♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چقدر پاییز شده چقدر این حال و هوا شال و کلاه و آستینهای پایین کشیده از سرما میطلبد، یا نشستن کنار پنجره و هورت کشیدن یک لیوان چای داغ، یا پناه گرفتن زیر پتو و استشمام بوی نارنگی و خوابیدن میان لالایی خاطره انگیز برگها و بادها چقدر میطلبد که چتر برداری و زیر قطرات گاه و بیگاه باران قدم بزنی و یقهی پیراهنت را از شدت باد و سرما بالا بکشی، که دستهایت را توی جیب ببری و از سرما بلرزی، که باد بزند و قطرات باران روی گونه و پلکهایت بریزد چقدر این هوا تنهایی نمیچسبد که حیاتی است هر پاییز کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند، کسی کنارت باشد و تو را بغل کند، کسی کنارت باشد و با تو چای بنوشد، کسی کنارت باشد که برایت شعر بخواند و دستهای یخ زدهات را میان دستهای گرمش بگیرد چقدر این هوا یک دوست کم دارد، یک رفیق، یک آدم خوب... کسی که حقیقتا حرفهای تو را میفهمد و دیوانگیهای تو را میپذیرد، کسی که به تو حق میدهد هر پاییز، از خودت بیخود باشی و هوا که به هم ریخت، به هم بریزی هوا کِی وقت کرد اینهمه پاییز شود و ما کِی وقت کردیم اینهمه تنها باشیم؟ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خدایا آمدهام برای حال مردم کشورم دست به دامانت بگیرم و دعا کنم برای خاطر دلهای بیقرار و سینههای داغداری که از تباهی و دردها گریختهاند و امیدشان به نگاه و دستان مهربان توست ناامیدشان نکن خدا دلم گرفته از این روزهای سردی که هرثانیه داریم در آتش اضطراب ناگزیر آن میسوزیم و گرم نمیشویم، دلم گرفته از شرایطی که هست از اینکه مردم کشورم را نا آرام و بیقرار میبینم و کاری از دستم ساخته نیست از اینکه نمیشود پنهان کنم که چقدر ترسیده و چقدر بیتابم اینروزها میترسم آخر خسته از انتظار و ناامید از معجزه شویم چقدر نیاز دارم بیایی و کنار گوشم آرام بگویی؛ نگران نباش، خودم درستش میکنم خودم مراقب عزیزانت هستم، خودم حواسم به همه چیز هست، نگران نباش خداااا! رهایمان نکن میان اینهمه درد ما بدون تو کودکان گم شده در دل شبهای تاریک یک بیابانیم دستان ما را بگیر که میترسیم از سیاهی، دستان ما را بگیر ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ من خدایی دارم که پدرانه و عاشقانه هوای بی پناهی ام را دارد به من سخت می گیرد تا سرسخت شوم ، خودم را باور کنم ، و روی پای خودم بایستم گاهی رهایم می کند تا گم شوم و از دور مراقب است تا ببیند چطور مسیر را پیدا می کنم و موفق می شوم و هرکجا که لازم شد دستانم را می گیرد و هدایتم می کند ، بی آنکه حواسم باشد مرا لبه ی پرتگاه می برد تا از ترسِ افتادنم ، پرواز را بلد شوم ، ولی من خودم بارها زمان اوج گرفتنم ، آغوش مهربانش را پشت سرم دیده ام که محتاطانه در تمام شرایطی که ترسیده بودم ، مراقبم بود و هوایم را داشت در تمام لحظاتی که اشک می ریختم و فکر می کردم هیچکس را ندارم ؛ او بود و دلداری ام می داد او بود و نوازشم می کرد او بود و برایم اتفاقاتِ خوب می فرستاد تا لبخند بزنم و لبخند می زد ، وقتی که پیروز می شدم من اما نمی دیدم من اما نمی فهمیدم او همیشه بود او همیشه هست کسی که یک نگاه مشتاقِ پدرانه اش برای قوی تر شدنم کافیست و من عاشق و سرسپرده ی همان خدایی ام که دارد هر روز و به هر طریقی که شده از من آدمِ بهتری می سازد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
oOoOoOoOoOoO ! جانا کجایِ جهانی بدونِ من ؟! برگرد ؛ بی تو ، نبضِ جهانم نمی زند با شانه ها و آینه ها ، قهر کرده ام لکنت گرفته قلبِ زمانم ، نمی زند !!! oOoOoOoOoOoO "نرگس صرافیان طوفان"
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تمام قد می ایستم به حرمتِ باورهای جسورانه ای که داشته ام و اهداف روشنی که در هزارتوی ذهنم انباشته ام با تمام توانم به پیش می روم زمین می خورم و دوباره می ایستم ، زخمی می شوم و ادامه می دهم اگرچه چراغی نیست ، راهی نیست ، پناهی نیست ؛ من آرامم به اینکه سختی ها همیشه مرا قوی تر می کنند من آدمِ تسلیم نشدنم ، آدمِ کم نیاوردن ، ایستادن ، فتح کردن وَ همین روزها به مقصد می رسم وَ همین روزها خودم را برای ایستادگی های مدام ، بغل می گیرم و در آغوشِ فراغتی عمیق نفسی تازه می کنم ، خستگی می تکانم ؛ وَ در امنیتِ هیچ مقصدی متوقف نمی شوم ! من زنده ام به عبور و استمرار و رسیدن زنده ام به کشف کردن به مقصد می رسم اما توقف نخواهم کرد اما ادامه خواهم داد برای من هیچ مقصدی پایانِ راه نیست ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
♥♥.♥♥♥.♥♥♥ جسارت داشته باش و زندگی کن اما جوری که خودت دوست داری نه جوری که دیگران از تو انتظار دارند مهم نیست که تا مقصدت می رسی یا نه و مهم نیست که تمامِ آرزوهایت محقق می شوند یا نه مهم این است که حالِ دلت خوب باشد پس تا میتوانی شاد باش و از لحظه لحظه ی زندگی ات لذت ببر و خودت باش خودت حاکم و معیار و قاضیِ کارهای خودت خودت همه کاره ی دنیای خودت و انگیزه ی آرزوهای خودت تو نیاز به تاییدِ هیچکس نداری نرگس صرافیان طوفان
o*o*o*o*o*o*o*o جاده بهترین تسکین است آدم ، تمامِ دردهایش را فراموش می کند انگار سرتاسرِ اتوبان ها ، گردِ بی خیالی پاشیده اند گاهی با خودم فکر می کنم اگر ماشین اختراع نشده بود آدم ها با این همه دردِ تلنبار شده چه می کردند ؟ اگر موسیقی نبود اگر خیابان نبود اگر سفر نبود بدونِ این ها که چیزی از آدم نمی مانَد o*o*o*o*o*o*o*o نرگس صرافیان طوفان
oOoOoOoOoOoO اسفند، اردیبهشتیترین حالتِ زمستان است از همان ماههایِ خوبِ خدا که جان میدهند برایِ دل را به خیابان زدنهای بیهوا و قدم زدنهایِ طولانی انگار تمامِ آدم ها، تن پوشی از مهربانی، به تن کرده اند و لب های تمامِ عابرانِ شهر گ، در صمیمانه ترین حالتِ لبخند است اسفند، به گرگ و میشِ صبح می مانَد به خورشیدی در آستانهی طلوع و به رنگهایِ بنفش و سرد و بیروحی، در آستانه ی سبز شدن اسفند یعنی زمستان رفتنیست یعنی بهار ، در راه است oOoOoOoOoOoO 👤نرگس صرافیان طوفان
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم