♥♥.♥♥♥.♥♥♥
میگفت
همه ی رابطه ها تاوقتی خوبه که آدمها قبل از قصه ی عشق و عاشقیشون باهم رفیق باشن
واسه هم زیرو رو نکشن؛ بهم انرژی مثبت بدن
کنار هم واس آرزوهاشون بجنگن ورویاهاشون رو باهم ببینن!
آرمان رنجبریان
*********◄►*********
من
تکمیل شده ی گرافیکم
شمایی که میگین من کم هوشم و رفتم گرافیک... من نابغه ام، چون با علاقه م پیش رفتم
تمام ریاضیات تو رو با علم مناظر زیر سوال میبرم
دنیای هستی و با تصویر سازیم نابود میکنم
مغز و روانتو با عکاسی بهم میریزم
طراح آیندتم
تاریخ اجداتو به چالش میکشم
من گرافیستم
حق نداری من و کم هوش خطاب کنی
چون تو دوتا معادله ی ریاضی بلدی
من
خدای معادله های زندگی ام
*********◄►*********
من یه گرافیستم
گرافیست یعنی دلهره شب ژوژمان
گرافیست یعنی شب تاسحر کار کردن و خواب موندن و به کلاس نرسیدن
*********◄►*********
گرافیست یعنی ساعت ها تاریکی و بو و استرس خوب چاپ نشدن عکس
گرافیست یعنی بوی حلال رنگ ها و آب و قلم و تنالیته های رنگی و کاغذ اشتنباخ و پالِت کثیف
*********◄►*********
گرافیست یعنی تخته شاسی، مداد، تیغ، کاغذ آچار، گرمای میزنور، خورده های نوک تیز کاغذ
گرافیست یعنی شب تا صبح بیداری، گرسنگی و کار و موسیقی تا سپیده صبح
گرافیست یعنی مغازه های لوازم تحریر و لیست وسایل مورد نیاز کارگاه تصویرسازی
*********◄►*********
گرافیست یعنی کشیدن و هاشور زدن کوزه های قد و نیم قد
گرافیست یعنی کارگروهی و خش خش مداد
گرافیست یعنی انگیزه مخلوط کردن رنگ های روشن با تیره... روپوش بلند رنگی... لباس های دوست داشتنی لک دار
*********◄►*********
گرافیست یعنی کار مجانی به خاطر دل
یعنی تعریف... توضیح... توصیف، نقد، حرف حرف حرف
گرافیک یعنی کاغذ شطرنجی و پوستی
یعنی اتود زدن... براده های پاک کن
گرافیک یعنی قدم زدن تو شهر واسه پیدا کردن سوژه عکاسی
*********◄►*********
گرافیست یعنی ده بارم کارِت خراب بشه، باید دوباره انجامش بدی
گرافیک یعنی عشق کنی از کارات و روحیه بگیری
گرافیست یعنی راپید و کاغذ گلاسه، یعنی مقوا و گواش و مداد رنگی
*********◄►*********
گرافیک یه رشته نیست
یه سبک زندگیه
(: