*♥♥♥♥*♥♥♥♥* دوست داشتن آدمهاے بزرگ، انسان را بزرگ مےڪند و دوست داشتن آدمهاے نورانے به انسان نورانیت مےدهد. اثر وضعے محبوب، آنقدر زیاد است ڪه آدم باید مراقب باشد؛ مبادا به افراد بےارزش علاقه پیدا ڪند *♥♥♥♥*♥♥♥♥* منبع: کانال پرورشی و فرهنگی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به نام خالق یکتا ^^^^^*^^^^^ سلام سلام و سلام بر همه بر کل جهان اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا سلام اقا جان اقا امشب شب تولدتونه تولد باسعادتتون مبارک *!^^!^^^^!^^!* می خوام الان یه ذره گذشته هارو مرور کنم وقتی بچه بودیم تو حرمت بزرگ شدیم دستبند سبزمونو به پنجره فولادت گره میزدیمو خواسته هامونو می گفتیم و شما اجابت می کردی یه ذره بزرگ تر شدیم با مشکلات اشنا شدیم خلاصه همه می گفتن پدر و مادر و فامیلا میگفتن اقا امام رضا رو واسته کن حاجتتو بگیر اقا شما و خدا بد عادتمون کردید هر مشکلی پیش اومد سرمونو به سمتتون چرخوندیم و شما هم از کرمتون حاجت روامون کردید ولی موقع خوشی ما بی وفا ها یادی ازتون نکردیم و فقط موقع سختی یادتون افتادیم اما شما بازم واسطه میشدید برامون و از خدا برامون حاجت می گرفتید اشتباه بعدی مون این بود که فقط یاد خودمون بودیمو دیگران تو دعاهامون شریک نمی کردیم اما شما بازم واقعا به اینجا میرسم خیلی شرمنده میشم اسفند ماه ۹۸رسید خیابان عوض اینکه پر به شه از دستفروشا و همه با خرید کردن به استقبال بهار برن خلوت خلوت شده بود همه جا به جای اینکه بوی شروع زندگی بده ...... بوی مرگ میدادچون کرونا اومده بود بهار بدون عید اومد و رفت و تولد فرزندت اقا مهدی خیلی غریبانه برگزار شد اما حالاتولد خودت اقا اقا امام رضا عزیز که به ایران ما اومد اقا دل همه برای گنبد طلایی ات کبوترهای حرمت خیلی تنگ شده اقا نزار روز تولدت ناامید بریم اقا بیا و واسطه شو برامون برای ما بنده های خطاکار بر ای ما رو سیاه ها اقا گناه زیاد کردیم اما کرمت از گناهان ما خیلی بیشتره اقا برای کل دنیا واسطه شو اقا کرونا رو ازبین ببر تا بیایم پابوست همه میایم تو بطلب ما تو به یک اشاره از ما به سر دویدن این بیت همیشه ماردم میگه که الان مصداق حال ماست اقا الان می خوام برای همه دعا کنم *@@*******@@* اقا همه چشمشون به بزرگیته اقا همه مریض ها رو شفا بده اقا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر هیچ خانواده ای کم نکن اقا هر کی بچه می خواد بهش عنایت کن همه رو به موفقیت برسون ظهور اقا مهدی را نزدیک برگردان به همه دلی خوش، لبی خندان و جیبی پر پول بده همه رو به راه راست هدایت کن و مراقب تمامی بنده هات و ادمیان باش و به خدا بگو : مادستمون به اسمونت نمی رسه ولی تو که دستت به زمین می رسه دستمونو محکم نگه دار اقا واسطه شو برای همه و حاجت هامونوبگیر ممنون *♥♥♥♥*♥♥♥♥* بچه ها من دیگه دعایی یادم نمی یاد هرکی هر دعایی داره یه کامنت بزاره و دعا های این پستو کامل کن @~@~@~@~@~@ از طرف بنده گنهکار و سمج شما
