○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
از بالای درخت تنومند گیلاس که تازه به شکوفه نشسته بود به مادر مینگریستم
داشت تلاش می کرد مرا متقاعد کند که هرچه زود تر از درخت پایین بیایم
بیا پایین دختر می افتی آخه خجالت هم خوب چیزیه
من که اندازه تو بودم داداشتو زاییده بودم
این کارها برای تو عیبه اگه یکی تو رو بالای درخت ببینه چی فکر می کنه؟
لجوجانه در حال تکان دادن پاهام روی درخت گفتم هر کی هر چی میخواد بگه من پایین نمیام
مادر در حال کندن گونه اش در حالی که به بالا نگاه میکرد و دستش را در برابر نور خورشید جلوی صورتش گرفته بود گفت
این اداها برای چیه؟ برای اینکه حرفتو به کرسی بنشونی؟
بیا پایین مادر بیا الان مهمان ها از راه می رسند من هم هزارتا کار دارم
بیا برو لباستو عوض کن دستی به سرت بکش
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
سالهای بی کسی نوشته مریم جعفری
رمان زیبایی هست خوندنش رو به همه توصیه میکنم
****►◄►◄****
جمعه ای باران گرفت
خشم سیلی جان گرفت
لحظه ها آرام بود
ناگهان طوفان گرفت
پیک رحمت قطره آب
بیرق طغیان گرفت
خنده ها کوچیدو رفت
گریه ها میدان گرفت
زندگی از ریشه کند
قدرت شیطان گرفت
در بهاری چون خزان
غنچه را آسان گرفت
دست شب دزدیده روز
مادر تابان گرفت
ناله ها زاییده موج
راحت انسان گرفت
کودکی در زیر آب
دامن مامان گرفت
من نمی گویم چه شد
آن نباید آن گرفت
آب آتش زد چنار
مرگ را مهمان گرفت
****►◄►◄****
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
روزی ملا نصر الدین از همسایه ی خود دیگی را قرض گرفت
و روز بعد هنگام تحویل ، دیگچه ایی را داخل آن قرار داد و به همسایه برگرداند
همسایه گفت که ملا اشتباهی دیگچه ایی را اضافه به من داده ایی
*bi_chare* *bi_chare*
ملا نصر الدین گفت نه اشتباهی نشده دیروز که دیگ را از تو قرض گرفتم دیگه تو آبستن شد و این دیگچه ازو به دنیا آمد و چون دیگ از تو بود پس دیگچه هم برای تو است
*gij_o_vij* *gij_o_vij*
همسایه بسیار شاد شد و دیگ و دیگچه را برد و بسیار خرسند ازین اتفاق بود
روزی دیگر باز ملا نصر الدین دیگ را از همسایه قرض گرفت و دیگر به همسایه پس نداد
همسایه به خانه ی ملا نصر الدین آمد و گفت پس چرا دیگ را باز نمیگردانی
*bi asab* *bi asab*
ملا گفت متاسفانه دیگه شما باره یگر در خانه ی من آبستن شد ولی این بار سره زا رفت
*gerye* *gerye*
همسایه رو به ملا کرد و گفت چرا جفنگ و چرت و پرت میگی آخه مگه میشه دیگ آبستن بشه و سره زا بره
*jar_o_bahs* *jar_o_bahs*
ملانصرالدین جواب داد
آری همانگونه که دیگچه را به عنوان فرزنده دیگ به خانه بردی دیگت هم سره زا رفت
*amo_barghi* *amo_barghi*