♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مادربزرگ وقتي رفت كه
ديگر خسته بود
از تنهايي
از سكوت
مادربزرگ وقتي رفت كه
شماره ي هركه را مي گرفت
يا در دسترس نبود
يا بعدن تماس مي گرفت
يا اصلا جواب نمي داد
مادربزرگ وقتي رفت كه
ديگر توانِ ماندنش نبود
اين ها را گفتم كه بگويم
آدم يك جا براي هميشه مي رود
گاهي از خانه
گاهي از دل
گاهي هم از دنيا
حواسمان باشد
تا دير نشده براي هم
براي ماندنِ هم
دست به كاري بزنيم
مثلا چه مي دانم
پيامي
تماسي
ديداري
دير مي شود
خيلي دير
مادربزرگ رفت
و من هيچوقت فرصت نكردم
به او بگويم
من عاشق همان
مهرباني هايِ پر غرورت بودم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
🔵 هیچ وقت این دو جمله رو نگو
ازت متنفرم
دیگه نمي خوام ببینمت
🔵 هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو
از خود متشکر
ورّاج
🔵 هیچ وقت دلِ این دو نفر رو نشکن
پدر
مادر
🔵 هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو
نمي تونم
بد شانسم
🔵 هیچ وقت این دو تا کار رو نکن
دروغ گفتن
قضاوت
🔵 همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار
آرامش با یادِ خدا
دعايِ پدر و مادر
🔵 همیشه دو تا چیز رو به یاد بیار
دوستايِ قديمي
خاطراتِ خوب
🔵 همیشه به این دو نفر گوش کن
فردِ با تجربه
معلمِ خوب
🔵 همیشه به دو تا چیز دل ببند
صداقت
صمیمیت
🔵 همیشه دستِ این دو نفر رو بگیر
يتيم
فقير
🔵 هيچ وقت دو تا چیز رو از خودت دور نکن
لبخند
مهرباني
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○