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ همیشه تو تصوراتم مردِ با غیرت مردی بود که اگه یه نفر چپ بهم نگاه میکرد، عربده میزد و حکم مرگِ طرفو صادر میکرد اگه یه تارِ موهامو مردی جز خودش میدید سرم داد میزد بپوشون اون لامصبارو اگه مانتوم یه ذره کوتاه بود دعوام میکرد و مثه پسر بچه ها باهام قهر میکرد و خیلی چیزای دیگه اینا غیرت هست، دلگرمی میده ، ذوق میدوء زیرِ پوست آدم، اما تو دراز مدت خسته ت میکنه غیرت رو بد برامون تعریف کردن غیرت فقط صدا کلفت کردن و عربده کشیدن نیست غیرت فقط " موهاتو بپوشون"، " بلند نخند "، " با فلانی حرف نزن " نیست غیرت، یعنی نذاری، سفیدیِ چشماش، رگه ی قرمز بیفته توشون یعنی نذاری صداش از بغض و شونه هاش از غم بلرزه غیرت یعنی، مراقب دلش باشی مراقب روحش باشی غیرت یعنی، فقط تو بتونی خنده بیاری رو لباش، حتی تو بدترین شرایط غیرت یعنی، خندهها و گریهها و غرغر کردنا و ناز کردناش فقط واسه تو باشه غیرت یعنی، بمونی به پاش و با موندنت ثابت کنی میخوای فقط مالِ تو باشه، نه با داد و دعوا غیرت یعنی، زل بزنی تو چشماش و بگی " غیرِ تو، هیچکس نمیتونه دلمو بلرزونه " غیرت فقط تو وجودِ مردایی که یه عالمه ریش و سیبیل دارن نیست من غیرت رو تو وجودِ پسر بچه ای دیدم که سعی داشت گریه ی دختر کوچولوی همسایه رو تبدیل به خنده کنه
@~@~@~@~@~@ توی یه پارك در سیدنی استرالیا دو مجسمه بودند یك زن و یك مرد این دو مجسمه سالهای سال دقیقا روبهروی همدیگر با فاصله كمی ایستاده بودند و توی چشمای هم نگاه میكردند و لبخند میزدند یه روز صبح خیلی زود یه فرشته اومد پشت سر دو تا مجسمه ایستاد و گفت از آن جهت كه شما مجسمههای خوب و مفیدی بودید و به مردم شادی بخشیدهاید، من بزرگترین آرزوی شما را كه همانا زندگی كردن و زنده بودن مانند انسانهاست برای شما بر آورده میكنم شما 30 دقیقه فرصت دارید تا هر كاری كه مایل هستید انجام بدهید و با تموم شدن جملهاش دو تا مجسمه رو تبدیل به انسان واقعی كرد یك زن و یك مرد دو مجسمه به هم لبخندی زدند و به سمت درختانی و بوتههایی كه در نزدیكی اونا بود دویدند در حالی كه تعدادی كبوتر پشت اون درختها بودند، پشت بوتهها رفتند فرشته هر گاه صدای خندههای اون مجسمهها رو میشنید لبخندی از روی رضایت میزد بوتهها آروم حركت میكردند و خم و راست میشدند و صدای شكسته شدن شاخههای كوچیك به گوش میرسید بعد از 15 دقیقه مجسمهها از پشت بوتهها بیرون اومدند در حالیكه نگاههاشون نشون میداد كاملا راضی شدن و به مراد دلشون رسیدن فرشته كه گیج شده بود به ساعتش یه نگاهی كرد و از مجسمهها پرسید شما هنوز 15 دقیقه از وقتتون باقی مونده، دوست ندارید ادامه بدهید؟ مجسمه مرد با نگاه شیطنتآمیزی به مجسمه زن نگاه كرد و گفت میخوای یه بار دیگه این كار رو انجام بدیم؟ مجسمه زن با لبخندی جواب داد باشه. ولی این بار تو كبوتر رو نگه دار و من میرینم روی سرش *vakh_vakh* *vakh_vakh* @~@~@~@~@~@ پدر عزيزم با اندوه و افسوس فراوان برايت مي نويسم من مجبور بودم با دوست دختر جديدم فرار کنم، چون مي خواستم جلوي يک رويارويي با مادر و تو رو بگيرم من احساسات واقعي رو با سارا پيدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما مي دونستم که تو اون رو نخواهي پذيرفت، به خاطر تيزبيني هاش، خالکوبي هاش ، لباسهاي تنگ موتور سواريش و به خاطر اينکه سنش از من خيلي بيشتره اما فقط احساسات نيست پدر. اون حامله است. سارا به من گفت ما مي تونيم شاد و خوشبخت بشيم اون يک تريلي توي جنگل داره و کُلي هيزم براي تمام زمستون ما يک رؤياي مشترک داريم براي داشتن تعداد زيادي بچه سارا چشمان من رو به روي حقيقت باز کرد که ماريجوانا واقعا به کسي صدمه نمي زنه ما اون رو براي خودمون مي کاريم، و براي تجارت با کمک آدماي ديگه اي که توي مزرعه هستن، براي تمام کوکائينها و اکستازيهايي که مي خوايم. در ضمن، دعا مي کنيم که علم بتونه درماني براي ايدز پيدا کنه، و سارا بهتر بشه اون لياقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و مي دونم چطور از خودم مراقبت کنم. يک روز، مطمئنم که براي ديدارتون بر مي گرديم اونوقت تو مي توني نوه هاي زيادت رو ببيني با عشق پسرت علی پاورقي : پدر، هيچ کدوم از جريانات بالا واقعي نيست، من بالا هستم تو خونه مهدی فقط مي خواستم بهت يادآوري کنم که در دنيا چيزهاي بدتري هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روي ميزمه دوسِت دارم! هروقت براي اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن :khak: :khak: *khar_ghalt* *khar_ghalt* @~@~@~@~@~@ رفتم دستکش هام رو عوض کنم نمیدونم تا برگردم چه بلایی سر خودش آورد که اینطوری گریه میکرد پرسیدم آخه کجات درد میکنه کوچولو؟...بدون وقفه میگفت «تقی.....تقی » پرستار رو صدا زدم، ولی اونم نتونست متوجه بشه که این بچه چش شده ...بچه هم که ول کن نبود و دائم تقی تقی میکرد گفتم تقی جان آروم باش! مرد که گریه نمیکنه پرستار گفت اسمش که تقی نیست آقای دکتر تو پرونده اش نوشته رامتین گفتم خب شاید تو خونه تقی صداش می کنند!!...اونم زد زیر خنده ازش خواهش کردم مادر بچه رو صدا کنه، تا بخش رو روی سرمون خراب نکرده مادرش که اومد ، یه چسب زخم خواست و چسبوند رو "انگشت شست" اش ،بعد هم دلداری اش داد و آرومش کرد گیج شده بودم پرسیدم قضیه چی بود؟ مشخص شد تو مهد کودک ، اسم امام ها رو به ترتیب انگشت های دست، به این ها یاد میدن،... این بچه هم که انگشت شست اش مونده بود لای دسته صندلی و درد گرفته بود، برای همین هم وقتی ازش می پرسیدیم کجات درد میکنه ، همش میگفت «تقی» *zert* *zert* *goz_khand* @~@~@~@~@~@
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خدایا آمدهام برای حال مردم کشورم دست به دامانت بگیرم و دعا کنم برای خاطر دلهای بیقرار و سینههای داغداری که از تباهی و دردها گریختهاند و امیدشان به نگاه و دستان مهربان توست ناامیدشان نکن خدا دلم گرفته از این روزهای سردی که هرثانیه داریم در آتش اضطراب ناگزیر آن میسوزیم و گرم نمیشویم، دلم گرفته از شرایطی که هست از اینکه مردم کشورم را نا آرام و بیقرار میبینم و کاری از دستم ساخته نیست از اینکه نمیشود پنهان کنم که چقدر ترسیده و چقدر بیتابم اینروزها میترسم آخر خسته از انتظار و ناامید از معجزه شویم چقدر نیاز دارم بیایی و کنار گوشم آرام بگویی؛ نگران نباش، خودم درستش میکنم خودم مراقب عزیزانت هستم، خودم حواسم به همه چیز هست، نگران نباش خداااا! رهایمان نکن میان اینهمه درد ما بدون تو کودکان گم شده در دل شبهای تاریک یک بیابانیم دستان ما را بگیر که میترسیم از سیاهی، دستان ما را بگیر ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نرگس صرافیان طوفان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قوی باش خوبِ من از این دورهی کلافگی و بحران هم به سلامت عبور خواهیم کرد روح خستهات را بعد از این فشارهای پیاپی در آغوش بگیر و آرامَش کن بگو چیز مهمی نیست تو سختتر از این را هم پشت سر گذاشتی و مقاومت کردی محکم بمان روح بلندپرواز من قرار نیست همیشه میزبان درد باشی روزها و اتفاقات خوب هم میرسند این طاعون را هم پشت سر خواهیم گذاشت تاریکیها کنار خواهند رفت خورشید خواهد تابید و "باسیلِ" این تباهی و درد در آغوش آفتاب داغِ امید خواهد سوخت مراقبِ روحت باش و قوی بمان امید تنها روزنهی گریز از این تاریکیست قوی بمان **♥**
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم