لیلیپوت ایران
ماخونیک نام روستایی است از توابع بیرجند در استان خراسانجنوبی؛ این نقطه از ایران بهواسطه قدکوتاه بودن بیشتر ساکنانش به لیلی پوت ایران مشهور است. ماخونیک یکی از هفت روستای شگفتانگیز جهان است. روستای لیلیپوتی ایران شهرت و آوازهاش را از زنان و مردان کوتاه قامت خود دارد که شبها، زیر سقفی کوتاهتر از سقف خانههای ما چشم میبندند و صبحها، از چهارچوبهایی کوتاهتر از چهارچوبهای خانههای ما پا بیرون میگذارند
*********◄►*********
روستای نابینایان
این روستا که از توابع اسفراین است ، اکثریت افراد در این روستا مادرزادی نابینا به دنیا آمدهاند. اما نکته عجیب در این بین اینکه حیوانات اهلی نیز همانند گاو و گوسفند و حتی گربهها در این روستا نابینا به دنیا میآیند .
*********◄►*********
روستای بیزمان
روستای ایستا از توابع طالقان یکی از روستاهای ایران است؛ روستایی که در آن زمان ایستاده است. این روستا جایی است که هیچگونه امکانات دنیای جدید را نمیپذیرند و بدون آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و... زندگی میکنند.
ساعت مچی و دیواری در محل زندگی اهالی این روستا وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانههای آنان به کار نرفته است. آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه میدهند. حتی شایع است که میگویند اهالی این روستا شناسنامه ندارند و جزو جمعیت آماری ایران هم محسوب نمیشوند.
*********◄►*********
روستایی که به لاتین مینویسند
اما بدون شک عجیبترین روستای ایران روستای زرگر است. اهالی این روستا هم ایرانیاند هم اروپایی ، مردم روستای «زرگر» زبان مادریشان «رومانو» است؛ داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است. زرگریها خودشان هم دقیقا نمیدانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است، این مردم همهشان به زبان رومانو حرف میزنند و به لاتین مینویسند.
*********◄►*********
فقط مردان به این روستا بروند
مردم روستای ایستا عروسی و عزا ندارند، تولدشان را جشن نمی گیرند و مراسمی مثل سالگرد ازدواج برایشان بی معناست. آنها مهمان نواز هستند اما تا وقتی یک زن قصد ورود به روستای شان را نداشته باشد. بنابراین برای سفر به روستای ایستا نمی توانید خانوادگی راهی شوید. این یک سفر کاملا مردانه است،ایستایی ها شناسنامه هم ندارند و هیچ خدماتی از دولت نمی گیرند. آنها در مقابل امکانات جدید و تکنولوژی جبهه می گیرند و حاضر نیستند هیچ چیز جدیدی را بپذیرند
*********◄►*********
خانمی در زمین گلف سر گرم بازی بود ، ضربه ایی به توپ زد که باعث شد توپ به بیشه های کنار زمین گلف بیافتد
خلاصه برا پیدا کردن توپ به کنار بیشه ها رفت
در هین پیدا کردن توپ به یک قورقابه برخورد که در تله گیر کرده بود و در کمال تعجب میتوانست با زبان آدمیان صحبت کند
قورباقه رو به خانم کرد و گفت که اگر مرا آزاد کنی میتوانم سه آرزویت را بر اورده کنم و شرایطی هم برای ...
قبل از تموم شدن آرزو خانم او را از بند تله آزاد کرد
قورباقه گفت : تو هنوز شرایط رو نشنیدی ، خانم گفت بگو
قورباقه گفت شرایطش اینه که هر چیزی که آرزو کنی ده برابرش رو به شوهرت میدم
خانم قبول کرد
و گفت اولین آرزوم اینه که زیبا ترین زن دنیا بشم
قورباقه گفت شوهرت ده برابر زیبا تر از تو خواهد بود و خانم های دیگر چشمشون به دنبال شوهرت باشه
خانم جواب داد اشکال ندارد ، چون او زیبا ترین مرد دنیا میشود و من زیبا ترین مرد دنیا پس کسی زیبا تر از من نمی یابد
و قورباقه آرزویش رو براورده کرد
به عنوان آرزوی دم از قورباقه خواست که او را پولدار ترین آدم رو زمین کند
قورباقه گفت شوهرت ده برابر تو ثروت مند تر خواهد بود
خانم ادامه داد هر چه من دارم از اوست و اونوقت او هم ماله من است
پس آرزویش براورده شد
آرزوی سوم را که گفت قورباقه جا خورد و بدون اینکه چرایی بیاورد براورده کرد
آرزوی سومش این بود که خواست یه حمله خفیف قلبی دچار بشه
نکته اخلاقی : موجودات خطر ناکی هستند این خانوما :D