♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بی منت من هم گله کردی
با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
از صحبت با مونس جانت، گله کردی
رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
با این که نماز تو خریدم، گله کردی
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟
از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
الهام دهقان
گویند زنی زیبا و پاک سرشت به نزد حضرت موسی عليهالسلام، كليمالله، آمد و به او گفت: ای پیامبر خدا، برای من دعا کن و از خداوند بخواه که به من فرزندی صالح عطا کند تا قلبم را شاد کند
حضرت موسی عليهالسلام دعا کرد که خداوند به او فرزندی عطا کند. پس ندا آمد: «ای موسی، من او را عقیم و نازا آفریدم
حضرت موسی عليهالسلام به زن گفت: پروردگار میفرمایند که تو را نازا آفریده است
پس زن رفت و بعد از یک سال بازگشت و گفت: ای نبی خدا، برای من نزد پروردگار دعا کن تا به من فرزندی صالح عطا کند
بار دیگر حضرت موسی دعا کرد که خداوند به او فرزندی ببخشد. دوباره ندا آمد: من او را عقیم و نازا بیافریدم
موسی به زن گفت: خداوند عزوجل میفرماید تو را نازا بیافریده.
بعد از یک سال، حضرت موسی همان زن را دید در حالی که فرزندی در آغوش داشت
از زن پرسید: این نوزاد کیست؟
زن جواب داد: فرزند من است
پس موسی عليه السلام با خداوند صحبت کرد و گفت: بارالها، چگونه این زن فرزندی دارد در حالی که تو او را عقیم و نازا آفریدی؟!
پس خداوند عزوجل فرمود: ای موسی هر بار که گفتم «عقیم»، او مرا «رحیم» میخواند. پس رحمتم بر قدر و سرنوشت پیشی گرفت
***
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
*lover*
دم خنده هاتون گرم
*lover*