخونیم وقتی دلگیری و تنها، غربت تموم دنیا از دریچه قشنگ چشم روشنت میبارررررره.... اون آخریا حال میکنن 💃🕺 🔻والله با این نوناتون با این غرغراتون 🚶🏻♂️ @~@~@~@~@~@ ✍️احسان محمدی ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ خوش باشین❤
@~@~@~@~@~@ کمی هم بخندیم ولی اگه شهاب سنگ خواست بخوره زمین به ناسا بگید نمیخاد محاسبه کنه کجا میخوره خودمون میدونیم 😂😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خوزستان و بوشهر و هرمزگان کل عمرش دماش ۵۰ درجه به بالا بود! الان که کرونا اومده هواش منچستری شده! 😄😄😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خدایا یه دو دقیقه امتحان الهی نگیر بفهمیم داریم چه غلطی میکنیم 😀😀😀😀😀😀 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جواب آزمایشت رو گرفتی؟ اره کرونا داری؟ نه خداروشکر سرطانه😑🧐😏😅 تا این حد ملت ترسیدن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حالا باز خوبه اسم این ویروسا تو ایران انتخاب نمیشه فکرشو کن ذوالفقار 19 بگیری🤣 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بزرگترین دلخوشیمون این بود که مردا صبح میرفتن شب میامدن که کرونا اونم ازمون گرفت...😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگما......نمیشه کرونا بشینه تو خونه ما بریم بیرون حوصلمون سر رفته 🥺😬🤣🤣🤣🤣🤣 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ كل جهان دارن ايران رو مثال مى زنند كه چقدر با فرهنگيم حمله نكرديم فروشگاه ها، حاجى اينا نمىدونند ما پول نداريم 😂😂😂😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نرم نرمک میرسد اینک بهار تف به قبر روزگار شاعر منظور بدی نداره فقط زیاد تو قرنطینه مونده اعصاب نداره 😁😂😂🤣🤣 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مایی که با روغن پالم و وایتکس تو شیر و گوشت خر و گربه نمردیم اگه با کرونا بمیریم خیلی زور داره . 😁😁😂😂😕😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هی تو اینستا و تلویزیون میگن زندگی ادامه داره خوب اینا که خودمون میدونیم مشکلمون اینه ما تو ادامه اش هستیم یا نه 😂😂😜😐 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زلزله اومده به جا اینکه برم بیرون ، هول شدم رفتم دستمو شستم خدایا تکلیف مارو روشن کن 😁😂😂🤣🤪🤪 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این قرنطینه تموم بشه من از خونه برم بیرون دیگه بر نمیگردم😅😅😁 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شب ٢١ام قرنطينس چراغارو خاموش كنين ميخوام دلاتونو ببرم ووهانِ خراب شده 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ایران خودرو و سایپا قراره ماسک تولید کنن؟ احتمالا باید پیش خرید کنیم و ٦ ماه پس از اتمام کرونا بهمون دستمال کاغذی میدن...😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فک کن ۱۵-۲۰ فروردین اغذیهفروشا و رستورانا برن سر کارشون، بعد دو هفته بهشون بگن جم کنید ماه رمضونه! 😂😂😐 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینقد گفتیم شنبه خر است ...که همه روزامون شد جمعه😩 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اون دنیا شاید از آدم واسه خوردن اون سیب لعنتی بگذرم ولی از نوح واسه اون یه جفت خفاشی که با خودش برد تو کشتی هرگز نمیگذرم :))) 😁😂😂🤣 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ قرار شده بعد از تعطیلات کرونا تعطیلات جدید بدن که مردم برن سفر تا خستگی تعطیلات قبلی رو در کنن 😁😂😂🤣🙃 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از دوستانے ڪه پارسال برام سال خوبے رو آرزو ڪردن تقاضا میڪنم امسال دیگه آرزو نڪنن. مرسے 😂✋ @~@~@~@~@~@ خوش باشید❤
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مگر قرار نیست یک عمر زن زندگیاش باشی...؟ خب پس بلد باش دلبری کردن، قانون بیچونوچرای رابطه است بلد باش دلربایی کردن را اینکه تا دیروز دختر خانه بوده ای... و میگفتی من از این اداها بلد نیستم... خوب بود،اصلا عالی بود... دستت درد نکند که وارد بازی های دلبری نشدی... اما الان دیگر فقط دختر خانهی پدرت نیستی!👍 الان آرام و قرار دل مَردت شدهای...❤️ بلد باش دلبری را بلد نیستی؟ به نابلدی ات افتخار هممیکنی؟؟ افتخار نکن عزیزم چون عیب است اول خجالت بکش بعد برو دنبال یاد گرفتنش کمی لمّ و قلق این مَردت را یاد بگیر بگذار قلبش برای تو تندتر از بقیه آدمها بزند تو اگر نجنبی، چهار روز دیگر درگیر روزمرگی زندگی میشوی بعد تا چشم باز کنی میبینی پیر شده ای و مَردت هم هر روز بی تفاوت تر از قبل لطفا بلد باش دلبری را ☀☀☀
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم