♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
سلام✋حالت چطوره؟
حال احساست چطوره؟
یعنی الان دقیقا چه احساسی داری؟ چی؟ بنویسش...احساستو
همین الان رو یه کاغذ یا حتی گوشیت بنویس
دقیقا چه احساسی داری
با دقت بنویس؛ چون میخوام یه چیزی بهت بگم... اون جمله ای که الان نوشتی، ماهیت اتفاقات آینده ی
نه چندان دور زندگیتو مشخص میکنه
گرفتی چی شد؟
مهمه که در لحظه زندگی کنی
مهمه که مدام از خودت بپرسی؛ من الان دقیقا چه احساسی دارم؟
مهمه که بر احساست نظارت داشته باشی و
آگاهانه انتخابش کنی
چون احساس الان تو تک تک اتفاقای بعدی تو رو رقم میزنه.
ممکنه بگی؛
من به رد شدن تو کنکور، هیچ وقت فکر نکردم اما رد شدم؛ چرا؟
چون زمانی، احساس نگرانی و غم شدید در وجودت داشتی
اون حس، اتفاقی رو برات رقم می زنه که دوباره تجربه اش کنی... دقیقا همون احساسو
ممکنه بگی
خب برای همه اتفاقای غم انگیز می افته، آدم ناراحت میشه... میخوام بهت بگم دقیقا، اما کِشِش نده
اون اتفاق غم انگیزو نکن نشخوار ذهنی و
هی مدام، نرو وسط انرژیای سیاه
اتفاق بدی افتاد، غمگین شدی، گریه کردی... باشه... وقتی آگاه باشی به این که احساس الانت ماهیت اتفاقات بعدی زندگیتو رقم می زنه، زودتر خودتو جمع و جور می کنی و بر غم ات غلبه می کنی
احساس اضطراب، اتفاق مضطرب کننده میاره؛ احساس شادی، اتفاق شاد
موضوع اینه که احساس تو، اتفاق و جریانات زندگیتو میسازه و دیگه نمیپرسه آیا اینا رو دوست داری یا نه؟ چون خودت قبلا دستورش به کائنات دادی
پس هربار یادت رفت
هر بار ذهنت نشخوار غم و استرس و نگرانی که
هزااار ماشالله همه تون توش استادین، راه انداخت؛ سریع احساستو یه گوشه بنویس
به کلماتی که نوشتی دقت کن و
حالا از خودت بپرس
آیا می خوای اتفاقای زندگیت بر مدار اون بچرخه؟ اگه نه سریع احساستو عوض کن
چه جوری؟
کمترین کار اینه که فکر نکنی... اینو که دیگه میتونی؟ آره فکر نکن
تمرکز کن رو دم و بازدمت و در لحظه باش
فقط باش بدون فکر
کم کم بدون این که متوجه شی
احساست رو به بهبود میره و کم کم ذهنت عادت میکنه، نشخواراشو عوض کنه
حالا انگار ذهن ما بزغاله است
😁
حالا که این متنو خوندی و به اهمیت احساست
پی بردی، الان بگو چه احساسی داری؟
*@@*******@@*
فدای سرت
اگه دنیا باهات کنار نمیاد
اگه کسی حرفتو نمیفهمه
اگه زندگی با اتاق خلوتت درگیره
فدای سرت
اگه هیچ چیز اون جور که می خوای نمیشه
اگه دلت پره و دستت خالی
اگه روزا حسرت میشی و شبا آرزو
فدای سرت
اگه یک دل نه صد دل عاشق اونی شدی که دلتو شکست
اگه ساز زندگیت کوک نیست و ملودی روزگار از دستت در رفته
فدای سرت
اگه خوب آوردی و دیگران بدش کردن
اگه آشنایان ، این روزها باهات غریبه شدن
اگه ندانسته به قضاوتت نشستن
فدای سرت
اگه رفت و پشت سرشم نگاه نکرد
دنیای ما چیز زیادی نیست که بخوای با حسرت تباهش کنی
زندگی کن دوست من
برای کسی مهم نیست که تو شاد باشی یا غمگین
برقص و دنیای خودتو باب دلت نقاشی کن
گور پدر همه ی اونایی که قلم به دست میخوان احساستو خط خطی کنن
شاد باش و با دیگران تقسیمش کن ،حتی اگر چیزی برای شادی نداری
نگو دیگه کار از کار گذشته
این تو هستی که می گذری
از آرزوهات،خواسته هات ،شادی هات ،حتی گاهی از خودت
هرچی که هست و نیست
حتی این احساس حقیر من
فـــــــدای سرت
زندگی کن و سخت نگیر
همــــــین
-----------------**--