^^^^^*^^^^^
به داشتن سرداری مثل تو افتخار میکردیم
دلمان به بودنت گرم بود
شنیدن نامت لرزه به تنشان می انداخت
همانهایی که خواب را بر چشمانشان حرام کردی
لذا آسمانیت کردند و دستان نجسشان را به خون پاکت آلودند
اما شنیدن نامت برای مردمان سرزمینت و اغلب جهانیان لرزه بر دلشان می انداخت چرا که آنان شیفته ات بودند و تمام دل و وجودشان با عشقت عجین شده بود..وآن شیفتگی اکنون به والاترین درجه خود رسیده است ..چرا که این عشق از بغض در کلامشان و اشک در چشمانشان در غم فراقت هویداست وتو تا ابد در دلشان جاودانه خواهی ماند
ای مالک اشتر سرزمینم
میدانم حال خوشحالی چون به آرزوی بزرگت رسیدی اما آتش خشم و اندوه درون ما تا زمانی که انتقام قطره قطره خونت را از آنان نگیریم فرو نمی نشیند
ای سردار بزرگ ایران
آنان به خاطر کاری که کردند تاوان بسیار سختی را پس خواهند داد
oOoOoOoOoOoO
گرگها خوب بدانند،دراین ایل غریب
گر پدر مرد،تفنگ پدری هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
oOoOoOoOoOoO
●ایرانم تسلیت●
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ببین آقا هوای جسم و جانم زمستان است و روح پیر دارد
نشسته گرد بیماری به رویش، دل مغموم و چشم سیر دارد.
همین دردی که از ظلم و قساوت رسیده تا به عمق استخوانم
چنان پرخیده گرد من که انگار دو دستانم غل و زنجیر دارد.
ببین آقا درون سرزمینت نزاع و جنگ و درگیری به راه است
نزاعی که برایت هدیه جان هزاران طفل بی تقصیر دارد.
ببین از ناله های مادری که شده آبستن درد و شکنجه
برای سیری قنداقه هایش فقط گریه به جای شیر دارد.
زمین اینجا پر است از آیه هایی که یک یک بر فراز نیزه هایند
نفس در لابه لای ضجه هاشان هزاران جزء بی تفسیر دارد.
بجای ندبه و یاسین و وارث خوارج های مست این بیابان
زبان هاشان همه تهدید و مرگ است سراسر کفر و تحقیر دارد.
ببین آقا که در این آشیانه دگر حال و هوای ندبه هم نیست
برای منجی دل خسته ای که به جای آمدن تاخیر دارد.
نیا اینجا که دیگر وقت آن نیست برای آمدن باری ببندی
نیا دیگر که این قاصد دلی پر از این غیبت از این تاخیر دارد.
برای جمعه ی این هفته ام من فقط در مجسم را کشیدم
که اشعارم تب ناقوس مرگ است و ابیاتی که حکم تیر دارد.
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شعر از مصطفی مشکانی _ قاصدک