○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
بادبادک با آن که میداند زندگی اش به نخی بند است
بازهم در آسمان میرقصد و میخندد
بخند و نگران نباش بدان که نخ زندگی در دست خداست
زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید رویید در پس یک باران گاه باید خندید بر غم بی پایان
زندگی باور می خواهد
آن هم از جنس امید هر کجا خسته شدی یا که پر غصه شدی ! تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پروردگارا
کسی که در دامان تو پناه گرفت
طعم بی پناهی را نمی چشد
هر کس که مدد از تو گرفت، بی یاور نمی ماند
آن که به تو پیوست،تنها نمی شود
کنارم باش
خداوندا خداوندا
قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است
میترسم
کنارم باش
خدایا
من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم
یا حتی
به یاد آورم
و به خاطر بسپارم؟
خدایا
گاهے دنیا و نامرادی هایش دلم را به درد مےآورد
اما برق امید به تو از چشمانـم نمےرود
خوب مےدانم هوای دلـم را داری
وقتے تو را دارم، غمے نیسـت
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کوله بارم بر دوش
سفری می باید ٬ سفری تا
ته تنهایی محض
هر کجا لرزیدی ٬ از سفر ترسیدی
فقط آهسته بگو
من خدا را دارم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دستهایم انقدر بزرگ نیست که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم
اما یکی هست که بر همه چیز تواناست
از او تمنای لحظه های زیبا برایتان دارم
.