♥♥.♥♥♥.♥♥♥
عاقا ما دیروز داشتیم حاضر میشدیم بریم عروسی، گفتم برم یه تخلیه باری تو دشوری بکنم
😀
خلاصه که یدفعه شیلنگ از دستم در رفتــ
بلند شدم برش دارم که تا به خودم جمبیدم رفت از زبونه ی درپوش چاه تو
😂😂😂
هیچی دیگه شروع کردم شیلنگ و کشیدن این درپوشه هم لق شده بود هی تکون میخورد
خلاصه در یه حرکت گوزوسکوپی شیلنگ و کشیدم بیرون
اوفــــــــــــ اوفـــــــــــ نگم براتونـــ
درپوشه به چهار رنگ قهوه ای پررنگ ، سیاه قهوه ای کمرنگ و سبز تقسیم شده بود
به اۻافه ی اینکه یسری موی حدود نیم متری ام بش چسبیده بود
بعد مجبور شدم با دستای خودم درپوش پیپی ای رو جا بندازم سر جاش
دیگه داره باورم میشه وسواس نیستم، چسواسم
♥♥.♥♥♥.♥♥♥