اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی و اگر هستی، کسی هم به توعشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی… آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی… برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بیتردید مورد اعتمادت باشد… و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی …
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمان نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود، روی تابلو نوشته شده بود: «من کور هستم خواهش میکنم کمک کنید.» روزنامهنگار خلاقی از کنار او میگذشت. نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او نیز چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون این که از مرد کور اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آن روز، روزنامهنگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای خبرنگار، او را شناخت و از او خواست برایش بخواند که بر روی تابلو چه نوشته است؟ روزنامهنگار جواب داد: «چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشتهی شما را به شکل دیگری نوشتم» و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او نوشته شده بود: «امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آن را ببینم!»
لطفا از "لحظه" لذت ببرید. برای ناراحت بودن خیلی وقت داری , پس چرا به فردا موکولش نكني؟ مارك فيشر از امروز همه چیز را از نو آغاز کنیم. برای رسیدن به موفقیت باید مثل زمان کودکی کنجکاو باشید."انتونی رابينز " !به طبیعت برویم برای خودتان برای دل خودتان جشن بگیرید و شاد باشید ارزوی ارامش .ارزویی فراگیر کمی در زندگی خود رنگ جاری کنیم به جزئیات بی توجه نباشیم کمی دقیق تر شویم. چرا از زیبایی ها به سادگی بگذریم و منتظر چیزی دیگر باشيم ؟ لذت یعنی چی؟یعنی کیف کردن از تمام چیزهای کوچک شما می توانید از نیویورک تا کالیفرنیا را با چراغ های اتوموبیل رانندگی کنید بدون اینکه نیاز داشته باشید تمام راه را ببینید."راز " دلتان برای هیجانات دوران کودکی تنگ نشده؟ تغییرات کوچک ایجاد کنیم !حداقل برای قابل تحمل تر کردن خیلی از چیزها. "موفق باشید و شاد و پایدار!"
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت باز هم محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟ خاطره، خاطره است باید باشد، باید بماند کافی ست؟ نه، هنوز دلت خاک دارد یک تکان دیگر بس است تکاندی؟ دلت را ببین چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟ حالا این دل جای "او"ست دعوتش کن این دل مال "او"ست همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا و حالا تو ماندی و یک دل یک دل و یک قاب تجربه یک قاب تجربه و مشتی خاطره مشتی خاطره و یک "او" *glb2* خـانه تـکانی دلـت مبـارک *glb2*
آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن پرنده در قفس .... زیبا نمی خواند گرچه برایت تمام لحظه ها را نغمه خوانی کند بگذار برود تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .صبور باش و رهایش کن گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگر نباشد یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست گمان نبر که دانه های رنگارنگ دل ، طبیعت آزاد این پرنده ی زیبا را اسیر تو می کند می دانم...می دانم...که رها کردنش رنج می آفریند زیرا چه بسیار رهایی ها که به دلتنگی ها و گاه فراموشی ها می انجامد اما ماندن بی آنکه صادقانه دل سپردنی باشد رنجیست دردناکتر و در آن زمان که با کمترین خطایی روزنه ای در دل قفس باز شود میگریزد آن هنگام را چه توانی کرد؟ تو می مانی و این همه روزهایی که رنج برده ای اهلی شدنش را رهایش کن ...دوست داشتن را رهایی است که زیبا می کند پرنده ای که به تمام باغ ها سر می زند به تمام گل ها عشق می ورزد و تمام سر شاخه های درختان تنها را.... لحظه ای میهمان می شود و از تمام چشمه سارها می نوشد و حتی می گذارد شیطنت کودکان، بال او را زخمی کند ایا نگه داشتنش در قفس تو را شاد میکند؟ ولی اگر به سویت بازگشت بدان همیشه با تو می ماند و اگر رفت و دل به باغی دیگر سپرد ....به گلی دیگر و شاید قفسی دیگر . پس از آن تو نیست ...بگذار رها باشد ..دوستش بدار اما گمان نبر که با اسارت ، دلی از آن تو می شود بگذار مهر ورزیدن تو سیرابش کند اما نگذار قلبت را گِل آلود کند عشقی بورز که تو را زلال تر و زیباتر می کنند چه کسی گفت که عشق یعنی مالک شدن ؟ عشق یعنی درون قلب دیگری عظمت و جانی دوباره یافتن وسعت عشق به اندازه ی دل آدمی است و همیشه عاشق والاتر از معشوق از عشق زنجیری نساز که وجودی را به اسارت کشد که ظالم ترینی نه عاشق ترین اگر هوای تو دارد باز خواهد گشت سینه سرخی خواهد شد با ارمغانی از ترانه ها و نغمه های زیبا که تا همیشه برایت خواهد خواند بی آنکه هراس از دست دادنی او را در قفس افکند ...و شاید ققنوسی شود که حتی اگر به آتشش افکنی با جانی دوباره عاشق ترین باشد ماه باید مجال خودنمایی بیابد تا عظمت خورشید از نگاهی پنهان نماند ==== دوست داشتن اتفاقی ساده و زیباست ...مثل تولد یک پروانه
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم