*@@*******@@* میدونی از چیه خودم متنفرم اینکه حتی باوجود اینکه میدونم نمیخوایم بازم دوست دارم:( میدونی اصن امشب میخوام اعتراف کنم، میخوام سرمو از پنجره بیرون ببرمو داد بزنم بگم آهای مردم من میخوامش، شاید بگن قرنطینگی زده به سرش، بگن دیوونه شده بعضیام شاید بگن عاشقه ها، ولی هیشکی بیشتر از خودم از دلم خبر نداره میدونی من باتو همه چیو دوس دارم حتی چیزایی که ازشون متنفرم وقتی اخم داشتی دلم لرزید باخودم گفتم اصلا اخموها بهترن وقتی عصبانی بودی باخودم گفتم آدمای آرومو دوس ندارم وقتی حرف نمیزدی باخودم میگفتم آدمای کم حرف قابل تحمل ترن خلاصه بگم که دنیارو با تو یه جوره دیگه میبینم برای من خوشبختی خلاصه میشه تو نگاه تو زندگیم خلاصه است تو چال گونه هات اصلا دنیای من جاییه وسط قفسه سینت جایی که سر میزارمو و با ریتمای قلبت آرامش به وجودم تزریق میشه اگه بخوام بگم تا ته دنیا حرف دارم واسه گفتن:) خلاصشون میکنم تو یه جمله ارباب قلبم، هرروز خاطره مینویسم نبودنت را، بیا تا ببندم خاطره هارا
♥♥.♥♥♥.♥♥♥ همیشه دختر کم حرفی بودم نه اینکه حرف نداشته باشما؛نه . کسی رو پیدا نمیکردم که حرفامو بفهمه .واسه همین همیشه توی اتاق دربسته ی خودم با خودم حرف میزدم . با خودم گریه میکردم . با خودم میخندیدم . یجورایی همیشه من بودم و خودم؛شایدم اون خودما تو بودی سال کنکور سال خیلی سختی برام بود چون میرفتم کتابخونه و دیگه اتاقی نبود که توش بتونم حرف بزنم یجورایی شیش ماه با هیچکی حرف نزدم؛شیش ماه هیچ آدمی تو زندگیم نبود . بعد شیش ماه که کتابخونم رو عوض کردم با دختری آشنا شدم که خیلی شبیه من بود؛مثل من بلند بلند میخندید و با دیوونه بازیاش بقیه رو میخندوند . مثل من باید حرفاشو از چشماش میخوندی . مثل من داد نمیزد ولی اگه به چشماش نگاه میکردی کر میشدی یه روز وسط خستگی درسا نشستم تورو براش زار زدم از این عشق گمشده که چند ساله تنها دلیل حال خوب و بدمه گفتم . گفتم از دخترکی که دل و دینشو به چشمای مشکیت باخت . از "جانم بفرمایید"هات گفتم . از وقتایی که از جلو مغازه رد میشدم و قایمکی از گوشه ی چشم تورو نگاه میکردم و لبخند میزدم . از وقتایی که یه بهونه پیدا میکردم و میومدم تو مغازه ولی همین که "جانم بفرمایید" رو میگفتی حول میشدم و کارمو یادم میرفت نه اینکه کارمو یادم بره ها؛کارم که دیدن تو بود . اون بهونه رو یادم میرفت . از دفترچه ای گفتم که برای دیدنت توش چوب خط میکشیدم و وقتی میدیدمت تاریخشو میزدم و کنارش رنگ لباسی رو که پوشیده بودی مینوشتم یا مثلا مینوشتم اون روز با ته ریشت دیوونم کردی یا نه؟!؟ میبینی گمگشته جان؟!؟!تو دیگه اون راز سر به مهر نیستی که این همه سال تو دلم نگهش داشته بودم . من تورو به زبون آوردم . من بالاخره فاشت کردم قبل اون هروقت یکی بهم میگفت دوست دارم با هزار و یک دلیل بی منطق از خودم میروندمش . چی میگفتم خب؟!؟!میگفتم اینهمه سال عاشق یکی ام که حتی اسمشم نمیدونم؟!؟!میگفتم یه "جانم بفرمایید" این بلارو سرم آورد؟!؟ ولی حالا دیگه دلو زدم به دریا حالا وقتی یکی بهم میگه دوست دارم با لجبازی تمام زل میزنم تو چشماشو میگم:ولی من نه . میگم من یکی دیگرو دوست دارم اونوقت میشینم تورو مو به مو براش تعریف میکنم تا بفهمه هیچ شانسی واسه بردن دلم نداره اصلا این دخترک زده به سرش میخواد انقدر عشقتو به رخ همه بکشه تا خدارو چه دیدی شاید داستان عشق اونم مثل لیلی و مجنون شایدم شیرین و فرهاد بشه و انقد دهن به دهن بچرخه تا بالاخره به گوش تو برسه من همه ی این دیوونگی ها همه ی این انتظارهارو به جون میخرم تو فقط زحمت بکش و قول بده این داستانو بشنوی و آب دستت بود زمین بذاری و به دادم برسی تو فقط قول بده بیای
♦♦---------------♦♦ شبیه پدرم شده ام عصبانی کم حرف بی پول مستاجر کاش شبیه پدربزرگم می شدم مرحوم مغفور شادروان جنت مکان 😊 ♦♦---------------♦♦ جلال حاجی زاده
-----------------**-- آورده اند که: نادانی بر آن شد، تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد، پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود خردمندی این را دید و بگفت: ای نادان! بیهوده تلاش مکن، و خود را مضحکه دیگران قرار نده الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد، ولی تو می توانی خاموشی را از او بیاموزی -----------------**--
*********◄►********* بیهوده نه از زیاد و کم حرف زدیم نه لحظه ای از شادی و غم حرف زدیم تا صبح من و خدا نشستیم و فقط درباره تنهایی هم حرف زدیم *********◄►********* جلیل صفر بیگی
بسوزد پدر عشق که سوخت جگرم دوست دخترم مادر شد من هنوز پسرم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چقدر نیستی حوصله ات از این همه نبودن سر نمیرود؟؟؟؟ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اجازه خدا؟ میشه ورقمو بدم؟؟؟ میدونم وقت تموم نشده ولی خسته شدم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هیس آرامتر عشقم در آغوش کسی خوابیده است ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میبینی بزرگترین آرزوی من چه کم حرفه؟؟؟.....تو ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سکوت میکنم به احترام تمام حرفهایی که در دلم مرد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ می گفت پای رفتن ندارم! راست میگفت با سر رفت ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سلامی با اشک و آه تقدیم به بهترینم بهترینی که تموم امید منه امیدی که همیشه باورش دارم همیشه ای که عذابم شده عزابی که به خاطر درد دوریه دوری که تا ابد پیش منه منی که به یادت هستم یادی که فراموشم نمیشه فراموشی که از خاطر تو من شدم توای که همه دار وندار منی دار وندار ی که به خاطر تو از دست دادم دستی که نبودن دستای تو رو احساس می کرد احساسی که لبریز از آتش عشقه ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ در تمام عمرم از تو مهربان تر ندیدم صدایی از صدای تو خوش تر نشنیدم در روزهای بی کسیم به فکر تو هستم شاید دستامو بگیری هر جای دنیا که باشی هیچ وقت از یادم نمیری اگر که پیشم بمونی قدر چشماتو می دونم اگه هنوز منو بخوای بازم پیشت می مونم
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم