..♥♥.................. من و خیلی از دخترها ، جز دختران معمولی هستیم برای ما از اول سخت بود با کفشِ پاشنه بلند مسیرهای طولانی را راه برویم و جیکمان از پا درد در نیاید ما از همان اول دنبال کفش اسپرت بودیم که بتوان با آن،ساعت ها در شهر، قدم زد ، دوید و بی توجه به کج شدن روسری، شاد بود ما مشتاق صحبت با مردها نبودیم به چشمانشان زل نمیزدیم بیشتر وقت ها از گوشه و کنار رد میشدیم و میرفتیم ما از بچگی یاد گرفتیم ساده باشیم راستش ما مثل معشوقه های امروزی شما هر روز یک رنگ و یک بو نبودیم عشوه و ناز ، مادر زادی در رگ و خون ما نبود امکانش بود یک روز شلخته باشیم ، ناراحت باشیم ، گریه کنیم ما نمیدانستیم در هر موقعیتی باید شیک باشیم و روسریمان کج نشود ما همان دخترانی هستیم که عشق را در زندگی یاد گرفتیم نه اینکه به ما گفته باشند همیشه خوش چهره و خوش بوترین باش، تا تمام شهر را عاشق کنی بوی ادکلن ساده و آرام ما ،میان هزاران عطر و بوی مختلف اطرافِ شما گم شد خنده های ارام ما ، میان قهقه های پر،عشوه و بلند انها اصلا شنیده نمیشد ما عشق را در کفش های پاشنه بلندمان که خاک میخورد، جا گذاشتیم ما با همان کوله پشتی و کفش اسپرتمان ، بی صدا آمدیم در زندگی شما ما حتی کفش هایمان پاشنه بلند هم نبود که صدای رفتنمان را بشنوید ما یک دسته دختر معمولی بودیم،فهمیدیم باید عوض شویم تا مارا ببینید اما نتوانستیم.ما معمولی بودیم، هنوز هم هستیم چون اینطوری راحت تریم خوشحال تریم ما بلد نیستیم خودمان نباشیم
*~*****◄►******~* نَه چشمآטּ آبــﮯ دارَم نه کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد هَمیشِه کَتآنـﮯ مـﮯ پوشَم روی چَمَن هآ غَلت میزَنَم عِشوه ریختَن رآ خوب یادَم نَداده اَند وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ بوﮮ اُدکُلنَم مَستت نمیکُند نگرآטּ پآک شدטּ رُژ لَب و ریملَم نیستَم لآک نآخن هآیم اَز هزآر مترﮮ داد نمیزَند گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد میزَنم خدآیَم رآ بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم وبَعضـﮯ آدم هآﮮ اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنیآ عَوض نمیکُنم شَبهآ پآیه پَرسه زَدن دَر خیآبآטּ و مهمآنـﮯ نیستَم بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کُنم وَ بگویَم دوستَت دآرَم وقتـﮯ حتـﮯ به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، دوستَت ندآرَم وَلـﮯ اَگر بگویَم دوستَت دآرَم ، دوست دآشتَنم حَد ومَرزﮮ ندآرَد مَن خآلِصآنه هَمینَم *♥♥♥♥*♥♥♥♥*
^^^^^*^^^^^ از چاله بیرون میزدم تا چاه راهِ فرار از خویشتن باشد ای تف به هرچه دل ؛همان بهتر آدم فقط چشم و دهن باشد (: ^^^^^*^^^^^ علیرضا اذر
بایداز محشر گذشت این لجنزاری که من دیدم سزای صخرههاست گوهر روشندل از کان جهانی دیگراست ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ عذر میخواهم پری من نمیگُنجم در آن چشمان تنگ با دل من آسمانها نیز تنگی میکنند روی جنگلها نمیآیم فرود شاخه زلفی گو مباش آب دریا ها کفاف تشنه ی این درد نیست بره هایت میدوند جوی باریکه عزیزم راه خود گیر و برو یک شب مهتابی از این تنگنا بر فراز کوهها پر میزنم میگذارم میروم ناله ی خود میبرم میگذارم میروم ناله ی خود میبرم دردسر کم میکنم چشم های خیره میپاید مرا غرش تمساح میآید به گوش کِبر فرعونی و سحر سامریست دست موسی و محمد با من است میروی وعده ی آنجا که با هم روز وشب را آشتیست صبح چندان دور نیست ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ شعر بالا اثر استاد شهریار که برای معشوقه اش ثریا ابراهمی که در شعر ها پری مینامیدش خوانده شده این فایل رو هم گوش بدید خیلی قشنگه دکلمه سکانس اخر سریاله شهریاره [audio mp3="/uploads/2016/09/khengoolestan_shariar_veda.mp3"][/audio] دانلود فایل ◄
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوسه نه... خندهی گرم از دهنت کافی بود این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟ قفس زلف شکن در شکنت کافی بود میشد این باغِ خزاندیده، بهاری باشد یک گل صورتی دشت تنت کافی بود لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای از همان دور مژه همزدنت کافی بود قافیه ریخت به هم... خلوت من خوشبو شد گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ حامد عسگری
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم