♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ تو به من زندگی ندادی؟ دادی؟ در واقع نه فقط این که زندگی قبلی ام را هم خراب کردی، در همشکستی و تکه تکه اش کردی حالا من به خرابه هایش چه کنم؟ پس کی میخواهد.....دست هایم را به اطراف دراز میکنم هوای خنک شبانه را روی پوستم حس میکنم می بینم دوباره دارم گریه می کنم (ویل، لعنت به تو) زیر لب زمزمه میکنم (لعنت به تو که تنهام گذاشتی) ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ گاهی اوقات برای سلامتی روحی و جسمی ما فقط باید به تصویری بزرگتر نگاه کنیم (دید بلند داشته باشیم) ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ رمان پس از تو اثر جوجو مویز
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خب گاهی اوقات آدم هوس می کند تنها باشد خودش باشد و خودش نه این که آدم منزویِ گوشه گیر یا افسرده یا این که از اطرافیانش فراری باشد،نه گاهی آدم نیاز دارد به خودش استراحت بدهد و برای چند روزی هم که شده برای خودش زندگی کند موسیقی مورد علاقه اش را گوش بدهد کتابِ مورد علاقه اش را بخواند هر وقت که دلش خواست بخوابد هروقت دلش خواست بیدار شود تنهایی قدم بزند و ساعت ها در فکر فرو برود بدونِ اینکه لازم باشد برای رفتارش توضیحی به کسی بدهد بدون اینکه نگران باشد که ای وای غذایش دیر شد ای وای امروز خانه را گردگیری نکرد ،ای وای درآمدم برای این ماه کفایت نکرد و هزار فکر و استرسِ دیگر گاهی به تنها بودنِ اطرافیانتان رضایت بدهید اجازه بدهید بار روی دوشش را کم کند باور کنید روح و روانش جانِ تازه می گیرد و با حس و حالی بهتر به شما بازمی گردد
..*~~~~~~~*.. میدونی چیه؟ این روزا بیشتراز هرزمان دیگه ای به اطرافم توجه میکنم انگار پرده ای ازروی چشمام برداشته شده ، کمبودهامو بیش ازحد حس میکنم ، انگار این عقده ها سربازکردنو قصد رسوایی دارن نبود خیلی چیزارو حس میکنم، یکیش خوده تو که با دریغ کردن خودت ازمن قصد نشون دادن مرد سالاری رو داری میخوای بهم بفهمونی منو نمیخوای ، میخوای بفهمونی جوری که تو جانان منی من نیستم ، اصلا من برای تو چیم؟ اصلا منو میبینی؟ ، بین اینهمه آدم که دوروبرته منو که گوشه پنجره نشستمو از تو مینویسمو میبینی؟ ، بخدا که نمیبینی تاحالا شده به من برای یه ثانیه هم که شده فکر کنی؟! تا حالا شده وقتی میام سمتت برای سلام ضربان قلبمو که صداش به گوش فلک میرسه رو بفهمی، تاحالا شده با خودت فکر کنی دلیل اینکه باهات دست نمیدم چیه؟ نه نشده چون تو همیشه به چشم یه بچه به من نگاه میکردی، حتی الان که هفده سالمه بازم واست با هفت سالگیام فرقی ندارم، گاهی اوقات ایقدر ازت حرسم میگیره که ازت متنفر میشم، ولی یه دقیقه بعدش وقتی میخندی و با اون چال لعنتیه من به فداش دلبری میکنی بیش ازپیش عاشقت میشم، دوستای نزدیکم هرکدوم که ازتوی جانان خبردارن منو منع میکنن میگن الان بچه ای خامی هوسه ازسرت میپره، میگن اختلاف سنیمون زیاده، ولی من گوشم بدهکار هیچکدوم ازاین حرفا نبود، اگه اونا خبرداشتن که زندگی من خلاصه میشه تو خنده هات و بمی صدات هرگز همچنین حرفایی نمیزدن، اگه خبرداشتن واسه دیدن تو چه کسایی رو که بهونه نکردم قضاوتم نمیکردن ، اینقدر دوستدارم که حرفاشون برام هیچ ارزشی ندارن ولی، بعضی شبا که تنهام فکرایی مثه خوره به جونم میفتن، به اختلاف قدمون نگاه میکنم ولی بعدش باخودم میگم زن باید کوتاه تر از مردش باشه تا تو بغلش جاشه به اختلاف نه سالمون نگاه میکنم ولی بعدش میگم سن فقط یه عدده دلا باید همسن باشن به اختلاف اخلاقمون نگاه میکنم که هرچقدر من شوخ و خاکیم تو به همون اندازه مغروریو جدی خندهات و فقط توجمع خونوادگی خودت میشه دید ولی بازم باخودم میگم اینم درست میشه دلداری دادن به خودم شده کاره هرروزم، اولین باری که از دستت بغض کردمو یادمه رنگا ازدستم افتاده بودن و پاشیده بودن به لباست چنان دادی سرم زدی که کل اهل خونه متوجه شدن ازشدت بغض نمیتونستم حرفی بزنم توی بیرحمم اخم کردیو رفتی غافل از اینکه دلیرو زیر پات له کردی دوستدارم جانان من بیشتر از جونم ولی این باعث نمیشه غرورمو زیرپام بزارم، خودخواه نیستم به عشقه پاکم قسم اگه بدونم که توهم بیمیل نیستی غرور که سهله ازخودمم برای رسیدن به تو میگذرم، ولی وقتی تو اینجوری سردی و باوجود قدکشیدنو رشد کردن من هنوز منو بچه میبینی منم باخودم میگم دلم که از دستم رفت حداقل غرورمو نگه دارم باور کن جانان من تا آخرش هرکجا که باشه عاشقت میمونم، ارباب قلبم منتظرت میمونم شاید روزی برسه که به منم به چشم زن نگاه کنی تا اون زمان منتظرت میمونم "اربابم زودبیا نگذار دیر شود " " ازعشقم مطعنم میترسم این دل زمینگیر شود" . . . رویای الکیه ولی ای کاش تمام حرفهای دلم را میخواندی توقع ندارم ازچشمانم بفهمی ای کاش فقط کلماته قطارکرده برروی صفحه رامیخواندی ای کاش ای کاش ای کاش ..*~~~~~~~*.. میدونی چیه؟ ◄ میدونی چیه؟ ◄
*@@*******@@* زنها گاهی اوقات حرف نمی زنند چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود تنها با نگاهشان حرف می زنند، به اندازه یک دنیا با نگاهشان حرف می زنند اگر زنی برایتان اهمیت دارد از چشمانش به سادگی نگذرید به هیچ وجه *@@*******@@* سوئتفاهم اثر سیمون دوبوار
درانگلستان تمام تاکسی های کرایه باید 1 عدد یونجه و 1 کیسه جو در خودرو همراه داشته باشند این قانون از زمان درشکه های کرایه این کشور بر جای مانده است *********◄►********* آرژانتین، از معدود کشورهاییست که بجای استفاده از عکس مشاهیر، از تصویر حیوانات روی اسکناس استفاده میکند *♥♥♥♥*♥♥♥♥* امپراطوری عثمانی در حفظ اسرار وسواس شدید داشته بسیاری از سلاطین، کر و لالها را برای کار در دربار استخدام میکردند تا حتی نتوانند فالگوش بایستند، چه برسد به اینکه اطلاعات درز دهند *********◄►********* ۰شرکت " رولزرویس " ربات های سوسک نمایی را ابداع کرده که در موتور هواپیما میچرخند و مشکلات احتمالی را بررسی و اعلام میکنند، با این ربات دیگر نیازی به خارج کردن کل موتور هواپیما برای تعمیر نیست *♥♥♥♥*♥♥♥♥* تمساح