♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
تنهاترین افراد
مهربانترین ها هستند
غمگین ترین اشخاص
درخشانترین لبخند ها را دارند
کسی که بیشترین آسیب رو دیده
عاقل ترینه
همه اینها
بخاطر اینه که اونا نمیخوان ببینن کسی زجر می کشه
همونطوری که خودشون زجر کشیدند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
ساکورا هارونو
آبجی کیانا ، اون متن انگلیسی که بعد از ارسال عکس ها میاد توی نوشته هات رو پاک نکن آبجیه گلم
اون معادل عکسیه که میزاری برای اون پست وقتی پاکشون میکنی متوجه نمیشیم کدوم عکس ماله کدوم پستت هست
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
تا اینجا پیش اومدیم،الان دیگه وقت ترسیدن نیست
باید هرکاری ازمون برمیاد انجام بدیم
در هر صورت میمیریم
پس چه بهتر که
به جاش هیچی از خودمون کم نزاریم
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
ساکورا هارونو
*~~~~~~~~*
آدمایی که خودشون تو زندگی
همیشه تکیه گاه بودن
وقتی مشکلی دارن
تنهایی رو بیشتر دوست دارن
چون عادت به تکیه کردن ندارن
*~~~~~~~~*
ساکورا هارونو
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آورده اند که روزی زبیده زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط می کشید
پرسید : چه می کنی؟
گفت : خانه می سازم
پرسید : این خانه را می فروشی؟
گفت : آری
پرسید : قیمت آن چقدر است؟
بهلول مبلغی ذکر کرد
زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد
بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد
شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه ی توست
دیگر روز هارون ماجرا را از زبیده بپرسید
زبیده قصه بهلول را باز گفت
هارون نزد بهلول رفت و او را دید که با اطفال بازی می کند و خانه می سازد
گفت : این خانه را می فروشی؟
بهلول گفت : آری
هارون پرسید : بهایش چه مقدار است؟
بهلول چندان مال نام برد که در جهان نبود
هارون گفت : به زبیده به اندک چیزی فروخته ای
بهلول خندید و گفت : زبیده ندیده خریده و تو دیده می خری میان این دو، فرق بسیار است
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
*fereshte*
خونه های بهشتی براتون آرزو میکنم
*fereshte*