♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اشک هایی که دیده نمی شوند از اشک هایی که دیده می شوند تلخ ترند خطرناک ترند غم انگیزترند و نابودکننده تر آن هایی که دیده می شوند سرازیر می شوند پاک می شوند و لای دستمالهای کاغذی بازیافت می شوند اما اشک هایی که حبس می شوند تکه ای از شما را تخریب می کنند سقف های باران خورده را مرور کنید پشت بام هایی که آبچکان هایشان گرفته دیر یا زود راه باز می کنند گاهی مسیری پیدا می شود که ما به آن بهانه می گوییم و گاهی هم،گوشه ای نم می زنند اگر کسی را دارید که نمی خواهید نم بزند و خبر از بامش دارید دست بکار شوید اشک های مانده چشم ها را زرد می کنند ☺❤🌿 صابر ابر
*♥♥♥♥*♥♥♥♥* زیباترترین " معماری " من ساختن " ذهن و دل " خویشتن است در گستره ی وسیع اندیشه ی خود سازه ای باید ساخت با ستونهایی برافراشته از افکارم و مصالح ، همه از جنس امید و مراقب باشم نقش " افکار غلط " در ذهنم نقشه ی " تخریب بنیاد " من است ميتوان زيبا زيست نه چنان سخت که از عاطفه دلگير شويم نه چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بد و خوب لحظه ها ميگذرند گرم باشيم پر از فکر و اميد عشق باشيم و سراسر خورشيد زندگي همهمه مبهمي از رد شدن خاطره هاست هر کجا خنديديم هر کجا خندانديم زندگاني آنجاست بي خيال همه تلخي ها ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ❤دلاتون شاد و لباتون خندون ❤
فرصتی برای آگاهی ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ ده ویروس کلامی که موجب تخریب ارتباط می شود یک . نصیحت تکراری دو . تذکر مداوم سه . سرزنش چهار . منت گذاشتن پنج . مقایسه کردن شیش . جرو بحث کردن زیاد هفت . برچسب منفی زدن هشت . پیش بینی منفی _ نفوس بد نه . گله و شکایت مداوم ده . متهم کردن ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مراقب سلامت رابطه ها باشیم
*** شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی کند ( توضیح: اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند) این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب کرد! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود اما براستی چه اتفاقی افتاده بود؟ که در یک قسمت تاریک آنهم بدون کوچکترین حرکت، یک مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنین موقعیتی زنده مانده چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟ همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد مرد شدیدا منقلب شد! چهار سال مراقبت. و این است عشق! یک موجود کوچک با عشقی بزرگ *** * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * *labkhand* دم خنده هاتون گرم *labkhand*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم