♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما ….تو پیدایم کن
^^^^^*^^^^^ میدونی چیه؟ امروز فهمیدم که یه نفر دیگه هم تو دنیاهست که مثله من یه جانان تو زندگیش داره و دیوونه وار عاشقشه ، یکی مثل تو داره یکی که روز و شبش بافکر به اون میگذره مثل خودم یکی که حجم قلبشو پر کرده و اجازه نمیده هیچ بنی بشری واردش بشه مثل خودم ، اونم مثل من مینویسه ازحسه درونیش مینویسه، از توی جانان مینویسه، شاید اونم مثل من نمیتونه عشقشو به زبون بیاره ، مثل من حرفاشو روی کیبورد و کاغذ روونه میکنه، مثل من برای وقتی که میایی سناریو مینویسه و اسمتو رو قلبش هک میکنه اونم دختریه ازدیار عاشقانه های من، چیزی نمیدونم ازاون و عشقی که داره اما حس میکنم کمی همدردیم میبینی جانان من ما عاشقان تنها کسانی هستیم که یکطرفه میسوزیم شاید اصلا شما جانان ها خبر نداشته باشید که جایی زیرآسمون خدا کسی هست که شمارا بیشتر از خودش دوست داره ، شاید اصلا به ما فکر هم نکنید شاید اصلا اگه روزی هم به عشقمون پی ببرین باخودتون بگین این کیه دیگه ، این اصلا به خودش نگاه کرده بعدعاشق من شه "، به قول همدردم که تو نوشته هاش گفته بود من که ریزه میزه ترین دختر فامیلمو چه به عاشق شدن تو با آن جثه درشت وشانه های پهن، حرفش معنای همه این حرفهای منو میده ، اما اینو بدون که دوس داشتن این چیزا حالیش نمیشه جانان خوب به حرفام گوش بده بعد اگه خواستی برو و پشت سرت روهم نگاه نکن ، من یه دخترم شاید زیبا و شاید معمولی، شاید هیچ کدوم از زیبایی هایی که الان مد شده رو نداشته باشم، مثلا شاید نه چشمهام درشت و کشیده و رنگی باشه و نه قدی بلند و هیکلی مانکنی داشته باشم و نه لبهام قلوه ای باشه و نه بینیم عروسکی شاید معمولی معمولی باشم همه چیزم ساده باشه ، درست مثل دوس داشتم که ساده است، خوب گوش کن جانان من، من وقتی عاشق تو باشم دیگه نه قیافت واسم مهمه نه قد و هیکلت، وقتی دوست داشته باشم برای من زیباتر از تو نیست وقتی واقعا و ازته قلبم بخوامت اگه رئیس جمهور باشی و یا نه اگه فقیرم باشی بازم برام فرقی نداره عاشق واقعی وقتی عاشق میشه یعنی عشقشو با تمام بدیها وخوبیها پذیرفته، یعنی نیومده ببینه این بهش میاد یا نه بعد عاشقش بشه یعنی جز اون چشمش کسیو نمیبینه، به این میگن عشق واقعی بقیش همش شعر و چرتو پرته عشق دیوونگی میاره مثل همین الان که میدونم تو هیچکدوم ازاینارو نمیخونی ولی بازم مینویسم بلکم فرجی شه فرجم نشد لااقل ذهنمو رها کردم از تمام تو، بزار برای یه ثانیه هم شده فکر کنم تو همه اینارو میخونی و درکشون میکنی اصلا میخوام جار بزنم همه جا، جاربزنم خواستنتو ، تاشاید مثله قصه ها صدام تو باد بپیچه و بپیچه تا به گوشت برسه، میبینی جانانم به تو که میرسم عقلم حکم فرمانی نمیکنه خودش همه چیو میده دست قلبم و میگه نوبت توعه، ازطرف منو همدردم :دوستدارم روزی برسه که باهم این متنارو بخونیم و تو باهر دوست دارمی که نوشتم و میخونی بگی منم، اون زمان من خوشبخت ترین خوشبختان جهانممم، میدونم که همچین روزی میرسه :) بیصبرانه منتظرم جانان من ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میدونی چیه؟ ◄
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تمام زن ها یک مریم درون دارند مریمی مهربان و زیبا مثل پنجه ی آفتاب این معصومه ها همگی زمانی یک گوشه از اتاق نشسته و ساعت ها عروسکی را روی پا خواباندند عروسکی که هیچ گاه مهم نبوده پدرش کیست کجاست و کی می آید زن کودک اما زنانگی را سال ها تجربه کرده تنهایی را گاه گوشه ی آشپزخانه بین یخچال و اجاق گاه میان بالشتک و پشتی و گاه به مساحت چارقدی کهنه این حوای خردسال بی خیال آدم و آمدنش بارها برای خودش هوا پخته بارها سر سفره ای خیالی برای خرس های دور و برش شام کشیده بارها اندازه ی عرض یک فرش خرید رفته و زود برگشته با کیف و شال و روسری های امانی با تق و تقی هایی که به آن کفش می گفتند خودش با خودش دوتایی رفتند با خودش هم دوتایی برگشتند خانه ی خیال این خانم هیچ گاه سقف نداشته و شب و روز را با پلک خلاصه کرده. آری تمام زن ها یک مریم درون دارند مریمی که زندگی بی مرد را می فهمد مادری کردن بی شوهر را مریمی که خوشبخت هم نباشد پای میز آرایش و لای صفحه ی کتاب زیر تترون و ساتن حین تا کردن روسری های حریر یا زمان رقص و شانه کردن مو دلخوشی را فرض می گیرد
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ عروسکی که در پنج سالگی خراب شد و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست، این یکی هم حل می شود، میگذرد و تمام میشود، غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که در سی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی هستند ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
^^^^^*^^^^^ نمیدونم چرا گاهی اوقات الکی الکی دلم میگیره همینجوری کشکی یه دفعه میبینم از اوج خنده رسیدم به فکرای الکی و بیهوده اصن نمیدونم چرا،چطور اصن به چه دلیلی اینجوری شدم؟ همش باخودم فکر میکنم خب الان من از زندگی چی میخوام؟ هیچوقتم به جواب نمیرسم فکر کنم جواب این الکی خندیدنامو اینکه به قول خیلیا به ترک دیوارم میخندم همین باشه چون من رسیدم به سن هفده سالگی و هنووووز نمیدونم از زندگی چی میخوام،اصن هدفم چیه؟ این سوالیه که هرسال تولدم از خودم میپرسم و هیچ وقت یه جواب ثابت پیدا نمیکنم توبچگی که خواستم عروسکی بود که دختر خالم شبیهش داشته ومنم میخواستم،بزرگترکه شدم میخواستم خواننده شم،سال بعدش از فلان نفر خوشم اومده بود توعالم بچگی اونو از خدا طلب میکردم:/ ولی حالا...خالیه خالیم اصن موندم من چجوری تا اینجارو اومدم،نه امیدی نه انگیزه ای هیچییی،خداشاهده یه ظرف خالی پرتر از منه چون اون حداقل انگیزش همون هوای داخلشه من چی پس؟؟ بعضی وقتا میشینم جلو آینه ساعتها به خودم زل میزنم بلکه بتونم یه چیزی پیداکنم ولی همیشه خودم از خودم خسته میشم،گاهی اوقات فکرمیکنم که چقد بی مصرفم واقعا تنهاکاری که توش ماهرم خندیدنه ، ولی خنده کی نون و آب شده واسه آدم که واسه من بشه اینم دروغه که میگن بخند تا دنیابه روت بخنده والاما پدرمون دراومد ازبس خندیدیمو این دنیا نیش خندم نزد چه برسه به خنده تازه یه زهرمارم همیشه میزنه تنگش خلاصه سرتونو درد نیارم گفتم این شبه عیدی یه دردودلی باتون بکنم هم شماحوصلتون نپوکه هم خودم خالی شم عیده همتوووون پیشاپیش مباااارک بااااشه،درسه پسته گرونه گیر نمیاد ولی نخودچی که هنوز هس😊بزنید بر بدن شاد شین❤ ازطرف دوستدار همیشگیتون😍بانو ^^^^^*^^^^^ ŋ.ム
اگر خداوند برای لحظه ای فراموش میکرد که من عروسکی کهنه ام و تکه کوچکی از زندگی به من ارزانی میداشت احتمالا همه آنچه را که به فکرم میرسید نمیگفتم بلکه به همه ی چیزهایی که میگفتم فکر میکردم کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میدیدم چون میدانستم هر دقیقه ای که چشممان را بر هم میگذاریم شصت ثانیه ی نو را از دست میدهیم هنگامی که دیگران می ایستند راه میرفتم و هنگامی که دیگران میخوابیدند بیدار میماندم هنگامی که دیگران صحبت میکردند گوش میدادم و از خوردن یک بستنی شکلاتی چه لذتی که نمیبردم کینه ها و نفرت هایم را روی تکه ای یخ مینوشتم و زیر نور آفتاب دراز میکشیدم ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ قدرت ، جاذبه مرد و جاذبه ، قدرت زن است ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ انسان تا وقتی فکر میکند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه میدهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است دچار آفت میشود ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ طولانی ترین سفرها نیز یه روز با گامی کوچک آغاز میشوند ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ به خاطر چیزهایی که در زندگیَت تمام شده اند گریه نکن بلکه خوشحال باش که د زندگیَت اتفاق افتاده اند ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ حسرت واقعی را آن روزی میخوری که میبینى به اندازه سن و سالت زندگى نکرده ای ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیاست ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ سخت است همزیستی دائم با کسانی که دغدغه هایت را نمی فهمند اما عزیزان تواَند ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ همواره معتقد بودم برای خدا عشق بسیار بیشتر از ایمان ارزش دارد ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ زندگی آنچه زیسته ایم نیست بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده که به یادش می آوریم تا روایتش کنیم ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ شاید خدا خواسته است که ابتدا ، بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر میتوانی شکرگزار باشی ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
ازت متنفرم بُهت زده به من خیره شد چیزی که شنیده بود رو باور نمی کرد آب دهنش رو به زحمت قورت داد انگار برای حرف زدن عجله داشته باشه با دست عینکش رو کمی عقب داد و گفت
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم