شیخ ابوالحسن خرقانی شبی به نماز ایستاده بود،
ندا آمد که: ای ابوالحسن! خواهی آنچه از تو می دانم
با خَلق بگویم تا تو را سنگسار کنند؟؟!
شیخ گفت: پروردگارا خواهی آن چه از رحمت تو می دانم
و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجودت نکند؟؟!
پاسخ آمد: نه از تو؛ نه از من
تو به کار خود مشغول شو و من به کار خود
...
.
.
****►◄►◄****
"عطّار نیشابوری"
تذکرة الاولیاء
-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*
پروردگارم
آرامم کن همانگونه که دریا را آرام میکنی بعد از هر طوفانی
امیدم
راهنمایم باش
که در این هستی سردرگم نشوم
معبودم
ایمانم راقوی کن که تو را
در تنهایی خودم گم نکنم
-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پروردگارا
کسی که در دامان تو پناه گرفت
طعم بی پناهی را نمی چشد
هر کس که مدد از تو گرفت، بی یاور نمی ماند
آن که به تو پیوست،تنها نمی شود
کنارم باش
خداوندا خداوندا
قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است
میترسم
کنارم باش
خدایا
من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم
یا حتی
به یاد آورم
و به خاطر بسپارم؟
خدایا
گاهے دنیا و نامرادی هایش دلم را به درد مےآورد
اما برق امید به تو از چشمانـم نمےرود
خوب مےدانم هوای دلـم را داری
وقتے تو را دارم، غمے نیسـت
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کوله بارم بر دوش
سفری می باید ٬ سفری تا
ته تنهایی محض
هر کجا لرزیدی ٬ از سفر ترسیدی
فقط آهسته بگو
من خدا را دارم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دستهایم انقدر بزرگ نیست که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم
اما یکی هست که بر همه چیز تواناست
از او تمنای لحظه های زیبا برایتان دارم
.