*~*~*~*~*~*~*~* خدارو کجا میگیردیم؟ تو مسجد؟ لای تبرک هامون؟ کجا داریم میری؟ راه دور؟ کی از این بند الکی مادی که ذهن محدودمون برا خودمون ساخته دس میکشیم؟ چرا همه چیزو مادی میبنیم؟ مگه میشه همه چیو با ترازوی مندرج اندازه گیری کرد؟ مثلا همین عشق خودمون! کجا دیدی با کیلو بهت بکشن بدن؟ ب قول سهراب جانم: و خدایی که در این نزدیکی است: لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پنجِ وارونه چه معنا دارد؟ خواهرِ کوچکم این را پرسید من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم باز هم خندیدم گفت دیروز خودم دیدم پسرِ همسایه پنچ وارونه به مینو میداد آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم بعدها وقتی غم سقفِ کوتاهِ دلت را خم کرد بیگمان میفهمی پنجِ وارونه چه معنا دارد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سهراب سپهری
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ به چه می اندیشی؟ نگرانی بیجاست عشق اینجا و خدا هم اینجاست ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ سهراب سپهری
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ 🔺نون خامهای زندگیمان را بخورید❗️ حتما تا امروز حداقل برای یک بار هم که شده شیرینی تر خریدهاید. حتما در کنار تمام شیرینیهای خوشگلِ تر به فروشنده گفتهاید یک ردیف هم نون خامهای بگذار حتما وقتی شیرینی را تعارف کردهاید خیلیها از همان یک ردیف نون خامهای، شیرینی برداشتهاند. حتما وقتی نون خامهایها تمام شد، دیگران گفتند ااا نون خامهای تمام شد، حالا اینها را چجوری بردارم؟ بله، نون خامهای خوشمزه است و راحت خورده میشه برخلاف دیگر شیرینیهای تر به ویژه ناپلئونی تا حالا از خودمان پرسیدهایم چرا وقتی نون خامهای این همه طرفدار دارد چرا تمام جعبه را پر از نون خامهای نمیکنیم؟ چون زشت است؟ چون از نون خامهای خوشگلتر هستند؟ داستان نون خامهای داستان بسیاری از ما آدمهاست بسیاری از ما راحت بودن و لذت بردن از زندگی را فدای کلاس، خوشگلی و حرف مردم میکنیم شاید قبول نکنیم اما بسیاری از ما برای حرف مردم زندگی میکنیم یعنی حاضریم زندگی خود را جهنم کنیم اما مطابق میل و نظر مردم، روزگار خود را سپری کنیم در خلوت با خودمان مرور کنیم که چه تصمیمها و کارهایی را به خاطر مردم انجام دادیم و به خاطر آن از چه مسائلی چشم پوشی کردیم بگذارید مثال دیگری برایتان بزنیم. بسیاری از ما به دنبال کفش خوشگل یا شیک هستیم حتی اگر با آن راحت نباشیم یعنی حاضریم موقع راه رفتن اذیت شویم اما کفش خوشگل یا شیک بپوشیم که شاید چشمها را به سمت خود جلب کنیم خیلی از ما برای دیگران زندگی میکنیم. زندگی میکنیم تا ببینیم مردم چه میگویند. قضاوت مردم از همه چیز برای ما مهم تر است شاه بیت کلام بسیاری از ما «مردم چه میگویند؟» است چقدر از ما به خاطر حرف مردم زیر بار قرض رفتهایم؟ به خاطر حرف مردم ماشینی گران خریده ایم که نمیتوانیم پول آن را پرداخت کنیم و زندگی را به خودمان جهنم کردهایم که مردم بگویند مهندس فلانی یا دکتر بهمانی ماشین گران سوار میشود چرخ زندگیمان نمیچرخد اما به خاطر حرف مردم حاضر نیستیم به سراغ کارهایی برویم که شان اجتماعی ما را ندارد که مبادا مردم بگویند فلان و بیسار بگذاریم مردم هرچه میخواهند بگویند. بگذاریم آنها هر جور که دلشان خواست فکر کنند ما برای خودمان زندگی کنیم. به خودمان اجازه بدهیم لذت زندگی راحت و جذاب را بچشیم بیاییم به خودمان قول بدهیم، راحت زندگی کنیم و اجازه ندهیم حرف دیگران، کلاس، خوشگلی و...، غل و زنجیر شوند به دست و پای ما 🔻بیاییم نون خامهای زندگیمان را بخوریم و لذت ببریم و از این لذت بردن کیف کنیم به قول سهراب زندگی درک همین اکنون است شاید این خنده که امروز دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* مصطفی داننده
*~*~*~*~*~*~*~* در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه دورها آوایی است که مرا می خواند *~*~*~*~*~*~*~* سهراب سپهری
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ سهراب سپهری
o*o*o*o*o*o*o*o خودمان را پس دادیم به روزمرگی هایمان و گم شدیم در یک بی تفاوتی محض واما گاهی میان سادگی بیت های سهراب در حوالی عاشقانه های فروغ در لا بلای نارنجی های پاییز در گوشه کناره های فال قهوه در حنجره ی باد و بغض باران در نگاه خیره ی غروب،انگار خودمان را صدا میکنیم
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ امدی ، جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب امدی سنگدل این زودتر می خواستی، حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک روز مهمان توام، فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا چه که با این عمر های کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من، لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر این سفر راه قیامت می روی، تنها چرا ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ استاد شهریار
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم