بزرگترین جنایت تاریخ بشر رو اون کسی کرد که اولین بار به ترکیب وانت و بلندگو تو صبحاي جمعه فکرکرد
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
حس اون بچه ای رو دارم که فقط بخاطر اینکه صاحب توپه بازیش میدن
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
من همیشه زیرلفظی و زیرمیزی رو قاطی میکنم
میترسم سر سفره عقد
اشتباه یه پولی مچاله کنم
یواشکی بدم به عروس بگم
این کار مارو زودتر رابنداز
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
تظاهرات مردم فرانسه
ژو پغ لو
لو پغ لو
وو غت غو
ژو پغ زو
لو پغ دغی لو پغ لو
ترجمه
نصر من اله و فتح قریب
مرگ بر این دولت مردم فریب
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
از عجایب ایران اینه که وقتی زنگ میزنی ب اداره کسی جواب نمیده
.
.
.
.
.
وقتی هم حضوری میری همه دارن
.
.
.
با تلفن حرف میزنن
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
روزی ملانصرالدین داشت کشمش میخورد که یکی از دوستاش اومد گفت ملا چه میخوری؟
ملا گفت نه
طرف گفت نه دیگه چیه این چه جوابیه ملا؟
ملا گفت مختصر جواب دادم
طرف گفت یعنی چی مختصر جواب دادی؟
ملا گفت اگر بگویم کشمش خواهی گفت به منم بده و من هم خواهم گفت نه پس همان اول گفتم نه
😐😂😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
پر احساس ترین عضو بدن!!!!!!
بـاسنه؟
چون وقتی خوشحالی توش عروسیه💃💃
وقتی کرم داری میخواره🙈
وقتی حرص می خوری می سوزه😯
وقتی بقیه را حرص میدی خنک میشه.😂
وقتی تنبلی گشاد میشه 👌
حالا در چه حالی دلاور؟😂❤️
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
حتی امام حسینم شب آخر گفت هر کیمیخواد بِره بِره.
دو دقیقه چراغ مملکتو خاموش کنید مرزا رو باز کنید بزارید انسانهای آزاده بمونن ما گمراها بریم😐😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
میگن تو بهشت وقتی میگوزی..💨
بغل دستیت میگه من بودم.😳
در این حد خوبن 😀😀😃
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
زنگ زدم به یارو گفتم این ماشینی که آگهی کردین تمیزه؟ گفت آره. دیگه هیچی بلد نبودم گفتم پیش همه عزیزه؟
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
الاﻥ ننه باباها اسمهای قشنگی برﺍ بچههاشون میزارﻥ
من یادمه رﻭز اول مدرسه به بغل دستیم گفتم ﺍسمت چیه گفت صفدر ، دﻭ ماه مدرسه نرفتم ، تب ﺩاشتم
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
اینکه میگن خدا خر رو شناخت بهش شاخ نداد رو چطور توجیه کنم وقتی که به سوسک بال داده؟
یعنی خدا سوسک رو نمیشناخت؟ نمیدونست چقدر بی شرف و کثافت و لاشیه ؟
به من که اشرف مخلوقاتم بال نمیدی، بعد به سوسک میدی؟
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
خیار خیلی واسه حافظه خوبه
هشت سال پیش پررو بازی در اوردم ، بابام یه خیار کرد تو باکسنم و هنوز یادمه😩
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
شیڪمــــمو ڪ میڪشم تو غیــــــب میشه😨
خوب بابا اگ اونجــــا جا هست چرا دوباره ول میڪنم میای بیرون؟؟😕😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
دختــــری ڪ قد بلند باشــــه و دستش ب کابینت های بالایی بــــرسع ڪ دیگع شـــوهر نمیخواد
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ المان ﺯﻧﺪگی ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ
ﻋﻤﻪ ! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
دقت کــــردین تو ڪنکور هرکی زشت تره رتبـــــه ی بهتری میاره؟؟
.
.
.
.
.
.
بسوزه پـــــدر خوشگلی ک نذاشت دانشگاه اصلا قبول شم
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
اون لحظه ای ک تـــرامپ داشت میگفت:مردم ایران تــــروریستن من ی مشت اسمارتیز ریخته بودم جلوم داشتــــم رنگاشونو جدا میکردم بخورم
آخه پُفـــــــــــیوز من کجام# تروریسته؟
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
خالهی دوستم به بچههاش گفته اگه ناحیهی شرمگاهی همو ببینین کور میشین
از اون به بعد پسرش هی جلو همه میکشه پایین میگه
"کور شین، کور شین"
:)
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
وضعیت دخترای هنری اینجوری شده که هر کی کمر شلوارش به زیر گلوش نزدیکتر باشه هنری تره، خودم الان جلو دانشگاه هنر بودم دیدم یه شلوار خالی رد شد همه بهش سلام کردن، گفتم این چی بود، گفتن استادمونه
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
دوران ابتدایی یه همکلاسی داشتم هر روز حداقل یه بار سرکلاس به خودش میشاشید
معلممون به ما گفت این دوستتونه مشکل داره باهاش همدردی کنید
زنگ بعد همه سر کلاس شاشیدیم :))
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
قشنگ دارن گولمون میزنن که می گن کسی از کم خوابیدن نمرده
من خودم هرروزی که صبح زود بیدار میشم ممکنه بمیرم
یا یکی رو بکشم
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
احساس میکنم هدف از خلقت من این بوده که خدا تست کنه ببینه یه انسان تا چه حد استرس و اضطراب رو میتونه تحمل کنه و سکته نکنه
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
رتبه های کنکور اومد بابام گرفت منو مثه سگ زدن. به زور وسط کتک بهش گفتم آقا جان من اصلا امسال کنکور ندادم، گفت تو اونقدر شل مغزی که اگر میدادی مطمئنم میریدی و باز شروع کرد به زدن
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
قبلا که مشکل خلیج فارس بود می گفتیم
خلیج همیشه فارس ...
الان که دعوا بر سر تنگه هرمز هست چی بگیم بنظرتون ؟؟
هرمز همیشه تنگ؟😐😐
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
**♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*
..*~~~~~~~*..
زندگی مثل بازی چرخ و فلکه هر دورش یه ماجرا داره تو رو میچرخونه میخندونه، بهت لذت میده میترسونه گاهی هم با قدرت تورو به زمین میکوبه، من بچه ی آخر خانواده و بعد از سه تا دختر به دنیا اومدم یه جورایی نازپرورده خونه بودم، ماجرای زندگیم از همون سالهای نوجوونی شروع شد اوایل ده هفتاد بود سال آخر دبیرستان بودم پسری پر شر و شور، شیطون و لجباز، روزم شب نمیشد اگه آتیشی نمیسوزوندم و گندی بالا نمی آوردم گاهی وقتا چنان پدرم رو آسی میکردم که با کمربند دنبالم می افتاد منم غلط کردم کنان به اتاق ننه بانو پناه میبردم و تا صبح مجبور به شنیدن نصیحتاش بودم
ننه بانو مادربزرگم بود که با ما زندگی میکرد. اون همیشه میگفت: بچه تو به جای مغز توی کلت یه دیگ بزرگ گوه بار گذاشتن که درش بازه و هرجا میری به بیرون تراوش میکنه خواهرام میخندیدند و من سرتق هم بی خیال حرف ننه بانو کار خودمو میکردم
ادامه دارد
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
هرجا میریم حتما یه ارامشی هم میخوایم
اما به زور گیر میاد
هرجا میریم ممکن یه نفر ارامش ما رو بهم بزنه
ولی میتونیم بهش اهمیت ندیم میره پی کارش
باید بدونیم که اگر گناه نکنیم در ارامش کامل هستیم
قیامت رو یادتون نره هر وقت بهار شد بسیار از قیامت یاد کنید
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○