زبان تنها عضویست که هم رنج بی پایان به همراه دارد وهم گنج بی پایان واژه ها تنها کارشان توصیف زیبایی نیست تنها کارشان بیان مهرورزی نیست تنها کارشان رقصیدن در شعرها و نشستن بر دل ها نیست واژه ها گاهی سنگ دل می شوند، و چنان خشن و بی رحم و بی انصاف بر روح و جان کسی چنگ می اندازند که هزاران مرهم نیز نمیتواند عمق خراشش را التیام بخشد کاش مواظب شیطنت واژه ها باشیم شاید آدمها شکننده تر از آن باشند که می پنداریم… *yes* *yes* *yes* از معجزه کلمات استفاده کن دوست من: کلمه میتواند تو را مشتاق کند مثل دوست داشتن. کلمه میتواند تو را سبز کند مثل خوشحالم. کلمه میتواند تو را زیبا کند مثل سپاسگزارم. کلمه میتواند تو را پیش ببرد مثل ایمان دارم. کلمه میتواند تو را آغاز کند مثل: از همین لحظه شروع میکنم. از همین نقطه تغییر میکنم. از همین دم طرحی نو میزنم. میتوانم… میخواهم… میشود… خود را آغاز کن دوست خوبم … یادتان باشد..! اثر انگشت شما از زندگیی که به آن دست میزنید پاک نمیشود *labkhand* *labkhand* *labkhand* از حسین رضا زاده پرسیده بودن بالاترین وزنه چندکیلو هستش که یه نفر بزنه بهش بگن پهلوان؟ آقای رضازاده درجواب گفتن بالاترین وزنه یه پتوی 400یا500گرمی هستش که صبح باید بلند کنیم تا نماز صبح یا نماز شب رو بخونیم هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کنه بهش میگن پهلوان... *neveshtan* *neveshtan* *neveshtan* اگرازکسی ناراحتی؛ یک کاغذبردارو یک مداد هرچه خواستی به او بگویی,روی کاغذبنویس. خواستی هم داد بکشی تنهاسایزکلماتت را بزرگ کن نه صدایت را… آرام که شدی،برگردوکاغذت رانگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن حالامیتوانی تمام خشم نوشته هایت رابا پاک کن عزیزت پاک کنی دلی هم نشکانده ای, وجدانت را نیازرده ای. خرجش همان مدادو پاک کن بود,نه بغض و پشیمانی گاهی میتوان از کوره خشم پخته تربیرون آمد"
*cheshmak* *cheshmak* *cheshmak*
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن : کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن ! ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل ! خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال ! هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو غیـــــــر خرج عیـــــد و … غیــــر از رختِ نو “سین” یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد “سین” دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن ! “سین” سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ “سین” چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ “سین” پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن ! تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن ! …. آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد ! گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !! من دو “سین” کم دارم ، ای نیکـو خصال ! …. گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !! “سین” ششم ، سنگ قبـــری بهر من ! تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن ! “سین” هفتم ، سوره ی الحمد خوان … بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!
(666) (666) (666)
حالا هی بگید فقط بلده ضد دختر بذاره بفرمایین
اینم یه بحثه دیگه ، فقط تو رو خدا حوصله ندارید نخونید آخه یه مقدار طولانیه !!
** :D فیلتر شده توسط شیخ المریض :D **
:shock: خیلی خنگی رحمتک این پست چی بود همش در مورد گوز بود :|