♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ نمیرنجم اگر کاخ ِ مرا ویرانه میخواهد که راه عشق ، آری ، طاقتی مردانه میخواهد کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را پرنده در قفس هم باشد ، آب و دانه میخواهد چه حُسن اتفاقی ، اشتراک ما پریشانی ست که هم موی تو هم بغض من ، آری ، شانه میخواهد تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست تسلّی دادن این فاجعه ، میخانه میخواهد اگر مقصود تو عشق است ، پس آرام باش ای دل چه فرقی میکند میخواهدم او یا نمیخواهد؟ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ❇سجاد رشیدی پور❇
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم برفت در همه عالم به بی دلی خبرم نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم من از تو روی نخواهم به دیگری آورد که زشت باشد هر روز قبله دگرم بلای عشق تو بر من چنان اثر کردست که پند عالم و عابد نمیکند اثرم قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند میان آن همه تشویش در تو مینگرم به جان دوست که چون دوست در برم باشد هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم نشان پیکر خوبت نمیتوانم داد که در تأمل او خیره میشود بصرم تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم مرا مگوی که سعدی چرا پریشانی خیال روی تو بر میکند به یک دگرم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ سعدی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را مزن ابتدای یک پریشانی است حرفش را مزن گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو چشمهایم بی تو بارانی است حرفش را مزن آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو راهمان با اینکه طولانی است حرفش را مزن دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا دل شکستن کار آسانی است حرفش را مزن خورده ای سوگند روزی عهد ما را بشکنی این شکستن نا مسلمانی است حرفش را مزن ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ فرامرز عرب عامری
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نفست ، شرح پریشانی من ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ناصر حامدی
آری خدا هست با ما اما این بودن او نیست وابسطه ی عجز و نیازه دله ما خدا همیشه با ماست قبول وقت عجز همه به پیشش آییم هنر آن است که در وقت خوش شادیمان تو به فکرش باشی یا که در وقت بزرگی و غرور ، تو به فکرش باشی که بگفتس که او خداوند غم و گریه و اندوه و بلاس او ز خندیدن ما میخندد که بگفته که خدا خشمگین است که بگفته که خدا ترسناک است چه کسی گفت خدا اشک و آه است و فغان از چه اینگونه رهانید دگران را ز خدا تو به چه حکمی خدا را به دلش تلخ کنی گر تورا ترس خدا در دل هست فکر اعمال خودت باش کنون خدا چون شبنم صبحه به گل نشسته ایی هست زیبا خود همیشه وقت آغاز کلام نام خود با مهربانی برده هر چه بد گفتن ز او گوش مده خود به دنبال خدا در سینه و در دل گَرد او ز خود در جان تو دمیده روح در میان خود به دنبالش بگرد لطف و مهرش را به قرآن دریاب که چه زیبا و قشنگ میکند نهی تو را از زشتی میدهد مژده تو را از خوبی چه کسی گفتس که این خدا بدنبال غم و آه و پریشانیه ماست **♥** این خدا با خنده ات میخندد **♥** ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *malos* شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد همین الان یهویی *malos*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم