* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
نقش چشمان خمارت ، چه كشيدن دارد
سايه ساران ِدو زلفت ، چه لميدن دارد
آن قدر خوب و مليحي كه به يك جرعه نگاه
حس ِمستي لبت ، طعم ِچشيدن دارد
مثل ِموسيقي ِشوري ، كه بيات ِتُركش
پرده ها دارد و بي پرده ، شنيدن دارد
اين تپش چيست ، كه در سينه ي لرزان ِتو نيز
همچو آهوبره اي ، شوق ِجهيدن دارد
تو تمناي ِغزل كردي و گلواژه شكفت
گل ، ز گلخانه ي دامان ِتو چيدن دارد
عطر ِگيسوي ِتو را گر ببرد ، دست ِنسيم
تا فرا سوي ِزمان ، باز دويدن دارد
بهتر از هر گل ِنازي و به نازت ، نازم
نازنين ! هر چه كنی نازخریدن دارد
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *