♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دل زده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه واین خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لبهات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبانت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جا مانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم
باز باران زده در گوشه ی چشمم، باید
اشک در دفتر شعرم بچکانم بروم
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
ناشناس