♥♥.♥♥♥.♥♥♥
بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه
بعضیا هفت سینشون “سنجد” و “سیر” و “سماق”و“سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسنه”
بعضیا هفت سینشون “سکه” و “سانتافه” و“سفرخارج“ و “سونا” و “سگ جیبی” و “ساختمون آنچنانی” و “سرمایه ها” شونه
بعضی ها هفت سینشون “ساختمون نیمه کاره”و“سقفایی که چکه میکنه” و “سکه های پول خرد واسه خرید نون” و “سبد های خالی” و “سیاهی دود هیزم” و “سرمای تنشون” و “سیلی سرخ صورتشونه” بعضی ها “سیاهن” بعضی ها “سفید” بعضیا “سبزن” و بعضیا “سرخ”
بعضی ها یه سین پر و پیمون “سلامتی” دارن و نمیبیننش
بعضیا در به در “سکه”هاشون رو ،”سَر به نیست“میکنن تا سین “سلامتی” رو “سَر” شون باشه
بعضیا از سین های دنیا فقط یه “سر پناه” میخوان، بعضیا فقط یه “سرپرست”
بعضی ها همه عمرشون تو سین “سجود”ن بعضیا تو سین “سلوک” و بعضیا “سگ دو” میزنن واسه یه لقمه نون
بعضیا رو میشناسم که هفت “سین” زندگیشون رو با“صاد “میچینن: صفا و صداقت و صمیمیت و صبر و صلح و صلابت و صواب
هفت "صاد" شما ماندگار
♥♥.♥♥♥.♥♥♥
بهار که از راه میرسد
جوانه سر میزند، شکوفه میشکفد
باران نمنم میبارد آسمان نفس میکشد
اما
بهار که از راه میرسد
زمین سبز میشود بلبل نغمه خوان میشود
روز نو میشود سال نکو میشود
اما… تو چطور؟
اگر شکوفه شکوفه بروید
و دریغ از شکوفه لبخندی که بر لبانت بنشیند چه؟
اگر زمین زمین سبز شود
و هنوز برگهای پاییزی سنگفرش دلت باشد چه؟
اگر باران باران طراوت ببارد
و هنوز خاکستر غم و یاس بر شیشه دلت باشد چه؟
اگر روز روز نو شود
ولی چشمهایت به عادت و کهنگی گشوده شود چه؟
اگر گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید
بتابد و تو همچنان دل به سرما سپرده باشی چه؟
اگر بهار بهار بیاید و تو زمستان باشی؟
بیا و وجودت را به دست مهربان بهار بسپار تا زندگی را در تو جاری کند
تا… بهار شوی
بیا و چون بهار طراوت و شکفتن و لبخند و مهربانی و زیبایی و سبزی و تازگی را به هر که دل به زمستان سپرده هدیه کن.
که بهار میآید و میرود اما تو در تابستان و پاییز و زمستان هم که بمانی بهارآفرین خواهی شد
بیا و تو بهار آفرین باش
تا دشت دشت مهربانی بروید
هزار هزار خنده بشکفد
باران باران محبت ببارد
تـــــــــــو بـــــــــــــهار آفریــــــــــــن بـــــــــــــــاش