ها گرما را از طریق دهان خود حس میکنند چون آنها عرق نمیکنند و دارای هیچ غدد عرق نیستند *********◄►********* آب رودخانه ای در جنگل های آمازون به قدری داغ است که به نقطه جوش رسیده و می توان در آن چای درست کرد مردمان آن جا معتقدند که دلیل گرمای آب اژدهای خوابیده در کف آن است *♥♥♥♥*♥♥♥♥* میزان فشار اکسیژن در رحم مادر در حدی پایین میمونه که جنین 95% اوقات خواب باشه این فشار کم اکسیژن برابر با میزان فشار اکسیژن بالای کوه اورسته *********◄►********* جالبه بدونید مخترع تلویزیون یعنی Philo T Farnsworth هیچگاه به فرزندانش اجازه نداد تلویزیون تماشا کنند او یک بار به پسرش گفت هیچ چیز مفیدی در تلویزیون وجود ندارد و نمیخواهم حتی فکر دیدن برنامه هایش در سرتان باشد استیو جابز موسس کمپانی اپل هم به فرزندانش اجازه استفاده از آیپد رو نمیداد *♥♥♥♥*♥♥♥♥* محققان دانشگاه IMIT ملبورن دریافتند حشراتی مانند زنبور عسل و زنبور اروپایی با استفاده از مکانیزم های بصری شبیه به انسان قادرند چهره یکدیگر را با دقت بالایی تشخیص دهند *********◄►********* بیشتر خاکی که زیر تخت شما بعد از مدتی جمع میشود در واقع تجمع سلول های مرده ی سطح پوست شما هستن نه خاک *♥♥♥♥*♥♥♥♥* اگر شما قرار بود در تاریکی مطلق زندگی کنید بدن شما خود را با روز های 48ساعته مطابق می کرد طوری که 36ساعت بیدار مانده و 12 ساعت می خوابیدید *********◄►********* در سالهای 1400 ، آفریقایی ها زنبورهای قاتل را برای محافظت از روستاهای خود در برابر بازرگانان آموزش می دادند *♥♥♥♥*♥♥♥♥* بسیاری از زنان ژاپنی از اینکه صدای ادرار کردنشان شنیده شود شرمسار میشوند بسیاری از زنان، برای اینکه این صدا شنیده نشود سیفون توالت را در هنگام عمل توالت باز نگه میدارند که آب زیادی هدر میرود پس کالایی با مارک «اوتوهیمه» آمد که با فشار دکمه ای صدای فلاش پخش میشود *********◄►********* در قدیم تار ویولن را از روده گوسفند درست میکردند که گاهی اوقات به دور آن مس یا نقره میپیچیدند گرچه امروزه این سیمها مرسوم نیست اما ویولونیستهای کلاسیک بدلیل صدای گرم آنها را ترجیح میدهند
شهید «علیرضا اشرف گنجویی» در طول مدتی که در جبهه حضور داشت، چندین نامه دلتنگی با همسرش «ملیحه ابراهیمی» رد و بدل کرده است که یکی از این نامهها ، در ۵ شهریورماه سال ۱۳۶۳ نوشته شده است o*o*o*o*o*o*o*o o*o*o*o*o*o*o*o بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خداوندا! اگر تمامی درختان قلم و تمامی آب دریاها مرکب [شوند]، شاید بازهم توان بازگو کردن احساسات جوشیده از قلب این عاشق دلخسته را در قالب واژهها و کلمات نداشته باشند مقدمتاً با سلام گرم به پیشگاه امام زمان و رهبر کبیر انقلاب اسلامی که در دامان یگانه بانوی عالم بشریت، فاطمه دخت والاگُهر پیامبر تربیت یافتهاند و همچنین عرض سلام به حضور والامقام زنانی که در بستر خونین تاریخ رهرو راه فاطمه و زینب (س) بودهاند و از دامان تعلیم و تربیتشان مردانی به درجات رفیع ایمانی عروج کردند که این مردان خود ورقزننده و سازنده صفحات درخشان تاریخ انسانیت بودند. منجمله خدمت بهترین زن عالم موجود، ملیحه خانم این مادر نمونه در سنگر تعلیم و تربیت ملیحه جان ! الان پنج روز است که از هم جدا شدیم. اما خود میدانی چقدر برایم سخت گذشته [است] باور کن گاهی اوقات فکر میکنم اگر به رضای خداوند متعال فکر نمیکردم، چگونه میتوانستم دوری از عشق جاودانهام ملیحه را تحمل کنم امیدوارم خداوند به ما توفیق عمل برای یاری دینش عنایت فرماید عزیزدلم، ای جگر گوشهام! پس از آنکه لحظه جدایی فرا رسید و با دنیایی از خاطرات خوش و دلی گرفته از غم دوری از هم جدا شدیم، من در مسیر، خودم به تهران رسیدم که همانطور در سایر نامهها گفتم، آقای صافی و خانواده نبودند که از آنجا به سنندج و از آنجا به مریوان آمدم و الان که مشغول نوشتن این نامه هستم و در سنگر نشستهام و ساعت حدوداً ۶ است در مورد آمدنم احتیاج به ذکر نیست، فقط این را بدان که خدا میداند با تمام وجود باور کن معنی این لفظ با تمام وجود اینجا میفهمم که یعنی چه، با تمامی ذرات وجودم هر لحظه میدانی که تمامی به یادت هستم و شاید در هر آن صدها بار، روحم به سویت پرواز میکند و پروانهوار گرد شمع وجود و هستی خودم ملیحه میگردم ملیحه جان! همانطور که ابتدا گفتم به خدا توانایی انعکاس آنچه در سرم دارم در خود نمیبینم و فقط این را بدان که دوستت دارم بیش از هر زمان دیگر و این خود معجزه الهی است که الحمدالله روزبهروز این عشق قلبی بیشتر میشود ملیحه عزیزم! خواهشی که دارم این است که از خودت مواظبت کنی؛ زیرا مطمئن باش راحتی خاطر من، در این منطقه دور افتاده زمانی است که بدانم در کمال صحت و سلامت هستی. بهخصوص که حالا دیگر امانتی داری و جمعاً شدهاید امانتین ملیحه جان! اگر مرا دوست داری به فکر خودت و بچهات باش و مرتب به دکتر برو... اگر در طول این مدت خطایی از من سر زد طلب عفو و بخشش دارم خلاصه اینها همه از ضعف ایمانی ماست، به بزرگواری خودت ببخش. به خدا نمیخواهم نامه را تمام کنم؛ زیرا تمام وجودم صحبت شده و تماماً صحبتهای عاشقانه و از ته دل، ولی امیدوارم بزودی زود از نزدیک دیدارت کنم علیرضا اشرف گنجویی در سال ۱۳۴۱ در مشهد به دنیا آمد و دوران دبستان و راهنمایی را در سرآسیاب فرسنگی کرمان گذراند و در ایام انقلاب بهعنوان یک نیروی فعال در تظاهرات ضدرژیم شرکت میکرد و در فعالیت اجتماعی و فرهنگی نقش اساسی داشت. وی در سال ۱۳۵۹ وارد دانشکده افسری امام علی (ع) و یکی از افسران فعال در عرصه سیاسی شد و با بخش عقیدتی ارتباط قوی داشت علیرضا اشرف گنجویی در سال ۱۳۶۳ وارد جبهه حق علیه باطل شد و در تیرماه سال ۱۳۶۶ در منطقه سومار به شهادت رسید و پیکر مطهرش تا ۲۴ سال مفقود بود که بعد از سالها انتظار، در تیرماه سال ۱۳۹۰ خود را به مراسم سالگرد شهادتش رساند *♥♥♥♥*♥♥♥♥* نامه های عاشقانه | قسمت اول | شهید عباس دوران ◄ نامه های عاشقانه | قسمت دوم | محمدرضا ملک خواه ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم