o*o*o*o*o*o*o*o
نفس در گلویم گره خورده بود، قفسه سینه ام درد میکرد
اهریمن....بله دریافتم که من قادر به انجام کارهای اهریمنی هستم
قصد من کمک به جکی بود
من میخواستم و سعی کردم به او کمک کنم
اما نیروی من فقط می تواند برای پلیدی ها استفاده شود
و مهم تر از همه قادر به کنترل آن نیستم من تمام این فجایع وحشتناک را بر سر دوستانم آورده بودم چون قادر به کنترل نیروی خود نبودم
سپس احساس کردم از پشت سر صدای یکی از پسرها را شنیدم که چیزی گفت ابتدا با صدای کم و سپس بلندتر و به دنبال آن چندتا از دخترها هم به صدا پیوستند
و سپس صداهای بیشتر و افراد بیشتری که زمزمه میکردند
o*o*o*o*o*o*o*o
اسم من اهریمن اثر آر ال استاین