♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دیده بارانی و دل کرده هوایت چه کنم؟
تو نبودی و ز غم پر شده جایت چه کنم؟
نرود پای دلم غیر رهی جز ره تو
غیر از این جان که فدا گشته برایت چه کنم؟
این روا نیست که اینگونه دل آزار شدی
صنما..با دله افتاده به پایت چه کنم؟
میکنی بر همه جانم تو خدایی اما
دله سنگی که خدا کرده عطایت چه کنم؟
بی تو این سینه کویریست به پهنای سراب
بی خدا....با تو و این جور و جفایت چه کنم